سرگردانی مردم میان تورم و وعدهها
چند سالی میشود که بحث افزایش جمعیت به شکل کاملا جدی مورد بررسی قرار گرفته است. هیچ کس منکر پیر شدن جمعیت ایران در آینده نزدیک نیست، اما از سوی دیگر وقتی به آمار ازدواج و فرزندآوری در کشور نگاه میکنیم قطعا نتیجه چیزی نیست که بتوان به عنوان پیشبرد آینده کشور به آن امیدوار بود.
وقتی حرف از ازدواج و فرزندآوری میشود، قوانین و وعدههایی که مسوولان بر اساس آن سعی دارند جوانان را به این کار ترغیب کنند بیشمار است، اما در عمل آن چیزی که مردم با آن دست به گریبان هستند تورم افسارگسیخته و اقتصاد بیماری است که نمیتوان بیتوجه به آن به ایدهها وبرنامهها جامه عمل پوشاند. در حال حاضر بسیاری از افراد حتی برای پرداخت هزینههای زایمان هم با مشکل مواجه میشوند، اینکه جوانان برای حداقلهای زندگی هم با مشکلات زیاد دست و پنجه نرم میکنند، چیزی نیست که بتوان با وعده و شعار آنها را از میان برداشت.
در حال حاضر قیمت اجارهبهای مسکن سر به فلک کشیده و قطعا هر زوجی برای شروع زندگی نیاز به سقفی دارد تا در آن آرام بگیرد و به آیندهای که میخواهد برای خود تصویر کرده و بسازد فکر کند. اما همهچیز فقط به مسکن ختم نمیشود، هزینههای زندگی آنقدر بالاست که نمیتوان به سادگی از پس آنها برآمد. وقتی حتی تامین سبد معیشت برای بسیاری از زوجهای جوان هم سخت و طاقت فرسا شده چطور میتوان انتظار داشت که این زندگیهای مشترک به تشکیل خانوادهای بزرگ و امیدوار بینجامد.
پدرام علیزاده، جامعهشناس درباره اخبار تکاندهنده این روزها به «تعادل» میگوید: متاسفانه مسوولان بدون توجه به فقر فزاینده در جامعه همچنان مشغول ارایه طرحها و برنامههایی هستند که بدون فراهم آوردن زیرساختهای مناسب اجرایی نخواهد شد. همهچیز به وعده و شعار ختم میشود و در این بین مردم هر روز فقیرتر میشوند و از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی هر روز افزایش پیدا میکند.
او درباره فروش اعضای بدن به اتباع کشورهای دیگر میافزاید: آنها جان میفروشند تا نان بخرند و این بسیار تکاندهنده است. مگر میشود درباره آن هیچ تدبیری اندیشیده نشود. البته ما نمیتوانیم این مشکل را با ممنوعیت و ... حل کنیم. تا زمانی که وضعیت اقتصادی کشور درست نشود و تا زمانی که فقر فزاینده کاهش پیدا نکند و افراد به رفاه نسبی نرسند، هر روز میتوان خبرهایی بدتر و تکاندهندهتر از این شنید.
وام و تسهیلات مشکلات را حل نمیکند
این جامعه شناس در ادامه میگوید: فقر تنها یک معضل اقتصادی نیست، بلکه در درجه اول یک معضل اجتماعی است که باعث میشود اخلاق در جامعه رو به زوال برود. ما وقتی در مورد افزایش فقر در جامع صحبت میکنیم در واقع از افزایش بسیاری آسیبها مانند، اعتیاد، فحشا، طلاق، دزدی، قتل
و ... در جامعه حرف میزنیم. نمیتوانیم به راحتی از کنار این آسیبها بگذریم. نمیتوانیم با وام ازدواج و فرزندآوری کانون خانواده ایجاد کنیم. این وامها تا چه میزان میتواند هزینههای یک خانواده را تامین کند. تا زمانی که فرد امنیت شغلی و درآمد مناسب با تورم نداشته باشد هیچ وام و تسهیلاتی نمیتواند مشکلات اقتصادی و مالی او را سامان ببخشد.
