نان 15 هزار تومان؛ تن ماهی 62 هزار تومان

۱۴۰۲/۰۳/۰۸ - ۰۴:۴۵:۲۷
کد خبر: ۲۰۷۰۳۵
نان 15 هزار تومان؛ تن ماهی 62 هزار تومان

تعادل|

 همه‌چیز به وضعیت اقتصادی برمی‌گردد، به معیشت مردم که این روزها به یکی از دغدغه‌های اساسی شان تبدیل شده است اینکه هر روز مجبورند مایحتاج خود را هم با نرخ جدید خریداری کنند و هر بار هم اتفاقی تازه می‌افتد تا حساب دخل و خرجشان را به‌طور کل بر هم بزند.

مساله اینجاست که افزایش نرخ حمل و نقل عمومی هم به یکی دیگر از مشکلات مردم تبدیل شده است، بسیاری از افراد حتی توان پرداخت همین مقدار را هم ندارند. از سوی دیگر تعداد وسایل نقلیه عمومی به خصوص اتوبوس در سطح شهر تهران به تعداد کافی نیست، در ساعات پر رفت و آمد ازدحام در این وسایل نقلیه بسیار زیاد می‌شود، اکثر این اتوبوس‌ها دستگاه تهویه درستی ندارند و گرمای هوا هم مزید بر علت شده است. حالا اینکه کرایه‌ها افزایش پیدا می‌کند اما نه به تعداد این وسایل نقلیه افزوده می‌شود و نه وسایل نقلیه فرسوده از رده خارج می‌شوند هم یکی دیگر چالش‌های پیش روی مسوولان است که البته تلاش چندانی هم برای رفع آن انجام نمی‌دهند.

از سوی دیگر تورم روز افزون مایحتاج اولیه مردم نیز ادامه دارد، هزینه‌ها هر روز افزایش پیدا می‌کند و این در حالی است که حقوق کارگر و کارمند و بازنشسته هیچ تغییر محسوسی نسبت به تورم موجود ندارد. در حالی که مسوولان مدام مردم را به تحمل سختی‌ها دعوت می‌کنند، توان کنترل نرخ‌ها را ندارند، همه‌چیز در حال گران شدن است، قیمت‌ها هفتگی تغییر می‌کنند، از نان گرفته تا تخم‌مرغ و.... قیمت‌های ثابتی ندارند، در این بین افراد سودجو هم از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و با گران‌فروشی فشار بیشتری به قشر ضعیف جامعه وارد می‌کنند.

   واگن‌های مترو فرسوده‌اند  اتوبوس‌ها از رده خارج

علی یکی از کسانی است که هر روز مسیر طولانی بین خانه تا محل کار را با اتوبوس و مترو طی می‌کند. او که از کرج به تهران می‌آید مجبور است ساعت 6 صبح از منزل خارج شود. او در این باره به «تعادل» می‌گوید: از وقتی ساعت‌های کاری را تغییر داده‌اند صبح‌ها هم ایستگاه‌های اتوبوس شلوغ‌تر شده و هم مترو با ازدحام بیشتری مواجه است. هر روز هزاران نفر از کرج و دیگر شهرک‌های اقماری برای کار به تهران می‌آیند اما وضعیت حمل و نقل عمومی بسیار بد است. اکثر واگن‌های مترو فرسوده است و بسیاری از اتوبوس‌ها باید از رده خارج شوند. علی که کارگر یکی از کارگاه‌های نجاری در شرق تهران است می‌افزاید: 9 صبح باید سر کار باشم، وسیله نقلیه شخصی ندارم و مجبورم از اتوبوس و مترو استفاده کنم، صبح‌ها 3 ساعت در راه هستم و شب هم بیش از 2 ساعت طول می‌کشد تا به خانه برسم در واقع 5 ساعت از عمرم را در مسیر رفت و آمد می‌گذرانم اما چاره‌ای ندارم.

اما اگر وضعیت حمل و نقل عمومی بهتر بود شاید این همه ساعت به بطالت و در ازدحام اتوبوس و مترو نمی‌گذشت. وقتی کرایه‌ها زیاد شد فکر کردم حتما تعداد وسایل نقلیه هم افزایش پیدا می‌کند اما اصلا چنین اتفاقی نیفتاد. او در پایان می‌گوید: مسوولان هر وقت هوا آلوده می‌شود از مردم می‌خواهند از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند و ماشین شخصی خود را به خیابان نیاورند اما هیچ‌وقت به این فکر نمی‌کنند آیا این وسایل نقلیه عمومی واقعا گنجایش جابه‌جایی چه تعداد مسافر را دارند. 

   اگر کسی توان پرداخت نداشته باشد  چه کند؟

نیلوفر به همراه دختر 8 ساله‌اش سوار اتوبوس شده است. قبل از اینکه روی صندلی بنشیند از خانم دیگری با تعجب می‌پرسد کرایه اتوبوس شده نفری 4 هزار تومان اگر کسی نداشته باشد باید چه کار کند، من 42 سال سن دارم اما هنوز بلیت‌های اتوبوسی را که روی آن نوشته بود 10 ریال به خاطر دارم. این همه گرانی تا کی قرار است ادامه پیدا کند. او در ادامه به «تعادل» می‌گوید: من ماشین شخصی دارم، اما دخترم خیلی دوست داشت سوار اتوبوس شود، اما واقعا به این فکر می‌کنم پرداخت این کرایه می‌تواند برای خیلی‌ها سخت باشد، این هم وضعیت اتوبوس است تهویه مناسبی ندارد، صندلی‌ها شکسته و فرسوده‌اند با این وضعیت کرایه‌ها را گران کرده‌اند. این زن 42 ساله در پایان می‌افزاید: مساله اینجاست که ما فقط شعار می‌شنویم و هیچ عملی نمی‌بینیم، اینکه هر روز زندگی برای تعداد تازه‌ای از مردم سخت می‌شود باید جایی مورد توجه قرار بگیرد. این همه تورم تا کی قرار است ادامه پیدا کند، با این شرایط شاید افرادی مجبور شوند مسافت‌های طولانی را پیاده طی کنند چون توان پرداخت همین 4 هزار تومان را هم ندارند.

