دلبری بی‌حاصل تهران از چین و روسیه/ شرق قدرتمند، تنها یک اشتباه محاسباتی ایدئولوژیک است

۱۴۰۲/۰۵/۱۲ - ۱۱:۱۶:۴۵
کد خبر: ۲۱۲۰۵۵
دلبری بی‌حاصل تهران از چین و روسیه/ شرق قدرتمند، تنها یک اشتباه محاسباتی ایدئولوژیک است

در حالی که اغلب کشورهای خاورمیانه وارد فضای «هم‌سویی چندجانبه» شده‌اند، به نظر می‌رسد ایران همچنان در سیاست دو دهه‌ای «نگاه به شرق» خود، ثابت‌قدم مانده است.

به گزارش اکوایران، به نوشته استیمسن، با این مقدمه، مقامات ایران با جست‌وجوی دوستان و شرکای جدید که با مبارزات تجدیدنظرطلبانه آن‌ها هم‌دردی دارند، به مرگ برجام و طردشدن فزاینده تهران در اروپا به دلیل افزایش همکاری نظامی با مسکو واکنش نشان داده‌اند. اما با وجود قدرت‌های بزرگی که منافع شخصی داشته و شرکای کوچک‌تری که چیزی برای ارائه ندارند، ایده ساخت یک جبهه موفق ضدهژمونیک شاید بیش از آنکه یک واقعیت باشد، یک آرزو است.

سراب شرقی؟

امروزه به نظر می‌رسد که سیاست خارجی تهران بر اساس سه فرض به‌هم‌پیوسته هدایت می‌شود: اول، گسست از گذشته‌ای نزدیک که در آن، به گفته دولت ابراهیم رئیسی، ایران روابط خود با چین، روسیه و کشورهای در حال توسعه را نادیده گرفته است. دوم، ایده‌ای مبنی بر اینکه تهران می‌تواند شبکه جدیدی از مشارکت‌ها را جایگزین روابط اقتصادی و سیاسی با اروپا و کشورهای آسیایی همسو با غرب کند. در نهایت، این تصور که نظم جهانی، تحت فشار جنگ اوکراین در حال تغییر از یک غرب رو به افول به شرق قدرتمند است و ایران نقش رهبری را در این عرصه دارد. با این حال، همه این مفروضات بیشتر ناشی یک جهان‌بینی ایدئولوژیک است تا محاسبه واقع‌بینانه.

از دیرباز، جهانی‌گرایی و جهان‌سومی‌گرایی عنصر کلیدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده و در مجامعی مانند جنبش عدم تعهد و گروه ۷۷ نقش فعالی داشته است. این کنشگری منعکس‌کننده آرزوی ساخت یک ائتلاف ضدهژمونیک با شرکای هم‌فکر، مانند چین است که معمولاً با ایالات متحده مخالفند. پکن اغلب لفاظی‌های تهران را تکرار کرده، اما هرگز به طور کامل از ضدآمریکایی‌بودن ستیزه‌جویانه آن استقبال نکرده است؛ دلیلش هم این است که اقتصاد ایالات متحده و چین به هم گره خورده‌اند.

این رسانه در ادامه نوشته است: دولت رئیسی با گذشت دو سال از دوران تصدی خود و مواجهه با نارضایتی‌های عمومی، با کسب موفقیت‌هایی در خارج از کشور تلاش کرده تا توجهات را از مشکلات داخلی منحرف کند. با وجود اینکه رئیسی تقریباً بدون هیچ‌گونه تجربه‌ای در سیاست خارجی به قدرت رسید و وزیر خارجه‌ای را منصوب کرد که کاریزما و دانشش در مقایسه با وزیر قبلی کم‌رنگ است، اما توانست به توافق تاریخی کاهش تنش‌ها با عربستان سعودی و عضویت کامل ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای دست یافت. هر دو دستاورد با دو اولویت سیاست خارجی دولت او هم‌خوانی دارد: بهبود روابط با کشورهای همسایه و احیای سیاست «نگاه به شرق».

دلبری بی‌حاصل از چین و روسیه

این سیاست‌ها شامل شراکت همه‌جانبه با روسیه است که در هسته آن همکاری نظامی تهران و مسکو قرار دارد. این رابطه به تهران این حس را می‌دهد که شریکی ضروری برای کشوری باشد که مانند خودش تحریم شده است. ایران همچنین مشتاقانه روابط نزدیک‌تر با چین را دنبال کرده است. در فوریه گذشته، رئیسی اولین سفر دولتی یک رئیس‌جمهور ایرانی به چین را پس از محمد خاتمی در سال ۲۰۰۰ انجام داد. این سفر مسیر برای میانجیگری پکن بین ایران و عربستان سعودی و ورود تهران به سازمان همکاری شانگهای را هموار کرد. برای دولت رئیسی این فرصتی بود که چشم‌انداز مشارکت سه‌گانه میان ایران، چین و روسیه را مطرح کند.

