ایران و منازعه امریکا و چین
بسیاری از اساتید اقتصادی و کارشناسان طی روزهای اخیر و پس از بروز رفتارهای غیرمتعارف از سوی کشورهای شرقی مانند چین و روسیه به مقامات ایران تذکار دادهاند که از طریق موازنهسازی در روابط متوازن میان کشورهای غربی و شرقی امکان سوءاستفاده از کارت بازی ایران به قدرتهای جهانی را سلب کنند.
در واقع این راهبردی است که کشورهای کمتر توسعهیافته از طریق آن امکان سوءاستفاده از آنها را مسدود میسازند. ایران هم پس از دوران مشروطه متوجه اهمیت موازنهسازی شد و تلاش کرد از طریق ایجاد تعادل میان مناسبات ارتباطی با قدرتها منافع خود را تضمین سازد. این روند اما در زمان دولتهای اصولگرا با چالشهایی مواجه شده است.
ایده بازگشت به شرق که برای نخستینبار در دولت احمدینژاد مطرح شد در دولت رییسی که از آن با عنوان دولت سوم احمدینژاد نام برده میشود، ابعاد زیادتری پیدا کرده است. در آخرین دست از این نوع هشدارها، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که پیشتر درباره «قربانی شدن ایران در نزاع امریکا و چین» هشدار داده بود، اخیرا در سخنانی این موضوع را با پیشبینیهای عجیب امریکا درباره رفتار چین، تشریح کرد. فرشاد مومنی، استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، گفت: ما هماکنون بالغ بر سه دهه است که در دور باطل شوکدرمانی و انحطاط فزاینده تحت عنوان بازارگرایی مبتذل قرار داریم او در ادامه گفت: بیش از دویست سال است که در اقتصاد سیاسی بینالمللی این پرسش مطرح شده که اگر واقعا تجارت آزاد برای کشورهای فقیر و عقبمانده خیر دارد، چرا قدرتمندها با زور سرنیزه میخواهند این هدف را پیش ببرند؟ چرا به کار فرهنگی بسنده نمیکنند و لشکرکشی میکنند و از ابزار تحریم با این شدت خشونت استفاده میکنند؟!
در مواجهه با انقلاب انفورماتیک سردرگم ماندهایم
مومنی در ادامه توضیح داد: نکته بسیار مهم این است که ما در ایران در ماجرای مواجهه با انقلاب انفورماتیک و الکترونیکی هم سردرگم ماندهایم! کانون اصلی ماجرا در رقابت جهانی در این زمینه توان ساخت است؛ یعنی شما باید قابلیتهایتان را در زمینه ساخت صنعتی تجهیزات ICT قرار دهید؛ درحالی که ما سراغ نرمافزارش رفتهایم و به همین دلیل وقتی به سرمایهداری دیجیتال رسیدیم، به دلیل رها کردن وجه سختافزاری انقلاب انفورماتیکی و الکترونیکی و تمرکز افراطی روی وجه نرمافزاری آن؛ خود را فشل و آلت دست آنها و تحت اراده آنها قرار خواهیم داد.
این استاد دانشگاه افزود: حواسمان باشد که علیرغم اینکه انقلاب نفت شیل اتفاق افتاده و تحولات بزرگی در دنیا در عرصه بازار جهانی انرژی موضوعیت یافته است، به اعتبار منازعه هژمونیک میان امریکا و چین و اینکه بازی با نفت یکی از کانونهای اصلی زورآزمایی بین آنها خواهد بود، این منطقه یک منطقه استراتژیک باقی میماند و اگر هم بین امریکا و چین دعوایی صورت گیرد، یکی از آن کانونهای تحمیل ناامنی در این منطقه خواهد بود.
امریکا در سال 2006 پیشبینی چین 2020 را کرده بود!
او با بیان اینکه «روزمرّگی و کوتهنگری و چند مورد بدتر از اینها گریبان نظام تصمیمگیریهای اساسی ما را رها نمیکند و ما به شکل غیرمتعارفی از مسائل بنیادی و راهبردی غافل هستیم.» ادامه داد: یک نقطه عطف در سال 2005 تصویب «قانون سیاست انرژی در امریکا» بود. در مقدمه این قانون آمده که نفت همچنان از اولویتهای اصلی سیاست خارجی امریکا خواهد بود؛ یعنی کلیدیترین ابزار کشتی گرفتن با چینیها، همچنان نفت است. آنجا توضیح میدهد که خاورمیانه به این اعتبار برای ما همچنان در مرکز توجه باقی خواهد ماند. نقطه عطف دیگری در سال 2006 بود که امریکا روندهای سرمایهگذاری چین را زیر ذرهبین قرار داده بودند و پیشبینیشان این بود که در سال 2020 چین تبدیل به تهدید اصلی منافع امریکا خواهد بود. این تحقیق توسط اندیشکده رند کورپوریشن انجام شد.