   هر قرص نان بربری 15 هزار تومان

حسین بازنشسته است. او در حالی که دو قرص نان بربری در دست دارد به خبرنگار «تعادل» می‌گوید: باورتان می‌شود برای این دو نان 30 هزار تومان پول داده‌ام. چند روز پیش یک تن ماهی از سوپرمارکت خریدم 40 هزار تومان و امروز همان تن ماهی را می‌گفت 62 هزار تومان. این وضعیت تا کی قرار است ادامه پیدا کند، برای من بازنشسته که حقوق ماهیانه خودم و همسرم روی هم به 20 میلیون تومان هم نمی‌رسد و باید 8 میلیون آن را بابت اجاره‌بهای مسکن بدهیم چه اتفاقی رخ خواهد داد. تا کی توان خرید همین نان را هم خواهیم داشت. اگر بخواهیم یک وعده غذای ساده مثل املت بخوریم بیش از 100 هزار تومان برایمان تمام می‌شود.  او می‌افزاید: مساله قیمت‌ها و مقایسه آنها هفته‌ای شده است، قبلا افزایش قیمت‌ها سالی یک بار یا چند ماه یک بار بود اما حالا از این هفته تا هفته آینده معلوم نیست چقدر مایحتاج ضروری مردم با افزایش قیمت مواجه می‌شود. ما هر روز فقیرتر می‌شویم و مسوولان هر روز بی‌تفاوت‌تر نسبت به آنچه در حال رخ دادن است رفتار می‌کنند.

   دیگر تاکسی هم نمی‌توانیم سوار شویم

فروغ پرستار است و در دو بیمارستان کار می‌کند. او برای رفت و آمد به محل کار مجبور است از تاکسی استفاده کند، فروغ در این باره به «تعادل» می‌گوید: کرایه‌ها به طرز باور نکردنی گران شده است، این در حالی است که حقوق‌های ما افزایش قابل توجهی نداشته و معلوم نیست مردم چطور باید زندگی کنند.

او می‌افزاید: مسیرهای من ایستگاه مترو ندارد و مجبورم از تاکسی استفاده کنم اما حالا کوتاه‌ترین مسیرها با تاکسی 8 هزار تومان کرایه‌اش می‌شود، این در حالی است که دیگر قانون دوران کرونا را هم رعایت نمی‌کنند و صندلی عقب 3 نفر سوار می‌کنند. من روزانه مجبورم بیش از 75 هزار تومان هزینه رفت و آمد بدهم و این در ماه مبلغ قابل توجهی می‌شود و بخشی از حقوقم را به خود اختصاص می‌دهد. مساله اینجاست که هیچ نظارتی وجود ندارد و اعتراض هم که می‌کنیم رانندگان می‌گویند همه‌چیز را گران می‌خرید خم به ابرو نمی‌آورید به کرایه تاکسی که می‌رسید صدایتان بلند می‌شود. البته آنها هم حق دارند اما بالاخره باید کسی در این زمینه کاری انجام بدهد.

   یک حساب سرانگشتی

حقوق یک کارگر با افزایش به 8 میلیون و 200 هزار تومان رسیده است، اگر بخواهیم هزینه‌های مسکن، رفت و آمد و خورد و خوراک را برای یک خانواده 3 نفره در نظر بگیریم این مبلغ حقوق هزینه‌های چند روز یک خانواده را تامین می‌کند. وقتی قرار است نان را قرصی 10 هزار تومان بخرند، تخم مرغ را دانه‌ای 4 هزار تومان برای هر بار سوار شدن به مترو یا اتوبوس بین 4 تا 6 هزار تومان بپردازند، اگر بیمار شوند در حد یک سرماخوردگی هزینه‌های درمانی شان حتی با بیمه هم نزدیک به 400 هزار تومان می‌شود تازه مبلغ قابل توجهی هم باید برای اجاره‌بها مسکن بدهند، تمام اینها نشان می‌دهد حقوق یک کارگر در نهایت می‌تواند هزینه‌های 10 روز آنها را پوشش دهد، 20 روز بقیه ماه قرار است چه اتفاقی رخ بدهد؟ حتی اگر زن و مرد هر دو شاغل باشند باز هم با مشکل مواجه می‌شوند، در چنین شرایطی وقتی حرف از افزایش جمعیت و بالا بردن نرخ زاد و ولد می‌زنیم باید شرایط مناسب برای اجرایی شدن آن را فراهم کنیم.

تا زمانی که شرایط اقتصادی خانواده‌ها به این شکل است و تا زمانی که تورم افسارگسیخته زندگی بسیاری از خانواده‌ها را به سوی فروپاشی می‌کشاند، نمی‌توانیم ادعا کنیم که شرایط مناسبی برای فرزند آوری در کشور فراهم است. دولت بر خلاف چیزی که مدعی است نتوانسته هیچ نرخی را به صورت دستوری کنترل کند، مردم با تورم می‌جنگند. هر روز تعداد بیشتری در این جنگ نابرابر شکست می‌خورند. اما برخی از مسوولان همچنان معتقدند با قناعت می‌شود خوب زندگی کرد، برخی دیگر حرف از تحمل می‌زنند و برخی وعده اصلاحات اقتصادی را می‌دهند اما ....