زمانی برای حل مشکلات با آژانس
روز گذشته و در آستانه برگزاری نشست مهم شورای حکام، اخباری در خصوص حل ۲ مشکل (حل شدن غنیسازی 84 درصدی و ابهامات آباده) از ۴ مشکل اصلی ایران و آژانس منتشر شد و بازتابهای وسیعی در فضای عمومی و رسانهها پیدا کرد. قبل از هر چیز لازم است توضیح داده شود که هنوز هیچ منبع رسمی در داخل یا خارج کشور این خبر را تایید نکرده است، تنها به نقل از برخی منابع آگاه عنوان شده که این ۲ معادله حل شده است.
به عنوان یک تحلیلگر، دوست ندارم با تکیه بر اما و اگرها و مبتنی بر اظهارات منابع مجهول تحلیل ارایه کنم، چرا که تکذیب این اخبار کافی است تا کل تحلیل زیر سوال برود. اما در این موضوع خاص با فرض اینکه این خبر درست باشد، 2 مشکل حل شده است. یعنی اختلافنظری که در خصوص سایت مریوان در 20 کیلومتری آباده (ربطی به شهر مریوان ندارد) وجود داشت، حل شده است. در واقع پرسشهایی که آژانس در خصوص ذرات بسیار ناچیز اورانیوم (ابهامات سال 2019) داشت، پاسخ داده شده است.
این ابهامات پس از مذاکراتی که از اسفندماه 1401 آغاز شده بود، حل شده است. اگر یک چنین موضوعی صحت داشته باشد، گام بلندی برای حل 2 معادله مهم دیگر میان ایران و آژانس خواهد بود. یکی از این معادلات، سایت ورامین و دیگری هم مربوط به سایت دورغوزآباد است که ادعا شده اورانیوم غنی شده در آنجا یافت شده است. برخی ادعاها هم درباره سرقت اسناد از این سایتها وجود دارد که همگی قابلیت رفع شدن دارند.
به نظر میرسد در آستانه برگزاری نشست مهم شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای این توافقات بسیار مهم است و کمک میکند تا قطعنامه جدیدی علیه ایران صادر نشود. برخی افراد و جریانات در کشورمان تصور میکنند که صدور یک چنین قطعنامههایی مهم نیست و حتی برخی مسوولان در کشورمان بودند که اعلام میکردند: «غرب آنقدر قطعنامه صادر کند تا قطعنامهدانشان پاره شود!» در حالی که واقعا هر کدام از این قطعنامهها اگر صادر شود، برگ برگش مستندسازی علیه ایران است.
درست که ما این سندسازیها را دروغ میدانیم، اما از منظر بینالمللی وقتی کشوری قطعنامهای را از شورای حکام که نهاد اجرایی آژانس بینالمللی انرژی هستهای، دریافت میکند، یعنی مشکلی بر مشکلات قبلی افزوده شده است. این روند ثبات را از اقتصاد، دیپلماسی و ارتباطات کشور میزداید. به استناد همین پروندهسازیها بود که پرونده ایران به شورای امنیت رفت؛ در گذشته هم پس از 6 قطعنامه شورای حکام بود که پرونده ایران به شورای امنیت رفت.
بنابراین اینکه ایران بتواند مشکلات خود را با آژانس حل کند، یک موفقیت است، ضمن اینکه بهانه را از دشمنان برای تبلیغات بیشتر علیه ایران میگیرد. در کنار این موضوع ابهام مهم دیگر آژانس که مربوط به غنیسازی 84 درصدی بود، هم رفع شده است. واقع آن است که اساسا ایران هرگز غنیسازی 84 درصدی انجام نداده، بلکه در اثر یک اشتباه و خطا در زمان غنیسازی، ذراتی بالای 60 درصد غنیسازی شده بود. باید توجه داشت، همواره در غنیسازی این محصول نهایی سانتریفیوژها است که اهمیت دارد، نه موارد پیرامونی آن. به هر حال این مشکل هم با آژانس حل و فصل شده و یک خطای فنی تشخیص داده شده است.
ایران اگر میخواست غنیسازی بالای 60 درصد انجام دهد، به راحتی میتوانست به آژانس اطلاع دهد و مطابق NPT این کار را انجام بدهد. اما ایران به دنبال غنیسازی بالا نبود و خوشبختانه آژانس این را پذیرفته است. با عبور از این دو چالش، 2 موضوع دیگر باقی میماند که یکی در مورد سایت ورامین است که عملا به یک گاوداری بدل شده و دیگری هم بحث دورغوزآباد است که آن هم بدل به یک قالیشویی شده است و مشخص نیست، چرا یک چنین حاشیههایی درباره آنها شکل گرفته است. در کل، ایران برای حل مشکلات اقتصادی و تجاریاش نیازمند حل مشکل با آژانس است تا درگامهای بعدی بتواند زمینه احیای برجام را فراهم سازد. مشکلاتی که رفع آها از مسیر تعامل با آژانس و گفتوگو و مذاکره با 1+4 و امریکا میگذرد.