حساسیت بازارها به نوسانات اقتصادی و سیاسی
تحلیل هر کدام از بازارهای کشور مهم است چرا که بازارها و مناسبات حاکم بر آنها جزیی از کلیت اقتصاد ایران به شمار رفته و با تحلیل هر کدام از این اجزا میتوان به مناسبات ارتباطی کلیت اقتصادی رسید. بنابراین بررسی رابطه علت و معلولی بازار سهام، نه فقط برای سرمایهگذاران این بازار بلکه برای مجموعه فعالان اقتصادی و اساسا افکار عمومی ایرانیان میتواند مفید باشد. پس از نوسانات سال 99، مناسبات متفاوتی در بورس ایران حاکم شد. شاخص کل بورس دیروز افزایش یافت و به محدوده عددی بیش از 2 میلیون و 160 هزار واحد صعود کرد. همانطور که مدتی قبل دچار نزول شده بود و افت مقطعی را تجربه میکرد.
روندی که نشاندهنده نوسانات مستمر بازار و ارتباط بازار سهام با تحولات سایر بازارها از جمله بازار ارز است. در واقع بازار سهام ایران از سال ۹۹ به این سو، حساسیت بسیاری به نرخ دلار پیدا کرده و مدام نسبت به نوسانات واکنش نشان میدهد. به عبارتی بر مبنای ارزش جایگزینی دلار است که ارزش سهام تعیین شده و ارایه میشود. به همین دلیل با بالا رفتن نرخ دلار، قیمت سهام و متعاقب آن شاخص کل بورس افزایش یافته و در مسیر معکوس با کاهش نرخ دلار، شاخص نزولی میشود. اما بررسی محتوایی وضعیت شاخص در نوسانات نشان میدهد، همیشه رشد شاخص به نفع سرمایهگذاران نیست و همواره کاهشی شدن شاخص هم نمیتواند به معنای ضرر و زیان باشد. به عبارت روشنتر، هرچند از طریق افزایشی شدن نرخ دلار، ارزش داراییهای شرکت بیشتر میشود، اما نباید فراموش کرد، از آنجا که باعث کاهش قدرت خرید مردم میشود، نهایتا در خصوص شرکتهایی که غیرصادراتی هستند میتواند باعث کاهش سودآوری شده و فروش و درآمد آنها را کاهش دهد.بنابراین نوسانات نرخ دلار در بلندمدت به نفع شرکتها و سرمایهگذاران نیست.
در بلندمدت، مناسبات دیگری حاکم است؛ اگر نرخ دلار ثبات پیدا کند یا حتی کاهشی شود، از این منظر که هزینههای شرکتها را کاهش میدهد و از سوی دیگر قدرت خرید مردم را هم تقویت میکند، در بلندمدت میتواند به نفع بورس باشد. در شرایط فعلی و تا اطلاع ثانوی که نرخ دلار ثبات ندارد و نوسانات مستمری بر بازار ارز حاکم است بازار سهام همدر کوتاهمدت همراه با نوسان خواهد بود. پرسشی که در این میان مطرح میشود آن است که آیا این نوسانات تبعاتی دارد؟ در پاسخ باید گفت، این وضعیت نوسانی تبعات متفاوتی دارد. یکی از مهمترین تبعات این وضعیت پیشبینیناپذیر بودن بازار سهام ایران است. بازار سهام خروجی تمام رخدادهایی است که در یک اقتصاد رخ میدهد. از نرخ تورم، نرخ بهره، نرخ ارز و...گرفته تا قوانین اقتصادی، وضعیت کسری بودجه، برنامهریزیهای اقتصادی و... همگی در نظم و نظامات بازارها اثرگذار هستند.
مهمترین معادله در اقتصاد کشورمان که پیشبینیناپذیر بودن اقتصاد ایران است، ناشی از کوتاهمدت بودن عمر قوانین و مقررات کشور است.اگر قوانین، مقررات و آیین نامههای اقتصادی ایران، برای بلندمدتتر تنظیم شوند و بدنه اقتصاد به اجرای قانون و عدم تغییر قانون در بلندمدت اطمینان داشته باشد، بدون تردید بازارهاپیشبینی پذیرتر شده و این روند باعث افزایش ارزش افزوده در شرکتها میشود و آسیبهای کمتری را متحمل شوند. در واقع شرکتها میتوانند روی
چشمانداز آینده تمرکز بیشتری کنند و مبتنی بر آن تصمیمگیریهای معقولتری داشته باشند. معتقدم امسال تا آخر سال بورس ایران و شاخص سهام، دنبالهروی وضعیت سیاسی کشور است. چند پرونده مهم سیاسی در کشور وجود دارد که برای فعالان اقتصادی و عموم مردم نتیجه مشخص و محرزی ندارد و نتیجه آنها میتواند در اقتصاد ایران و نظم و نظام بازارها تعیینکننده باشد. نخست بحثهای مرتبط با لغو تحریمها، احیای برجام و نحوه تنظیم روابط دیپلماسی ایران با سایر کشورهاست، دوم بحثهای داخلی کشور است؛ مثلا مقررات مرتبط با قانون هفتم توسعه، نحوه تدوین قوانین بودجه سالهای آینده و نهایتا انتخابات مجلس دوازدهم در سال 1402 بسیار مهم هستند.
برای اقتصاد ایران مهم است که کدام گروه و جریان مبتنی بر کدامین راهبردها قرار است ساختار تقنینی کشور را به دست بگیرد. مهمتر از ترکیب مجلس، اما نحوه مشارکت مردم در انتخابات است. اینکه آیا مردم در انتخابات آینده پرشور شرکت میکنند یا نه؟ بسیار مهم است. این ابهامات به نظرم تا پایان سال 1402 تحولات بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهند. بسته به اینکه جواب این پرسشها چه زمانی مشخص شود و آیا این تحولات با ضائقه بازار تناسب دارند یا نه؟ میتواند آثا مثبت و منفی بر شاخص بورس بگذارد...