تسهیلات مسکن و رویای خانهدار شدن ایرانیان
روز گذشته رییسجمهوری، خبر از کاهش نرخ سود بانکی (از 21 به 18درصد) در بخش تسهیلات حوزه مسکن دادند و اعلام کردند این تصمیم بخش مهمی از مشکلات حوزه مسکن را حل و فصل میکند. برای درک اینکه آیا یک چنین تصمیماتی میتواند مشکلات مسکن را حل و فصل کند یا نه؟ باید دید چه اقشار و گروههایی مخاطب این تصمیم هستند و آیا خواهند توانست از این طریق صاحب مسکن شوند؟ رییسجمهور همچنین به بانک مرکزی دستور داد ظرف یک هفته آینده مشکل آن دسته از متقاضیانی که موفق به دریافت تسهیلات ساخت مسکن نشدهاند را بررسی و در جهت رفع آن اقدام کند.
بر اساس آمارهای نهادهای دولتی، حدود نیمی از ایرانیان مستاجر بوده و نیازمند زمینههایی برای خرید مسکن هستند. آمارهای دیگری هم حاکی است که حدود۴۰ الی ۵۰درصد از درآمد خانوادههای ایرانی صرف هزینههای مسکن میشود. با این اعداد و ارقام روشن خواهد شد که حل مشکل مسکن تا چه اندازه میتواند به اقتصاد خانوادهها کمک کند.
حقیقت آن است که در بسیاری از کشورهای دنیا متداول است که برای خرید مسکن از جمله آپارتمان، نرخ بهرهای حدود 1الی 1و5درصد اعمال شود. در این کشورها حداکثر نرخ بهرهای که برای خرید مسکن خانوادهها تخصیص داده میشود، 2درصد است. در ایران اما نرخ بهره خرید مسکن 16برابر نرم جهانی است. از سوی دیگر در جهان نرخی که بابت جذب پساندازها به مردم داده میشود 2الی 3درصد است اما در ایران این نرخ بالای 23درصد است. البته این مکانیسم و این وضعیت شاید منطقی باشد، چرا که پول در اقتصاد ایران نمیچرخد و مردم برای حفظ پول خود در این اقتصاد ناچار به قرار دادن داراییهای نقدی خود در بانکها هستند تا پولشان از گزند حوادث در امان باشد.
البته باید توجه داشت این نرخ بهره بانکی در برابر نرخ تورم که بالای 60درصد است، بسیار ناچیز است. در واقع قرار دادن پول در بانکها هم منجر به کاهش ارزش آنها میشود. حالا باید دید آیا با تسهیلات مسکنی که فعلا دولت در اختیار شهروندان قرار میدهد (800میلیون تومان) منجر به خانهدار شدن مردم میشود؟ بررسیها نشان میدهد اعطای وام 800میلیون تومانی، گیرنده وام باید حدود 2الی 2.5میلیارد تومان پرداخت سود داشته باشد.
پرداخت اقساط یک چنین وامهایی هم بین 20تا 30میلیون تومان در هر ماه است. حالا شما تصور کنید، جوانانی که تازه تشکیل زندگی دادهاند و حداکثر 300 الی 400میلیون تومان نقدینگی دارند، چطور میتوانند خانهدار شوند. از آن مهمتر چگونه میتوانند اقساط تسهیلات مسکن را پرداخت کنند. در جهان، اما این بانکها هستند که از ملت خواهش میکنند، وام مسکن 1و5درصدی را دریافت کنند و با کمترین اقساط خانهدار شوند.
بانکها درآمد فرد و خانواده را طی 5سال جمع میکنند و آن را به عنوان سقف اعتبار خانواده در نظر میگیرند. اگر درآمد سالانه یک زوج سالی 40هزار دلار باشد 5برابر آن که 200هزار دلار است، از طرف بانک اعتبار در نظر گرفته میشود. جالب اینجاست که بدون ضامن به فرد متقاضی وام داده میشود. البته خوشحسابی به فرد کمک میکند که تسهیلات بیشتری در آینده دریافت کند.
اگر فردی هم بدحسابی کرد، دیگر به سختی میتواند وام بگیرد و اینگونه نیست که پولی از حساب ضامن برداشته شود! فقط 5درصد کل وام باید در حساب فرد وجود داشته باشد و 95درصد قیمت خانه وام داده میشود. بر این اساس چیزی به عنوان سقف وام در جامعه وجود ندارد. با این مکانیسم است که خانوادهها در کشورهای توسعه یافته به راحتی موفق به دریافت وام و خانهدار شدن میشوند، اما در ایران خانهدار شدن با مشقتها و مصایب فراوانی همراه است. به نظرم مسوولان ایرانی باید مکانیسمهای درست خانهدار شدن را درک کنند و آنها را به کار بگیرند. دستکاری نرخ بهره به صورت تصنعی کمکی به خانهدار شدن خانوادههای ایرانی نمیکند. شما از هر جوان ایرانی سوال کنید که آیا با این وامها و با این اقساط و مکانیسم میتوانند خانهدار شوند، پاسخشان منفی است. چرا که این سیستم مبتنی بر درآمد واقعی خانوادهها و واقعیتهای اقتصادی کشور نیست.