موجودی 10 میلیاردی صندوق توسعه ملی!
بخشی از صحبتهای اخیر مهدی غضنفری رییس هیات عامل صندوق توسعه ملی، یکبار دیگر پرده از مشکل بنیادین در اقتصاد ایران برداشته است که میتوان آن را ریشه بسیاری از مشکلات دیگر قلمداد کرد. غضنفری در بخشی از اظهاراتش در همایش اقتصاد هوشمند و توسعه مالی، میگوید: «صندوق ایران یک صندوق 150 میلیارد دلاری است که حدود 100 میلیارد آن توسط دولتهای گذشته برداشت شده و حدود 40 میلیارد نیز تسهیلات پرداخت کرده است.»
اظهاراتی که نشان میدهد، داراییهای میاننسلی ایران به پایینترین حجم خود (حدود 10میلیارد دلار) رسیده است. این در حالی است که دارایی کشوری مانند نروژ از درآمدهای نفتیاش که در حدود ۹هزار شرکت بزرگ بینالمللی شده بر اساس برخی روایتها به ۱.۹ تریلیون دلار بر اساس برخی آمارهای دیگر به حدود۱.۳ تریلیون دلار رسیده است.
کشور نروژ در سایت مخصوصی به صورت لحظهای این اعداد و ارقام را محاسبه کرده و آن را شفاف در سایت قرار میدهد. عباراتی هم در پیشانی این سایت نمایش داده میشود با این مضمون که«این دارایی، ثروت میان نسلی است و متعلق به نسل آینده نروژ هم میشود.» همین روند در خصوص داراییهای ارزی عربستان، قطر و امارات و...هم به چشم میخورد. این کشورها با تبدیل درآمدهای نفتی به ارزش افزوده بالا به دنبال ایجاد ثروت ملی افزونتر هستند.
رفتار ایران اما با درآمدهای نفتیاش به گونهای متفاوت است. انگار اساسا این داراییها شکل گرفته تا در مسیر اتلاف قرار گیرند. درآمدهای نفتی برای ایران به جز آلودگی بیشتر محیط زیست، وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی، واردات بیشتر، رکود تولید و...هیچ فایده دیگری نداشته است. عملا وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی به گونهای است که امکان توسعه را از کشور میگیرد. مانند پدر خانوادهای که به جای کارآفرینی و بهبود کسب و کار خود، اقدام به فروش خون یا کلیهاش میکند تا هزینههای جاری خانوادهاش را پوشش دهد. از زمان برنامه دوم قبل از انقلاب که درآمدهای نفتی در بودجه وارد شد تا به امروز همین روند طی شده است. بودجهها، وابستگی شدیدی به نفت پیدا کردهاند و درآمدهای نفتی صرف هزینههای جاری شدهاند. ایران به جای سرمایهگذاری درآمدهای نفتیاش اقدام به واردات کالا و اتلاف منابع خود میکند.
اقتصاد ایران هرگز نتوانسته ارتباط معناداری با توسعه، رفاه و پیشرفت مردم و نسلهای آتیاش ایجاد کند. فراموش نکنید، در زمان دولت احمدینژاد درآمدهای نفتی ایران به محدوده نجومی حدود 650 تا 800میلیارد دلار رسید. این در حالی است که در همان دوره، رشد اقتصادی ایران صفر، منفی و تنها برخی سالها به حدود 2تا 3درصد رسیده است.
این امر نشان میدهد که ایران نتوانسته درآمدهای ارزی خود را بدل به سرمایهگذاریهای پایدار به نفع تولید و صنایع «های تکنولوژی»کند. واردات رنگ مو، خوراک سگ و گربه، گوشیهای آیفون و... بخشی از واردات غیرضروری است که ایران با درآمدهای نفتیاش میکند. این شرایط شایسته کشوری در حد ایران نیست. مشکل دیگر عدم شفافسازی در تفریغ بودجه سالانه است. مردم هرگز متوجه نمیشوند، چه میزان از درآمدهای نفتی وارد بودجه شده، چه میزانی ذخیره شده و چه روند رو به رشدی وجود دارد؟ اما آیا نباید درآمدهای نفتی صرف توسعه کشور و زمینهسازی برای زندگی راحتتر نسل آینده شود؟ اینگونه است که میزان ذخایر نفتی ایران در میان کشورهای همسایه و نزدیک ایران به پایینترین میزان رسیده است.
جالب اینجاست ایران نه در حوزه سرمایهگذاریهای پایدار و نه در حوزه زیرسازی و بهبود شاخصها، به درستی عمل نکرده است. ایران اگر درآمدهای نفتی را در حوزه حمل و نقل، انتقال تکنولوژی، رشد آموزشی و تولید علم و...سرمایهگذاری میکرد، امروز شرایط بهتری داشت. اما درآمدهای ایران برای پرداخت حقوق کارکنان دولت، پرداخت مستمری بازنشستگان، واردات و پاداشهای نجومی مدیران هزینه شده است.
60 الی 65 درصد بودجه سالانه کشور از طریق درآمدهای نفتی تامین میشود. زمانی هم که اقتصاد با تحریم مواجه میشود، ناچار برای جبران کسری بودجه از جیب ملت برداشت میشود. در واقع ملت نه تنها از درآمدهای نفتی بهرهمند نمیشوند، بلکه به خاطر ساختار غلط اقتصادی، ناچارند، از جیب خرج کنند تا دولت بتواند هزنیههای جاری خود را تامین کند. تداوم این روند بدون تردید اقتصاد ایران را با ورشکستگی و بحران مواجه میکند.