مومنی در ادامه گفت: در سال 1999 شورای روابط خارجی امریکا تحقیق دیگری به وسیله همین کورپوریشن انجام داد که برمبنای آن اعلام میشد در اثر انقلاب انفورماتیکی و الکترونیکی مولفههای قدرت در اقتصاد جهانی متحول خواهد شد؛ درحالی که سیستمهای نظارتی ما در ایران رقبای بالفعل و بالقوه امریکا را با مولفهها موج دوم انقلاب صنعتی میسنجند. نقطه عطف سوم در سال 2007 بود و در آن زمان اسناد سیاست امنیت تجاری و سیاست امنیت دفاعی امریکا برای اولینبار میگوید که استراتژی امریکا از سیاست ادعایی اولویت مهار تروریسم به اولویت مهار چین تغییر خواهد کرد. بعد ببینید برخی در داخل کشورمان، رفتن امریکا از عراق و افغانستان را چگونه تفسیر میکنند!
او در ادامه با بیان اینکه نقطه عطف بعدی در سال 2012 است که در آن در یک مطالعه کلیدی توسط موسسه رند با عنوان بازگشت جنگ قدرتهای بزرگ سناریوهای درگیری سیستمی امریکا و چین انجام میشود و در آن خیلی شفاف میگوید که جنگ نظامی با اینها نخواهیم کرد. آنجا تعبیر جنگ کم شدت را به کار گرفته و تصریح میکند که یکی از ارکان قدرتیابی چینیها در آینده ابتکار کمربند و راه خواهد بود و ما باید برنامه جامعی برای مواجهه با این ابتکار داشته باشیم.
5 محور کلیدی امریکا برای مواجهه با چین
رییس موسسه دین و اقتصاد در ادامه تصریح کرد: نشر نهادگرا اخیرا کتابی با عنوان «اقتصاد سیاسی حکمرانی فراملی» را که یکی از استراتژیستهای ممتاز سنگاپوری نوشته، منتشر کرده و من مقدمهای روی آن نوشتهام. در این کتاب استراتژی اینکه چینیها چگونه تا 2050 هژمون اصلی شوند، را توضیح داده شده است و باید ببینیم امریکا به عنوان رقیب برای از کار انداختن این استراتژی چه کارهایی کرده است.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه با توضیح «مواجهههای سختافزاری امریکا با قدرت چین و مواجهههای نرمافزاری» در ادامه گفت: مقابلهها در حوزه در سختافزاری 5 محور کلیدی دارد. یکی مهار جزیرههای اطراف چین از تایوان گرفته تا ژاپن و کره و تقویت آنها برای سنگاندازی علیه چین و دوم، تقویت کل کشورهای جزیرهای جهان از اقیانوسیه تا کاراییب. سوم تقویت کریدور هند و ابراهیمی که شامل اندونزی، هند، اسراییل، امارات، مصر، سودان و اتیوپی میشود. چهارم محور اوراسیایی با تکیه محوری بر ترکیه و کشورهای ترکزبان. ببینید هر کدام از اینها دهها دلالت برای ما دارد که استراتژی خود را متناسب با آن طراحی کنیم. آن وقت در این شرایط سندی با آن کیفیت، به نام برنامه میان مدت توسعه در ایران طراحی میشود! او در ادامه افزود: در زمینه مواجهه نرم با قدرتگیری چینیها، امریکاییها یک شبکهای ساختهاند به نام شبکه نقطههای آبی. ترکیبی از گروه هفت، گروه بیست و استرالیا که اینها در واقع یک حفاظ امنیتی علیه قدرتگیری اقتصادی و نظامی چین طراحی کردهاند.
