الزامات توسعه اقتصادی با مشارکت خصوصیها
تعادل|
علیرغم اهمیت دستیابی به این الزامات در برنامهریزی، برنامهریزی توسعه در ایران از کاستیهای جدی رنج میبرد. مهمترین کاستی برنامهریزی توسعه در ایران را میتوان ناتوانی در ارایه تصویری شفاف از رویکرد دولت به توسعه در نظر گرفت. به جز آن، برنامههای توسعه در ایفای کارویژه اصلی خود یعنی ایجاد هماهنگی در سطوح و ابعاد مختلف ناکام ماندهاند.
حداقل سه نوع هماهنگی در کانون هر برنامهریزی توسعه وجود دارد یعنی هماهنگی میان بخشهای مختلف دولت (هماهنگی درون دولت)، هماهنگی میان دولت و بخش خصوصی (هماهنگی دولت با سایر بازیگران) و هماهنگی میان اهداف کوتاهمدت و بلندمدت (همانگی بین زمانی) . برنامههای توسعه در ایران در ایجاد این هماهنگیها با کاستیهای جدی روبرو بودهاند، از موازیکاری و دوباره کاری و اهمال و اختلال دستگاهها در کار یکدیگر تا ناکامی دولت در اجرای درست خصوصیسازی و بهرهگیری از ظرفیتهای بخش خصوصی و در مقابل تضعیف فضای کسب و کار با سیاستهای بیثباتکننده و دست آخر کوتهنگری و تحمیل هزینههای بلندمدت برای جبران مشکلات کوتاهمدت مانند راهکارهای تورمزا و بیثباتکننده تامین کسری بودجه، از جمله مصادیق آن است.
ویژگیهای برنامه توسعهای
مرکز پژوهشهای اتاق ایران گزارشی با عنوان «الزامات توسعه اقتصادی مردممحور» منتشر کرد. در بخشی از این گزارش عنوان شده: برنامهریزی توسعه، تلاشی آگاهانه و هدفمند برای تلفیق اهداف بازیگران خصوصی با اهداف ملی است. یعنی تلفیق جستوجوی سود شخصی با تحقق اهدافی نظیر بهبود رفاه، اشتغالزایی، افزایش تابآوری، حفظ محیط زیست، بهبود مالیه دولت و افزایش مشروعیت سیاسی.
البته روشهای برنامهریزی در چند دهه گذشته تغییرات گوناگونی کردهاند و از تکیه بیشتر به بازیگران خصوصی برای دستیابی به اهداف ملی و افزایش مشارکت و نقشآفرینی ذینفعان و جامعه در فرآیند برنامهریزی از جمله این تحولات است. در این گزارش آمده است: باتوجه به اینکه بخش خصوصی به عنوان یک بازیگر مهم اقتصادی، نقشی مهم در این فرآیند توسعه میتواند ایفا کند، ویژگیهای برنامهای که به شکوفایی فعالیتهای خصوصی بینجامد در اینجا به ترتیب زیر قابل دستهبندی و نقشهای دولت در این دستهها قابل گنجاندن است:
۱- ایجاد محیط توانمندساز: سیاستهای تسهیلگر در کانون هر استراتژی توسعه مردم محور قرار دارد و برای تحقق این مهم، مهمترین اقدامی که دولت میتواند انجام دهد پرهیز از سیاستهای خلقالساعه و یکشبهای است که نااطمینانیهای گسترده و هزینهها و ریسکهای بالا را به فعالان بخش خصوصی تحمیل میکند. به عبارت دقیقتر، فضای کسب و کاری که با قواعد باثبات، شفاف و تسهیلکننده تولید و تجارت همراه باشد، امکان محاسبه سود و زیان فعالیتها در میانمدت را فراهم میآورد و هزینههای رسیدگی ارزان و سریع به مشکلات احتمالی را در بر میگیرد. این موضوع به شکوفایی فعالیتهای خصوصی کمک میکند.
۱-۱- ایجاد محیط توانمندساز اقتصادی: مخاطرات و نااطمینانیهایی که فعالیت اقتصادی را برای بخش خصوصی پرهزینه میکنند از دو جنس هستند، اقتصادی و سیاسی. مخاطرات اقتصادی را میتوان بیثباتی اقتصاد کلان و کیفیت ضعیف محیط کسب و کار دانست. محیط باثبات اقتصادی محیطی با تورم کم و قابل پیشبینی، نرخهای بهره واقعی مناسب، سیاستهای مالی باثبات و نرخ ارز حقیقی قابل رقابت است.