فراتر از تلاش برای جاانداختن خود به عنوان یک شریک کلیدی دو ابرقدرت، رئیسی با سرسختی وارد جهان در حال توسعه نیز شده است. در عرض یک ماه، او به آمریکای جنوبی و آفریقا سفر کرد و از ونزوئلا، نیکاراگوئه، و کوبا و سپس کنیا، اوگاندا و زیمبابوه دیدن کرد. به استثنای کنیا، همه کشورهای دیگر در روابط ضعیف ایران با غرب و رویکرد تجدیدنظرطلبانه آن شریک هستند. به درجات مختلف، همه آن‌ها مشمول تحریم‌های ایالات متحده‌اند. سراب ائتلاف جهانی دولت‌های تجدیدنظرطلب و تحریم‌شده با رهبری ایران، کاملاً نمایان بود.

با این حال، علی‌رغم برخی موفقیت‌ها، شکاف‌هایی در این اتحادهای جدید و بازسازی‌شده پدیدار شده‌اند. در چند ماه گذشته، چین و روسیه آشکارا از ادعای دیرینه امارات متحده عربی بر جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس حمایت کرده‌اند. به گفته الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران قدرت‌های بزرگ در نهایت برای «تقویت منافع ملی‌شان» عمل می‌کنند، صرف‌نظر از اینکه چه‌قدر شراکت‌شان با ایران محکم باشد. در عین حال، این‌که آیا همکاری‌های اقتصادی و ترانزیتی بین روسیه و ایران به ثمرات وعده‌داده‌شده خود می‌رسد یا خیر، بحث و گفتگو می‌طلبد.

اقتصاد هم‌چنین هسته اصلی روابط چین و ایران است. علی‌رغم اعلامیه‌های دوره‌ای، اجرای مؤثر یک مشارکت استراتژیک جامع ۲۵ساله همچنان دور از دسترس بوده و داده‌های تجاری و سرمایه‌گذاری دوجانبه نشان‌دهنده عملکرد ضعیف است. در واقع، چین مقادیر بی‌سابقه‌ای نفت از ایران وارد می‌کند، اما این تنها آب‌باریکه‌ای برای جمهوری اسلامی به ارمغان می‌آورد و در عین حال، نشان‌دهنده میزان درآمدی است که تهران برای دورزدن تحریم‌های ایالات متحده از دست می‌دهد. ایران همچنین روابط سیاسی و اقتصادی با کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، اوگاندا و زیمبابوه دارد، اما حتی آن‌ها نیز قدرت اقتصادی بزرگی محسوب نمی‌شوند.

ائتلاف شکننده

حقیقت این است که راهبرد ایران، یعنی تحکیم روابط با چین و روسیه، گسترش نفوذ تهران در جهان، و امیدبستن بر ظهور نهادهای قوی‌تر اوراسیا، زمانی که جزئی از یک سیاست خارجی متعادل نباشد، اهمیت خود را از دست می‌دهد. غفلت از غرب و ناکام‌ماندن در حل بحران هسته‌ای به شدت فرصت تهران برای گسترش روابط اقتصادی و مالی با شرکای شرقی خود را محدود می‌کند.

در حال حاضر، توافق ایران و عربستان سعودی پابرجاست و نشانه‌هایی وجود دارد که ممکن است یک اثر دومینویی ایجاد کرده که منجر به آشتی دیپلماتیک با مصر و بحرین شود. اما تعادل منطقه‌ای هم چنان شکننده است، و اگرچه خاورمیانه وارد دوران ثبات می‌شود، اما می‌توان این سؤال را مطرح کرد که این مسئله فراتر از مبارزه با انزوای بین‌المللی، چه منافعی برای ایران دارد. بدون سیاست خارجی که بین همسایه‌ها، شرق و غرب تعادل برقرار کند، تهران در خطر از دست دادن منافع بالقوه عادی‌سازی منطقه‌ای است.

به شکلی متناقض، سیاست خارجی ایران به دلیل آخرین پیروزی‌هایش، هرچند شکننده، در دام خودرضایتی ایدئولوژیک گرفتار شده است: فریبایی ساخت موفقیت‌آمیز جبهه ضدهژمونیک، محدودیت‌های سیاست خارجی فاقد تعادل و بینش را پنهان می‌کند.