اقتصاد و روابط بینالملل
یکی از اصلیترین اتفاقاتی که در سالها و دهههای گذشته اقتصاد جهان را متحول کرد، بحث نحوه ارتباط کشورها با یکدیگر بود.
شاید چند دهه قبل دولتهایی بودند که با این سناریو که باید به سمت خودکفایی حرکت کرد، برنامهریزی میکردند و به دنبال کاهش تبادلات تجاری مشترک بودند اما گذر زمان نشان داد که این ایده اساسا اشتباه است و امروز تجارت جهان بر اساس همکاری کشورها با یکدیگر دنبال میشود.
این موضوع برای ایران نیز باید صدق کند. ما از نظر موقعیت جغرافیایی و ظرفیتهای بالقوه توانایی تبدیل شدن به یکی از اصلیترین قدرتهای اقتصادی منطقه را داریم اما باید این سوال را پرسید که چرا در تمام این سالها به اهمیت توسعه زیرساختها در رسیدن به توسعه اقتصادی توجه نشده است؟ زیرساختها بیشترین اهمیت را دارد و وقتی از زیرساخت صحبت میکنیم باید توجه داشت که باید این حوزه را در دو بستر کاملا جداگانه ببینیم.
از سویی هرکشور باید در برنامهریزی خود برای توسعه، به افزایش توانبخش خصوصی، بالا رفتن میزان تولید و حرکت به سمت اهداف کلان حرکت کند. در چنین شرایطی دولتی که هزینههای بالایی دارد و حجم بالایی از اقتصاد را به خود اختصاص داده و بودجه فراوانی را صرف مواردی میکند که اولویتدار نیستند، قطعا شانسی برای رقابت در عرصه جهانی ندارد.
تجربه کشورهای منطقه به خوبی به ما نشان میدهد که استفاده از حضور بینالمللی و قرار گرفتن در عرصههای جهانی تا چه میزان اهمیت دارد. این کشورها توانستهاند خود را به نظام اقتصادی جهان وصل کنند و از دل این موضوع برای خود توسعه به ارمغان بیاورند ما اما از این حرکت جهانی جا ماندهایم. در علم اقتصاد امروز عبور از یک اقتصاد تکمحصولی به عنوان اولویتی غیرقابل انکار در نظر گرفته میشود.
اقتصاد ایران برای دهههای طولانی به پول نفت وابسته بوده و بخش مهمی از نیازهای خود را از دل درآمدهای همین محصول به دست آورده است اما نفت نه بازار انحصاری ایران است و نه دسترسی به درآمدهای آن صرفا با مدیریت داخلی امکان دارد. این چارچوبها را باید با همکاری مشترک با دیگر کشورها، عبور از محدودیتها و البته در نهایت استفاده از ظرفیتهای علم اقتصاد جبران کنیم. زیرا در غیر این صورت نه تنها امکان استفاده از فرصتها را پیدا نمیکنیم که در نهایت مشکلات ما نیز هر روز بیشتر میشود و هزینه اصلاحات نیز افزایش پیدا میکند.