برزخ بازار سرمایه
چند روزی میشود که وارد دومین فصل تابستان و گرمترین ماه سال شدهایم؛ این گرما باعث شده بسیاری از بازارها تکانی بخورند و باید گفت بازارهای سرمایهگذاری از گرمای هوا عطش دارند و برخی دیگر درگیر گرمازدگی شدید شدهاند و مسوولان بازارها نیز به دنبال راهی برای درمان آنها هستند.
ولی از حق نگذریم سختترین روزهای تابستان در همین گرمازدگی خلاصه میشود، به واسطه این گرمازدگی به حالی میرسیم که با هیچ چیز قابل درمان نیست و تنها چند لیوان آب خنک و شاید هم شربت آبلیمو میخوریم تا شاید این گرمازدگی بگذرد. البته ممکن است شربت آبلیمو حال ما رو خوب نکند و کارمان به بیمارستان و سرم بکشد؛ تابستان آنطور که تعریف میکنند قشنگ نیست و ممکن است با یک هوای گرم چند ساعت و چند روزی حال وخیم و سختی را تجربه کنیم. این گرمازدگی به بورس هم رسیده و از 15 اردیبهشت در خنکای هوا، بورس از دست دخالتها گرمازده شد و اکنون چندین ماه که سعی میکنند با دارو بورس را به حال خوش برسانند؛ اما متاسفانه از داروهای اشتباه استفاده میکنند و حال این بازار وخیمتر از گذشته میشود.
روز 15 اردیبهشت ماه نرخ خوراک پتروشیمیها به صورت پنهانی به عدد هفت هزار تومان رسید و از آن روز تا به الان بورس تهران روز خوش ندیده و سهامداران در برزخ هستند. نکته قابل توجه اینجاست مسوولان به واسطه پنهانکاری شفافیت بورس را زیر سوال بردند و از سوی دیگر همچنان سرمایهگذاری را سودده میدانند. مساله اصلی اینجاست که اکنون تمام شرکتهای بورسی از نظر بنیادی شرایط بسیار خوبی دارند، اکنون نیز به پایینترین قیمت خود رسیدهاند و درنهایت اگر دخالتی نباشد این شرکتها در میانمدت (زمانی برای جبران گذشته نیاز دارند) میتوانند سود بسیار خوبی داشته باشند. اما مشکل اینجاست که هر کس به فکر خود است و کاری با ترمیم بازار ندارد.
نرخ خوراک پتروشیمیها بسیار بالاست و شرکتها با این نرخ زیان بسیار بالایی به دست خواهند آورد؛ مساله اینجاست که برخی میگویند نرخ خوراک پایین است و شرکتها سود میکنند برای حل این مشکل لازم است تجدید ارزیابی شرکتها هر چه سریعتر انجام شود و پس از آن این افراد سری به صورت مالی شرکتها بزنند؛ البته اکنون نیز صورت مالی این قبیل از شرکتها سراسر زیان است.
بورس از اردیبهشت ماه گرمازده شده و از سوی دیگر سهامداران به واسطه این گرمازدگی در برزخ هستند. در اصل باید گفت بازاری مولد همانند بورس اکنون شرایط وخیمی دارد و هیچ سرمایهگذاری راضی نیست سرمایه خود را در این بازار نگاه دارد؛ در نتیجه متولی و ناظر بازار سرمایه باید کاری برای جبران این شرایط کند تا دوباره سرمایهها به بورس بازگردد.