از همه حیاتیتر ابتکاری از جنبه نرمافزاری با عنوان ابتکار ساخت جهانی بهتر است که برای این ابتکار چهل هزار میلیارد دلار منابع پیشبینی شده و جزییاتی دارد که دیدنش هوش از سر میبرد. اجمال قضیه این است که در ابتکار «ساخت جهانی بهتر» میگویند ما این مقدار روی چهار محور محور تغییرات آب و هوایی. سلامت، فناوری اطلاعات و مساله عدالت اجتماعی فراگیر در کل کشورهایی که امکان نفوذ چین در آنها هست سرمایهگذاری میکنیم که راه را ببندیم. فرشاد مومنی همچنین گفت: با دقت در جزییات میبینید که طرح «ابتکار کمربند» چینیها، سه شاخه اصلی دارد که یکی شاخه روسیه است؛ میبینیم که امریکا چگونه برای عقیم کردن ابتکار کمربند وارد عمل میشود و برای مواجهه و مقابله با کارهای مشترک چین و روسیه در اروپای غربی که اخیرا به گردنکشی علیه امریکاییها رسیده بود، برنامهریزی کردند. جنبه بسیار مهم دیگری که سرنوشتساز است و ما دقیقا در این زمینه سورنا را از طرف گشاد آن مینوازیم، این است که کانون اصلی رقابت در دنیا رقابت بر سر استعدادهاست؛ آن وقت ما استعددادهایمان را از کشور فراری میدهیم و چین با جمعیت میلیاردی، باز هم 2400 سازمان NGO فراملی در سراسر دنیا درست کرده است؛ آن هم با ماموریت اینکه هر کسی هر استعداد قابل اعتنایی در هر زمینهای دارد، جذب چین شود! در اقتصاد سیاسی حکمرانی فراملی یک فصل به این موضوع اختصاص داده شده است.
حذف یکی از دو قدرت امریکا یا چین هم به نفع ما نخواهد بود
رییس موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد در ادامه افزود: در سال 2017 مرحوم امانوئل والراشتاین مقالهای با عنوان «هشدار به جهان در حال توسعه» منتشر کرد و آنجا میگوید منازعه هژمونیک چین و امریکا، منازعه دو لات بیمنطق و نفهم نیست! اینها باهم هماهنگ هستند و این هماوردجویی و زورآزمایی است برای اینکه هر کسی حد خود را بفهمد و بیشتر از سهم خود طلب نکند. یعنی اینطور نیست که یکی حذف شود؛ اگرچه حذف هم بشود باز گرفتاریهای ما سر جای خود باقی میماند و خودمان شیرینکاریهایی میکنیم که راضی به زحمت دیگران نیستیم! اما در سیاست خارجی و طراحی استراتژی برای اداره نظام ملی در این جهان با این شکل و شمایل و آن ابعاد رقابتهای خشن و بیامان، ما باید فسفر بیشتر بسوزانیم؛ نه اینکه احساسات به خرج بدهیم و روزی به دامن این و روزی به دامن دیگری بغلتیم و هر بار گرفتاری برای خود ایجاد کنیم. او با بیان اینکه «در طول 200 سال گذشته هر بار که منازعه هژمونیک در دنیا موضوعیت داشته، ایران جزو قربانیان بزرگش بوده و دلیش هم ندانمکاری، جهل، فساد و دستنشاندگی هیاتهای حاکمه در سطوح مختلف بوده است» ادامه داد: از این دریچه تمام کسانی که کار عمیق درباره ایران کردهاند میگویند اگر میخواهید در دعوای چین و امریکا، سالم جان به در ببرید باید حکومت رابطهاش را با مردم خود خوب کند و بنیه تولید فناورانهاش را بالا ببرد؛ این تنها راه نجات است. از این نگاه در کتاب «اختناق ایران» نوشته مورگان شوستر؛ او میگوید همه هژمونها بر سر ناتوانسازی تا مرز عقیم کردن حکومت در ایران باهم تفاهم دارد.
براساس گزارش جماران؛ این استاد دانشگاه با اشاره به تاریخ مشروطه، اظهار کرد: در سال 1906 انقلاب مشروطیت پیروز میشود و در سال 1907 روسیه و انگلیس که آن همه درگیری در همه جا باهم دارند، روی ایران و تقسیم آن تفاهم کردهاند که ایران را تضعیف کنند و دو منطقه نفوذ درست کرده بودند. «تلاش آزادی» باستانی پاریزی را بخوانید که میگوید قدرت پیدا کنید و رابطه را با مردم خود خوب کنید، اگر به حمایت خارجی از موضع ضعف دل ببندید، تجربه خاندان قاجار جلوی چشم شماست؛ در ترکمانچای روسها بقای خاندان قاجار را تضمین کردند اما هیچگاه پای آن نایستادند و دهها مثال دیگر در تاریخ ایران گویای همین مساله است. فرشاد مومنی در پایان گفت: امروز در ادبیات توسعه گفته میشود که به اعتبار مجموعهای از عوامل؛ ضریب اهمیت فهم اقتضائات اقتصاد سیاسی بینالمللی و فهم اینکه دنیا روی چه مداری میچرخد اگر از شناخت خودمان بیشتر نباشد کمتر نیست و همه اینها یعنی اینکه نمیشود کشور را با شعار و رجزخوانی اداره کرد.