هژمونی آمریکا و منافع اقتصادی ایران

۱۴۰۲/۰۵/۱۸ - ۰۲:۳۱:۴۹
کد خبر: ۲۱۲۵۰۳
هژمونی آمریکا و منافع اقتصادی ایران

معـاون اول رییس‌جمهوری دیروز از واقعیتی پرده‌برداری کرد که سال‌هاست، اساتید، تحلیلگران و کارشناسان بر روی آن پافشاری کرده اما با بی‌توجهی برخی افراد و جریانات خاص مواجه می‌شوند.

این مقام دولتی ضمن اشاره به این واقعیت که ایران در مورد دارایی‌های مسدودی خود در سایر کشورها به توافقات مهمی با طرف اروپایی رسیده بود، گفت: « اما طرف امریکایی ظرف 24ساعت همه این توافقات را به هم زد و موضوع از دستور کار دوطرف خارج شد!» این واقعیت ملموسی در صحنه روابط بین‌الملل است که کارشناسان حوزه سیاست خارجی همواره بر روی آن پافشاری کرده و خواستار توجه به آن هستند، اما افراد و جریاناتی در کشورمان احتمالا به دلیل عدم تخصص در روابط بین‌الملل آن را انکار می‌کنند. واقع آن است که نظمی (Internathonal Order) در جهان وجود دارد که خود را بر همه شؤون و بخش‌ها مسلط ساخته است. ممکن است این نظم با تعاریف ما عادلانه و کارآمد نباشد، اما به هر حال این نظم در جهان وجود دارد و ساختارهای بین‌المللی را تحت سیطره خود گرفته است.

این نظم به عناصری چون، استانداردها، مقررات، نهادها و ساختارها تکیه دارد. پایه‌گذار و توسعه‌دهنده عمده این نظم جهانی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم امریکا بوده است. امریکا از بطن این نظم مسائل و معادلات جهانی از جمله مسائل مالی، ارتباطی و اقتصادی را مدیریت می‌کند. هر اندازه که ایران به دلیل رفتارهای زیان‌بار و خسارت‌زای امریکا با این کشور مخالف باشد (اتفاقا حق هم دارند که مخالف رویکردهای امریکا باشند) اما نمی‌توان این واقعیت را منکر شد که ایالات متحده به خاطر سیطره بر نهادها و ساختارهای جهانی، همچنین قدرت سخت و نرم خود از موقعیت برتر و ممتاز در سطح جهانی برخوردار است.

به عبارت روشن‌تر، امریکا هم از منظر قدرت نرم که شامل فرهنگ و هنر و ... می‌شود و هم از منظر قدرت سخت (صنعتی، نظامی و اقتصادی) در راس هرم جهانی ایستاده است و هژمونی‌اش مسلط است. در این میان، ایران برای تامین منافع ملی خود باید ببیند، کلید حل مشکلات در دست کدام کشور است. کدام کشور است که قادر است شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی را به خاطر ارتباط با ایران مجازات کند؟ کمتر بانک، شرکت و کارتلی را می‌توان پیدا کرد که بتواند خود را نسبت به هشدارهای امریکا بی‌تفاوت نشان دهد. اگر همه کشورهای جهان ایران را تحریم می‌کردند اما امریکا با ایران رابطه می‌داشت، ایران اینقدر آسیب نمی‌دید که امروز تحریم‌های امریکا به ایران آسیب رسانده است.

باید توجه داشت، موقعیت امریکا در سلسله مراتب قدرت جهانی به هیچ‌وجه با اروپا، چین، روسیه و سایر کشورها و مجامع قابل مقایسه نیست. به این دلیل است که ایران ناچار است برای استیفای منافع خود، دفاع از حقوق کشور، بهبود وضعیت معیشت مردم، رشد و رفاه ملت و... به دنبال کلیدی باشد که قفل این مشکلات را باز کند. این قفل ارتباط و مذاکره با امریکاست و تا زمانی که این کلید در این قفل نرود این در باز نمی‌شود. مناسبات ارتباطی ایران و امریکا به مرحله‌ای از تنش رسیده است که اگر در این مرحله دو طرف به فکر حل مشکلات به شکل کلی نباشند این مشکلات به صورت موردی قابل حل شدن نیستند.

ایران نمی‌تواند در مسائل ارتباطی، منطقه‌ای، نظامی و...تنش و برخورد داشته باشد، بعد توقع داشته باشد پرونده هسته‌ای‌اش حل و فصل شود. دیگر امکان ادامه یک چنین شرایطی وجود ندارد. اگر مسوولان صحبت از حل مشکلات و احیای برجام می‌کنند باید بدانند که حل مشکلات به صورت کلی امکان‌پذیر است و دیگر به صورت موردی نمی‌تواند توافقی را محتمل دانست. بدون چراغ سبز امریکا، نه فقط اروپا، بلکه حتی چین و روسیه و... اجازه نخواهند داشت مناسبات ارتباطی و اقتصادی با ایران داشته باشند.

امریکا در تمام نهادهای بین‌المللی از سازمان تجارت جهانی گرفته تا صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و  در کل بازار اقتصاد جهانی، نقشی تعیین‌کننده دارد و از آنجا که دلار ماخذ تجارت بین‌المللی در بازارهای بین‌المللی است، اهرم مناسبی در اختیار امریکاست تا خواسته‌هایش را به دیگران دیکته سازد. ایران اگر بخواهد مشکلاتش  در جهان را بدون مشارکت امریکا حل و فصل سازد، راه به جایی نخواهد برد. پس از خروج امریکا از برجام هم مشخص شد که برجام معنای خود را از دست داده و زمین‌گیر شده است.

اروپایی‌ها قول‌های بسیاری به ایران دادند، جایگزین‌هایی برای سیستم‌های مالی و ارتباطی معرفی کردند اما همه این وعده‌ها روی زمین ماند، چرا که بدون امریکا سایر کشورها نمی‌توانند مشارکتی در نظم جهانی داشته باشند. این حقیقتی است که ‌ای کاش تا دیر نشده، هرچه سریع‌تر تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران ایرانی به کنه آن پی ببرند.