او میافزاید: متاسفانه شرایط اقتصادی امروز باعث شده تا بسیاری ازخانوادهها از هم بپاشد، این اتفاق به ما نشان میدهد که حتی از حفظ کانونهای خانوادهها عاجز ماندهایم چه برسد به اینکه بخواهیم کانونهای جدید ایجاد کنیم، باید مشکلات ریشهای حل شوند، باید زیرساختهای مناسب در جامعه فراهم باشد، وقتی از کارگر گرفته تا معلم و کارمند و بازنشسته همه و همه در حال دست و پنجه نرم کردن با تورم و فقر هستند، ما چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم جامعهای پویا بسازیم.
علیزاده در پایان میگوید: زمانی میتوانیم امیدوار باشیم که جامعه روند نرمال خود را در پویایی و پیشرفت طی کند، که افراد جامعه از دغدغه نان و معاش فاصله گرفته باشند. مسوولان باید با فاصله گرفتن از شعار و وعده این مهم را ممکن سازند، کار عملی باید صورت بگیرد در تمام زمینههای نیاز به تلاشی مضاعف و البته اقداماتی عملی داریم.
مقروض کردن مردم فایدهای ندارد
خسرو میرزایی، کارشناس اقتصادی درباره افزایش وام ازدواج و فرزندآوری به «تعادل» میگوید: از ابتدا هم با پرداخت این وام مخالف بودهام. من معتقدم مقروض کردن مردم برای اینکه ازدواج کنند یا فرزندی به دنیا بیاورند فایدهای ندارد. دولتها میتوانستند از این منابعی که برای پرداخت وام در نظر میگیرند استفاده کنند و سطح رفاهی جامعه را افزایش دهند. در واقع اگر آنها بتوانند تورم را کنترل کنند، این اقتصاد بیمار را درمان کنند، دیگر ما مشکلی در زمینه ازدواج و فرزندآوری نخواهیم داشت.
او میافزاید: مساله اینجاست که تمام این اعتباراتی که در نظر گرفته میشود، در راه اشتباه صرف میشود، مانند پرداخت یارانهها که از ابتدا اشتباه بود اما متاسفانه دولت وقت به حرف کارشناسان و استادان اقتصاد در این زمینه اهمیتی نداد و کاری کرد که حالا داریم نتیجه آن را با تورم افسارگسیخته در جامعه میبینیم.
زیرساختهای اقتصادی کشور در حال فروپاشی است
این کارشناس اقتصادی میگوید: بدون تعارف باید بگوییم که زیرساختهای اقتصادی کشور در حال فروپاشی است، وقتی برای پرداخت حقوق بازنشستگان صحبت از فروش جزایر کشور میشود، وقتی هر روز قشری از جامعه صدای اعتراضش بلند میشود، وقتی اکثریت افراد جامعه با فقر دست و پنجه نرم میکنند، قطعا یک جای کار میلنگد و این باید درست شود. ما چقدر میتوانیم وام بدهیم، چقدر میتوانیم مردم را مقروض کنیم، تا کجا میتوانیم اعطای این تسهیلات را ادامه بدهیم. میرزایی میافزاید: میگویند افزایش حقوق کارگران باعث افزایش تورم میشود، اما کسی نمیگوید افزایش حجم نقدینگی تا چه میزان میتواند تورم را افسارگسیخته کند.
این تسهیلاتی که پرداخت میشود گره گشا نیست. این تسهیلات خود میتواند عامل تورم باشد. ما میلیونها بازنشسته و کارگر در کشور داریم که در شرایط بد اقتصادی به سر میبرند. ما میلیونها جوان داریم که متاسفانه دورنمای واضحی از آینده خود ندارند، هر روز بر تعداد افرادی که مهاجرت میکنند اضافه میشود، مهاجرتها حالا به سطح خانوادههای کم درآمد هم رسیده در این شرایط ما میخواهیم با پرداخت وام کدام مشکل اساسی را حل و فصل کنیم.
با این کارها نمیتوان مشکلات اقتصادی را که گریبان مردم را گرفته دور زد یا از بین برد، باید کار درست در این زمینه انجام شود، باید اقتصاددانان بزرگ و باسواد پای کار بیایند و نظراتشان گرهگشا باشد.