از اضطراب فرار نکنید
بهطور کلی اجتناب از موقعیتهایی که باعث ناراحتی میشود رایجترین روشی است که اکثر ما سعی میکنیم اضطراب خود را از این طریق مدیریت کنیم و برای موقعیتهایی که نمیتوان از آنها اجتناب کرد، ممکن است به رفتارهای ایمنیبخش تکیه کنیم. ممکن است فکر کنیم اجتناب و رفتارهای ایمنیبخش راهبردهای مقابلهای سالمی هستند، زیرا اضطراب ما را در لحظه کاهش میدهند اما واقعیت کاملا برعکس این است؛ تکیه بر این راهبردها در واقع اضطراب ما را در درازمدت حفظ میکنند و افزایش میدهند.
دلایل مختلفی وجود دارد که چرا رفتارهای اجتنابی و ایمنیبخش، اضطراب را در ما تشدید میکنند و ما را در دام چرخه اضطراب میاندازند. در واقع وقتی از انجام کاری اجتناب میکنیم، از هرگونه پیامد منفی که در صورت انجام آن رفتار ممکن است رخ دهد نیز اجتناب میکنید. در این فرایند مغز ما یک تسکین موقتی را تجربه میکند و بدینترتیب عادتی در ما شکل میگیرد. تا اینجا همهچیز خوب به نظر میرسد اما مشکل از زمانی شروع میشود که این فرایند و این چرخه ادامه پیدا خواهد کرد تا جایی که عملکرد ما را دچار مشکل کند. مثلا برخی از ما هر زمانی که یکی از دوستان یا اعضای خانواده در رسیدن به خانه یا محل قرار تاخیر میکند، دچار اضطراب میشویم و تماس گرفتن و اطمینان از سلامتی آنها خود را تسکین میدهیم و این چرخه ادامه پیدا خواهد کرد تا جایی که تبدیل به آدمی میشویم که دایما در حال بررسی حال نزدیکان هستیم که این موضوع میتواند به روابط ما با دیگران آسیب برساند؛ اتفاقی که در بسیاری از پدر و مخصوصا مادرها مشاهده میشود. از سوی دیگر اگر هرگز سعی نکنیم از چرخههای اضطرابی خود بیرون بیاییم چیزی نخواهیم آموخت. اگر از ترس زمین خوردن هرگز سوار دوچرخه نشویم، هیچوقت دوچرخه سواری را یاد نخواهیم گرفت.
اگر از ترس مسخره شدن هیچگاه در جمع صحبت نکنیم نمیتوانیم یاد بگیریم که قرار نیست هر بار توسط دیگران مورد تمسخر قرار بگیریم. شاید از بزرگترین آسیبهایی که چرخههای اضطرابی به زندگی ما میزنند، محدود کردن تجربه ما از زندگی باشد، اینکه نتوانیم ابعاد مختلف زندگی را لمس کنیم. مثلا اگر از ترس طرد شدن یا مورد قضاوت قرار گرفتن به کسی درخواست دوستی ندهیم (اجتناب کنیم از این موضوع)، در واقع یک بعد مهم و لذتبخش زندگی را از دست میدهیم. در واقع هر بار که از یک رفتار اجتنابی یا ایمنیبخش استفاده میکنیم، داریم ترس را در مغز خود تغذیه میکنیم و تسکین کوتاهمدت اضطراب را به کاهش آن در درازمدت ترجیح میدهیم و این موضوع در طول زمان اضطراب ما را بدتر و بدتر خواهد کرد تا جایی که عملکرد ما مختل شود. در نهایت باید بپذیریم فرار کردن از شرایطی که به ما اضطراب میدهند و صرفا برای مدتی ما را از شر این حس آزاردهنده نجات میدهند؛ تنها باعث میشوند تا اضطراب ما در بلندمدت بیشتر شود. کنار گذاشتن رفتارهای اجتنابی و ایمنی، مغز را مجددا آموزش میدهد تا وقتی تهدیدی وجود ندارد، خطری را نبیند. رفتارهای اجتنابی و ایمنیبخش به عادتهایی تبدیل میشوند که غلبه بر اضطراب را بدتر و سختتر میکنند. کنار گذاشتن رفتارهای اجتنابی و ایمنی، مغز را مجددا آموزش میدهد تا وقتی تهدیدی وجود ندارد، خطری را نبیند. اضطراب میتواند بسیار دردناک و آزاردهنده باشد. زمانی که دچار اضطراب میشویم بدنمان شروع به لرزیدن یا عرق کردن میکند یا نبضمان تند میزند.
ممکن است از اضطراب اینکه اضطرابمان از کنترل خارج شود، ترس و اضطراب شدیدتری را حس کنیم یا فاجعهبارترین و بدترین پیشامدها را در یک موقعیت پیشبینی کنیم. این حسها به قدری آزاردهنده هستند که طبیعی است ما به دنبال راهی باشیم تا از آنها مصون بمانیم که دو تاکتیک و روش رایج در این مورد عبارتاند از اجتناب و رفتارهای ایمنیبخش. خوب است هر آدم مضطربی این سوال را از خود بپرسد؛ چرا با وجود تمام تلاشهایم برای اجتناب و ایمنیبخشی، باز هم احساس اضطراب دست از سر من برنمیدارد و مرا همچنان آزار میدهد. پاسخ صادقانه به این سوال میتواند به ما کمک کند درک کنیم که اجتناب و ایمنیبخشی علاج اضطراب ما نیست.