علاوه بر این، محیط اقتصادی با قوانین و قواعدی همراه است که در آن شروع، ادامه و خاتمه فعالیت اقتصادی، قواعدی باثبات، شفاف و کمهزینه است و فعالان اقتصادی بدون نیاز به محاسبات پیچیده میتوانند هزینههای پولی و زمانی تاسیس و تداوم فعالیت اقتصادی خود را محاسبه کنند. باید به این نکته توجه داشت که محیط اقتصادی بیثبات موجب کوچک شدن سرمایهگذاریها (علیرغم سودآوری ظاهری سرمایهگذاری)، عدم رشد بنگاهها و عدم دستیابی آنها به بلوغ، گسترش اقتصاد غیررسمی و عدم تحقق صرفههای اقتصادی برای واحدهای اقتصادی است.
۱-۲- ایجاد محیط توانمندساز سیاسی: محیط سیاسی توانمندسازی هم محیطی است که در آن تنظیم قواعد و مقررات پایه عملکرد بازارها بر رویههایی شفاف و پیشبینی پذیر استوار است. خود محیط سیاسی را میتواند به دو بخش خارجی و داخلی تقسیم کرد. سیاست خارجی و تعاملات بینالمللی با دیگر کشورها میتواند مسیری صلحآمیز و باثبات یا خصمانه و بیثبات داشته باشد، در شدیدترین حالت تخاصم که وجود تحریمها است، تحریم و ممانعت دول خارجی از تعاملات اقتصادی بر ظرفیت رشد و شکوفایی بنگاههای داخلی و استفاده آنها از ظرفیتهای بازار خارجی برای رشد میکاهد.
همچنین تعرفههای بالا هم مانعی برای تعاملات تجاری است، در مقابل پیوندهای تجاری و معاهدات سیاسی میتواند به شکوفایی تجارت کمک کند. در سطح داخلی، میزان تضمین حقوق مالکیت که تحت تاثیر تحولات سیاسی داخلی است، مهمترین مولفه موثر بر فعالیت بخش خصوصی است. عدم امنیت حقوق مالکیت که میتواند ناشی از بیثباتی قاعدهگذاریهای دولتی، مصادره اموال خصوصی یا ناترازی مالیه دولت و تلاش برای پوشش کسری بودجه با تغییر نرخهای مالیاتی و .... باشدپیامدهای منفی بر عملکرد بخش خصوصی به همراه دارد. علاوه بر این وجود دولت بدهکار (سطح بالای بدهیهای دولت)، کسری بودجه مزمن و نیز قیمتگذاریهای گسترده در اقتصاد معمولاً خبر از محیط سیاسی نامطلوب برای فعالیت بخش خصوصی میدهند.
۲- اتخاذ سیاستهای صنعتی: فراتر از ایجاد محیط توانمندساز، دولتها با اتخاذ سیاستهای صنعتی میتوانند رشد اقتصادی را تسریع کنند. البته اجرای موثر سیاستهای صنعتی خود وابسته به وجود محیط توانمندساز است.
عواملی نظیر ثبات سیاسی، تضمین حقوق فردی، اراده سیاسی، ثبات محیط کلان اقتصادی، زیرساختهای نهادی برای تامین مالی صنعت، توسعه کارآفرینی و مهارتها، کنترل کیفی و استانداردها، فناوری اطلاعات و تحقیق و توسعه از سوی شرکتها پایههای اجرای موثر سیاستهای صنعتی را میسازند. باتوجه به تنوع نقشهای دولت در توسعه صنعتی، سیاستهای صنعتی را به اشکال گوناگون میتوان تقسیم کرد اما برای ترسیم نسبت این سیاستها با فعالیتهای خصوصی، این سیاستها را میتوان به پنج دسته سیاست زمین، سیاست اعتباری، سیاست تجاری، سیاست فناوری و سیاست آموزشی تقسیم کرد که مداخله دولت در بازار زمین، بازار محصول، بازار سرمایه، بازار نیروی کار و بازار فناوری را نشان میدهد.
ایجاد توسعه شهرکها و مناطق آزاد و ویژه و توسعه زیرساختها از جمله سیاستهای زمین است. تنظیم تعرفهها، مجوزها و بعضاً قیمتگذاری جزو مداخلات دولت در بازار محصول است. توسعه بانکداری توسعهای، ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر یا اعطای مستقیم تسهیلات به کسب و کارهای مولد از جمله سیاستهای دولت در بازار سرمایه است. آموزش و بازآموزی مهارت و نیز تنظیمگری از جمله مهمترین سیاستهای دولتها در بازار نیروی انسانی است. دست آخر حمایتهای دولت از تحقیقات بنیادین و ایجاد و توسعه پارکهای صنعتی یا پارکهای علم و فناوری و ... از جمله سیاستهای دولت در بازار فناوری است.
به نظر میرسد برنامه هفتم توسعه هنگامی موفق خواهد بود که طرحی برای عبور از این کاستیهای بنیادی در خود داشته باشد. به ویژه باتوجه به اینکه توسعه تولید یکی از حوزههایی است که بخش خصوصی میتواند نقش جدی در آن ایفا کند، تدوین استراتژی توسعه صنعتی و پیریزی سیاستها براساس رویکرد استراتژیک اهمیت دارد.