شلختگی مالیاتی عامل افزایش نارضایتی
موضوع دریافت مالیات از نقل و انتقالات مالی، کارتخوانها و... این روزها منشأ بحثهای فراوانی در جامعه شده است. گروهی از تحلیلگران معتقدند این نوع گزارههای مالیاتی نه تنها کمکی به بهبود ساختارهای اقتصادی و معیشتی جامعه نمیکند، بلکه خود به عاملی برای نوسانات تورمی و افزایش نارضایتیهای عمومی در جامعه میشود. اما واقعیت این نوع نظام مالیاتی چیست و خروجی آن در اقتصاد کشور چگونه خواهد بود؟ درخصوص بحث نظامهای مالیاتی در همه نقاط جهان، دو گزاره مدنظر قرار میگیرد. یکی نحوه دریافت مالیات است.
یعنی نحوه دریافت مالیات از مردم، شرکتها و فعالان اقتصادی مهم است. به عبارت روشنتر، دولتها برای اداره و تامین هزینههایشان و در ضمن برای امور توسعهای کشور مالیات میگیرند. اما روی دیگر سکه دریافت مالیات آن است که این مالیاتها باید به صورت شفاف هزینه شود. مثلا من به شما و دوستان روزنامه تعادل میگویم که مبلغی به من بدهید تا رفاه شما را در روزنامه بیشتر کنم. شفاف هم اعلام کنم که از هر نفر 10 میلیون تومان دریافت کردم و این مبلغ به صورت شفاف صرف این امور رفاهی شده است. نتیجه این بهبود هم در زندگی شما نمایان میشود.
وقتی این رفاه و شفافیت ایجاد شود در نوبتهای بعدی، شما با میل بیشتری این پول را پرداخت خواهید کرد، چرا که میدانید این وجوه صرف رفاه شما و خانوادهتان میشود. در مورد مالیات هم همین مصادیق وجود دارد. نگاه مسوولان ایرانی به گزارههای اقتصادی همواره دستوری و یکسویه بوده است. مسوولان ایرانی میگویند که فعالان اقتصادی، مردم، مصرفکنندگان و... باید مالیات بدهند و پایههای مالیاتی را مدام افزایش بدهند. اما این دولت، هرگز اشاره نکرده که این مالیات را صرف چه امور توسعهای میکند؟ در خوشبینانهترین حالت، دولتها میگویند که این امور را صرف پرداخت حقوق و دستمزدها میکنند و امور جاری خود را پوشش میدهند. ممکن است حتی بحث توسعه و پیشرفت کشور هم مطرح شود.
اما شهروندان در این مواقع به این فکر میکنند در شرایطی که بهرهوری دولتها در ایران منفی است، چرا باید هزینه این فقدان بهرهوری و اتلاف منابع را مردم بپردازند. شخصا معتقدم اگر بهرهوری دولتها در ایران بالا بود و این وجوه را صرف توسعه زیرساختها میکردند، من شقاقی دوست داشتم مالیات بیشتری پرداخت کنم. بنابراین مالیات دو وجه و دو رو دارد؛ یکی دریافت مالیات از سوی دولت و دیگری هزینهکرد مالیاتی به صورت شفاف است.
مالیاتدهندگان زمانی رضایت خواهند داشت که بدانند این مالیات کارآمد و با اثربخشی بالا در حوزههایی چون توسعه سلامت، توسعه آموزش و توسعه زیرساختها هزینه میشود. یعنی مطمئن شوند که این وجوه رفاه ایرانیان را بالا میبرد. اما اگر من شهروند ایرانی مالیات بدهم و این پولها صرف حقوقها در ساختارهایی شوند که فاقد بهرهوری هستند، آزرده خاطر میشوم. اساسا چرا مردم باید مالیات بدهند، بعد این وجود صرف حقوق و دستمزدهای فاقد بهرهوری، کارآمدی و اثر بخشی شود. از سوی دیگر در همه جهان، نظامهای مالیاتی نقشه راه مشخصی دارند و به صورت جامع دیده میشود. پایههای مالیاتی به صورت گسسته از هم طراحی نمیشوند.
بلکه به نحوی طراحی میشوند که باعث انسجام در کلیت اقتصاد شوند. توسعه پایههای مالیاتی بدون ایجاد ارتباط نظاممند باعث افزایش نارضایتی در کشور میشود. در کشورهای توسعه یافته، مالیات وظیفه درآمدزایی برای دولت را ندارد، بلکه وظیفه مهم نظامهای مالیاتی بازتوزیع ثروت در جامعه است. در کنار بحث بازتوزیعی ثروت، مالیات وظیفه حمایت از تولید و جلوگیری از فعالیتهای مخل تولید را هم دارد. این در حالی است که مالیات در ایران تنها به عنوان گزاره درآمدزای دولت به کار میرود. در ایران اما هیچ نقشه راهی برای حمایت از تولید با استفاده از نظام مالیاتی وجود ندارد. باید مشخص شود چه نوع تولیدات و محصولاتی با استفاده از ظرفیتهای مالیاتی قرار است ایجاد شوند. برخی از این ظرفیتها با استفاده از معافیتهای مالیاتی و بخش دیگر با استفاده از توزیع منابع مالیاتی محقق میشود. ضمن اینکه در ایران همواره نگرانیهایی در خصوص معافیتهای مالیاتی برخی دستگاه وجود داشته است.
برخی افراد و جریانات و شرکتها بدون هیچ دلیلی سالیان متعدد معافیت مالیاتی دارند، بدون اینکه مشخص شود چرا این معافیت مالیاتی برقرار است. مجموعه این گزارهها نشان میدهد نوع خاصی از عدم انسجام، شلختگی و آشفتگی در نظام مالیاتی ایران وجود دارد و همواره دولت تلاش میکند هزینه عدم بهرهوری را از مردم دریافت کند. دریافت مالیاتهای افزونتر از کارتخوانها، نقل و انتقال مالی و... آخرین نمونه از این شلختگی مالیاتی و فقدان شفافیت در این بخش است که نهایتا منجر به افزایش نارضایتیهای عمومی میشود.