مرگ خاموش استعدادها زیر سایه کنکور
وقتی تمام آمال و آرزوهای یک فرد به قبولی در کنکور خلاصه میشود وقتی قبولی در کنکور برای پسرها یعنی عقب انداختن رفتن به خدمت سربازی و برای دخترها یعنی دنبال کردن رویاهایی که شاید اصلا صاحب اصلی آن نباشند نمیتوان انتظار داشت که این پدیده استرس زا بتواند نتیجه خوبی برای جامعه در بر داشته باشد. مساله اینجاست که متاسفانه حالا دیگر آمار فارغالتحصیلان بیکار هم به یکی دیگر از موارد استرس زای قبولی در کنکور تبدیل شده است. در واقع فرد به این فکر میکند که حتی اگر قبول هم شود و بتواند دوره تحصیلیاش را با موفقیت پشت سر بگذارد به سد بزرگ نبود بازار کار برخورد میکند و همین مساله باعث میشود تا از همان ابتدا دلسردی و افسردگی را هم تجربه کند.
مساله اینجاست که جز نخبگان که متاسفانه بیشتر آنها هم بعد از فارغالتحصیلی برای ادامه تحصیلات تکمیلی از کشور خارج میشوند و جز کسانی که روابط و رانتهای مخصوص به خود دارند راه پیدا کردن در بازار کار این روزها به قدری سخت شده که دیگر نمیتوان گفت این فقط غول کنکور است که فرزندان ما را اسیر خود کرده چرا که نداشتن چشماندازی روشن و واضح از آینده هم میتواند در عدم پویایی و رشد و تکاپوی جوانان نقش بسزایی داشته باشد. مساله اینجاست که استعدادهای بیشماری زیر سایه کنکور و رویای وارد شدن به دانشگاه میمیرند. مرگ خاموشی که هیچ کس متوجه آن نمیشود، چرا وقتی فرد تنها هدفش رفتن به دانشگاه باشد در هر رشتهای که قبول شود برایش کفایت میکند و برخی افراد هم در رشتهای تحصیل میکنند که علاقه چندانی به آن ندارند. مانند مهندسی که موزیسین میشود، دکتری که روزنامهنگار میشود یا روانشناسی که سر از دنیای بازیگری در میآورد.
اینها نشان از مساله مهمی دارد که باید به آن توجه شود. اول از همه باید این کنکور برای همیشه از بین برود ضمن اینکه باید سازو کاری فراهم شود تا افراد از همان ورود به دوره تحصیلی پایینتر برای شناخت استعداد و تواناییهایی که دارند مورد ارزیابی قرار بگیرند و شرایط برای پرورش این استعدادها فراهم شود. اولین قدم برداشتن ملاک نمره برای سنجش توانایی افراد است. اتفاقی که در برخی از کشورهای پیشرفته رخ داده و البته نتایج قابل توجهی هم به جا گذاشته است.
جامعه ما نیاز به پویایی دارد. استرس و اضطراب ناشی از کنکور میتواند این پویایی را در جوانان از بین ببرد. ما نیاز داریم تا استعدادها و توانایی افراد را پرورش دهیم که بتوانند به افرادی مفید و شاد برای جامعه خود تبدیل شوند. فردی که نه از رشته تحصیلیاش رضایت دارد. نه از شغلی که دارد احساس رضایت میکند و همهچیز به تامین همان معیشت بازمیگردد نمیتواند فرد شادی باشد و جامعهای که خالی از افراد شاد باشد جامعه پویایی نخواهد بود. پرورش استعدادها ما را در اجرایی کردن شایسته سالاری نیز کمک میکند و باعث میشود که هر فرد در جای درستی که به آن تعلق دارد قرار بگیرد.