تنهایی همیشه بد نیست
عاطفه محمدی
بسیاری از ما ممکن است در دورهای از زندگی خود با احساس تنهایی دست به گریبان شده باشیم. در این شرایط اولین توصیهای که میشود برقراری ارتباط اجتماعی با افراد است. در واقع تنها راه نجات از تنهایی را همین برقراری ارتباط اجتماعی میدانند اما سوال اینجاست که آیا واقعا این راه رهایی برای همه افراد میتواند منجر به موفقیت شود یا در برخی موارد آسیب آن از تنهایی بیشتر خواهد بود.
محققان در این باره دو نظریه متضاد را بررسی کردند. نظریه میانگیر استدلال میکند که روابط اجتماعی به عنوان یک مرهم عمل میکند و اثرات مخرب تنهایی بر سلامت روانی را کاهش میدهد. طبق این نظریه، پیوندهای اجتماعی، پیشبینیکنندههای مهم بهزیستی روانشناختی هستند و میتوانند نقش اساسی در ارایه رضایت و معنا از زندگی داشته باشند. تحقیقات گذشته روابط اجتماعی قوی را با بهبود سلامت روانی، سلامت جسمانی و طول عمر مرتبط میداند، در حالی که انزوای اجتماعی با پریشانی روانی و بیماریهای روانی مرتبط است. در تضاد کامل با این نظریه، نظریه تقویت پیشنهاد میکند که اثرات منفی تنهایی بر سلامت روان میتواند زمانی که افراد در جمع دیگران باشند تشدید شوند.
تنهایی مزمن میتواند افراد را به سمت آرزوی تنهایی سوق دهد، محیط اجتماعی را تهدید آمیز به آنها نشان دهد و منجر به کاهش کلی اشتیاق برای تعاملات اجتماعی شود. وقتی وارد موقعیتهای اجتماعی میشوید، این احساس تنهایی ممکن است تشدید شود و در نتیجه بر سلامت روانی تاثیر نامطلوبی بگذارد. علاوه بر این، تنهایی میتواند کیفیت تعاملات اجتماعی را کاهش دهد زیرا افراد با بدبینی، بیاعتمادی و ترس از طرد شدن با موقعیتها برخورد میکنند. این عوامل منجر به رفتار اجتماعی ضعیف و مهارتهای ارتباطی ضعیف و در اغلب موارد، باعث طرد شدن توسط دیگران و در نهایت باعث تنهایی و ناراحتی بیشتر میشود. اما در این زمینه مطالعاتی انجام شده که نتایج آن میتواند حایز اهمیت باشد. مثلا در یک مطالعه در مورد افراد بالای ۱۶ سال نتایج اینگونه بد که رابطه منفی بین تنهایی و سلامت روان هنگام ارتباط اجتماعی با دیگران تقویت میشود.
در واقع افراد به جای اینکه در این ارتباطهای اجتماعی از احساس تنهایی رها شوند نتیجه معکوسی را تجربه کردهاند. اما در مطالعهای دیگر مشخص شد که تنهایی شدید سلامت روان را افزایش نمیدهد و باعث میشود تا افراد با مشکلاتی در این زمینه مواجه شوند. مطالعه سوم بر دوره همهگیری کرونا متمرکز بود. یافتههای این مطالعه نیز مجددا نشان داد تعاملات اجتماعی باعث افزایش احساس تنهایی و تاثیر منفی بر سلامت روان، هنگام دورههای شدید تنهایی هستند. یعنی اینکه حتی در لحظات تنهایی عمیق و شدید، حضور دیگران با میزان کمتر سلامت روانی مرتبط بود. محققان یک همبستگی مثبت بین تنهایی و میل به انزوای اجتماعی پیدا کردند، که حضور دیگران تاثیر منفی قابل توجهی بر سلامت روانی افراد داشت. به این ترتیب یافتههای این پژوهش که از تجزیه و تحلیل هزاران مشاهده پیوسته به دست آمدهاند، با این باور رایج که ارتباط و تماس اجتماعی پادزهری برای تنهایی است، در تضاد است.
آنها به درک دقیقتری از تنهایی اشاره میکنند و نشان میدهند که بر خلاف باور مرسوم، تماس اجتماعی لزوما ممکن است ناراحتی را کاهش ندهد و اینکه در جمع بودن گاهی اوقات میتواند درد روانی تنهایی را تشدید کند. محققان خواستار مطالعات بیشتر برای بررسی این پارادوکس هستند که شاید راه را برای راهبردهایی جدید برای مبارزه با تنهایی هموار کند. تلاش برای کاهش تنهایی ممکن است به چیزی بیش از افزایش میزان ارتباط اجتماعی نیاز داشته باشد. باید پذیرفت که (جدا از درونگرا یا برونگرا بودن) همه آدمها زمانی که دچار تجربیات منفی مانند فقدان، شکست و سوگ میشوند نیاز به دورهای تنهایی دارند که این نیاز باید از طرف اطرافیان محترم شمرده شود.