تغییر جغرافیای قدرت در جهان
این روزها مباحث بسیاری درباره دستاوردهای احتمالی ایران از نزدیکی و عضویت در بریکس مطرح میشود. برخی تحلیلگران، این نزدیکی را با توجه به تحریمهای اقتصادی کماثر (اگر نگوییم بیاثر) و گروهی دیگر قرابت با این سازمان را استراتژیک و راهبردی ارزیابی میکنند. اصل مهمی که منهای موضوعات سیاسی و تحریمهای اقتصادی ایران باید به آن توجه داشت، آن است که جغرافیای سیاسی و اقتصادی جهان در حال تغییر است. در واقع قدرت مطلق غرب به سرکردگی امریکا در جهان که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته بود به سمت و سوی پراکندگی قدرت سوق پیدا کرده است. در واقع قدرت مطلق غرب به سمت رشد بلوکهای منطقهای و سازمانهای اقتصادی و امنیتی و... میرود. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران طی دو دهه آینده یعنی از سال 2030 به آن سو، از 10 قدرت بزرگ اقتصادی جهان، 5 الی 6 قدرت را کشورهای آسیایی شکل میدهند.
پیشبینیهای حاکی از آن است که چین، ژاپن، هند، کره جنوبی، اندونزی، و حتی عربستان سعودی ذیل این قدرتهای جهانی قرار دارند. برخی از این قدرتهای آسیایی عضو پیمانهایی که در حال شکلگیری است میشوند. در این میان هر کشور دیگری هم باید جای خود را در آینده اقتصادی و سیاسی جهانی پیدا کند. عضویت در بریکس، شانگهای و... در بلندمدت کار بسیار درستی است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد، ایران تحریم بوده و تحت فشار است. در کوتاهمدت و میانمدت تصویری از اینکه ما با امریکا رابطه خوبی برقرار کنیم در دسترس نیست. حتی شکلگیری مذاکرات هستهای و احیای برجام و... هم زمانبر است. در نتیجه ایران ناچار است برای توسعه مناسبات با جهان و کاهش فشارهای امریکا، متحدان و شرکایی را پیدا کرده و با آنها هم پیمان شود. موضوع مهم بعدی کند شدن تیغ تحریمهاست. امریکا از تیغی به نام تحریمها همواره سوءاستفاده میکند تا قدرت خود را به طرف مقابل دیکته سازد. اقتصاد هر کشوری که با امریکا زاویه پیدا میکند با این تیغه زخمی میشود.
اما امریکا تا به امروز به مقدار زیادی از این حربه تحریمی استفاده کرده است. در خصوص ایران، روسیه، چین، بالاروس، ونزوئلا و... از این حربه بهره برده است. بنابراین این تیغ در حال کند شدن است. باشگاههای تحریم شده در حال بدل شدن به یک بلوک قدرت هستند به دلیل یک موضوع مشترک که تحریمهای اقتصادی امریکاست. ایران از سال 2005 قصد عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای را داشت، اما پس از رخدادهای اوکراین و روسیه و امریکا با چین، ایران به عضویت دائم شانگهای درآمد.
یا در خصوص عضویت در بریکس، موضوع اضافه شدن برخی کشورها به بریکس وجود داشت، اما این امریکاست که با تغییراتی که در مناطق مختلف ایجاد کرد، ابزارهای جایگزین برای دور زدن و بیاثر کردن تحریمهای احتمالی را فراهم کرد.. استفاده بیش از حد از تحریمها و ایجاد تنازعات مستمر، بریکس را به فکر انداخت که خودش را وسعت بخشیده و گسترش بدهد. این موضوعات واقعیتهای امروز جهان است و مهترین مساله آن هم تغییر جغرافیای قدرت از تکصدایی به چندصدایی است. کشورها هم تلاش میکنند خود را برای حضور در این شرایط تازه آماده کنند. کشورهایی که اقتصادی شبیه ایران دارند یا منطقه جغرافیایی شبیه ایران (در خاورمیانه) دارند و کشورهای نفتخیزی مثل عربستان، امارات، عراق، قطر و... تقاضای عضویت در این پیمانهای منطقهای و اقتصادی را طرح کردهاند.
باید توجه داشت از بین 30 کشور که تقاضای عضویت در بریکس را داشتند تنها 6 قدرت انتخاب شدهاند که یکی از آنها هم ایران است، امری که نشان میدهد که اندازه اقتصاد ایران، اثرگذاریاش در منطقه و نقش ویژه ایران در تامین انرژی چین و هند و روسیه در بلندمدت بسیار کلیدی است. در این میان اگر برخی افراد تصور میکنند اثرات این تغییرات به زودی و ظرف یک ماه آینده در اقتصاد ایران نمایان میشود، اشتباه است. در پازل راهبردی ایران، تلاش برای توسعه مناسبات با سایر قدرتهای جهانی آغاز شده است و در بلندمدت منافع آن به بار مینشیند. ایران 3 سال قبل با کشورهای اوراسیا تجارت بدون تعرفه را آغاز کرده است.
از سوی دیگر عضو سازمان همکاریهای شانگهای شده و امروز هم در بریکس روند عضویت خود را طی میکند .
مجموعه این گزارهها نشان میدهد ایران امروز یک بازیگر فعال در بازیهای بینالمللی بدل شده است. موضوعی که نشان میدهد ایران از سیاست انتظار برای خوب شدن رابطهاش با امریکا به سمت سیاست منطقیتر برای توسعه با سایر کشورها رسیده است. این در حالی است که ایران همچنان درهای مذاکرات برجامی را باز نگه داشته و تلاش میکند با امریکا توافق کند. اما در عین این طراحیهای ارتباطی، آلترناتیوهایی را هم تدارک دیده تا در بزنگاهها از آنها استفاده کند.