چرایی نزول بورس و راهکار بهبود
حجم نقدینگی در پایان خرداد ماه باز هم روند صعودی خود را ادامه داد؛ اثرات این رشد نقدینگی را در بیشتر بازارهای سرمایهگذاری مشاهده میکنیم، در خصوص منبعِ افزایش این حجم از نقدینگی نظرم را اعلام نمیکنم اما برای مدیریت آن چند پیشنهاد دارم ضمن اینکه برنامه احتمالی دولت را نیز بنا به تحلیل خودم خواهم گفت (زیرا دولت رسما برنامهای اعلام نکرده است.) در همین بازه زمانی و طی روزهای اخیر، بازار سرمایه کشور همچنان با فراز و فرودهای فراوانی دست به گریبان است. تحلیلهای مختلفی هم درباره چرایی این نزول مطرح شده است.
واقع آن است که طی سالهای اخیر دولتها در ایراتن با نرخ ارز و دلار بازی میکنند تا مشکلات کسری بودجه و کمبود منابع خود را جبران کنند. بازی با قیمت دلار به قیمت از هم پاشیدن اقتصاد کشور میانجامد زیرا در شرایط رکودِ مطلق قرار داریم، قدرت خرید مردم کاهش یافته است، کسب و کارهای بیشماری تعطیل شدهاند (هم به خاطر تحریم و هم رکود)، واردات مواد اولیه و ارتباط اقتصادی با خارج از کشور قطع شده و تولید جانی در بدن ندارد.
اگر زودتر وضعیت اقتصادی سر و سامان پیدا نکند افسار اقتصاد از دست همه خارج خواهد شد و بحران امنیتی - اقتصادی کل کشور را فراخواهد گرفت که در نهایت منجر به تعطیلی گسترده بسیاری از کسب و کارها و اصناف و توقف ارایه خدمات و کالا خواهد شد و مجددا شاهد هجوم گسترده مردم برای خرید و انبار کردن کالاها خواهیم بود!
در حال حاضر دولت کسری بودجه دارد. بر اساس برخی روایتها این کسری بودجه بین 500 تا 800 هزار میلیارد تومان در نوسان است. هر دو محل اصلی درآمد دولت، یعنی فروش نفت و مالیات، با کاهش قابل توجهی روبرو شده است. فروش نفت و انتقال مبالغ فروش آن سخت شده و وصول مالیات هم با این اوضاع کرونا وضعیت جالبی نخواهد داشت. بنابراین دولت سراغ سایر منابع در آمدی رفته است و حساب ویژهای روی منابع احتمالی باز کرده است. دولت چند هدف را در بازار سرمایه دنبال میکند که همگی در ذیل سرفصل تامین مالی و مدیریت نقدینگی قرار میگیرد اما این اقدامات در شرایط فعلی کم است.
دولت در فروش صندوقETF دوم و سوم به مراتب موفقتر عمل خواهد کرد و با این کار سعی در تامین منابع لازم و جمعآوری نقدینگی سرگردان دارد تا جلوی سرایت نقدینگی به سایر بازارها را بگیرد اما این کافی نیست.
اقداماتی که میتواند به مدیریت نقدینگی کشور کمک کند را در چند بخش عنوان کردم؛ دولت باید حجم گستردهای از اوراق بدهی منتشر کند و در بازار به فروش برساند، انتشار اوراق ریالی و گواهی ارزی در شرایط فعلی بسیار راهگشاست. نرخ سود اوراق باید جذاب باشد. دولت باید شرکتهای بیشتر و بزرگتری را وارد بازار بورس کند و بخش بزرگتری از نقدینگی سرگردان را جذب کند. دولت باید خود را کوچکتر کند. خدمات را به بخش خصوصی بسپارد، هزینههای بودجهای دستگاههای غیرضروری را حذف کند زیرا هزینهکرد این دستگاهها عمدتا هزینههای جاری است که به تورم دامن میزند.
پذیرهنویسی شرکتهای سهامی عام در بورس را به سرعت گسترش بدهد. این پذیرهنویسیها میتواند در قالب صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سرمایهگذاری سهامی عام باشد. دولت پروژههای نیمه تمام خود را در قالب صندوق پروژه یا شرکتهای سهامی عام وارد بورس کند و پذیرهنویسی انجام بدهد. مالیات افزایش سرمایه از محل آورده نقدی شرکتهای بورسی را حذف کند، افزایش سرمایه از محل صرف سهام را تسهیل کند تا نقدینگی موجود در بازار سرمایه از طریق این مجراها وارد تولید شود. دولت نباید صرفا به فروش etfها اکتفا کند زیرا به تنهایی نفعی برای تولید ندارد.
دولت و بانک مرکزی باید در دو حوزه تلاش کنند:
1- جمعآوری نقدینگی با ابزارهایی که در اختیار دارند.
2- استفاده از ظرفیتهای بازار بورس
تنها از این طریق است که میتوان امیدوار بود، نوسانت فعلی پشت سر گذاشته شوند و بهبودی نسبی در بازارهای کشور ایجاد شوند. در کنار این موارد وضعیت تحریمها و بهبود مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی هرچه سریعتر باید روشن شود تا رتباط ایران با اقتصاد جهانی برقرار شود.