ایران و امریکا اروپا را دور میزنند؟
پس از آنکه چند هفته قبل، در توافقی که کمتر از آن خبری به بیرون درز کرده بود، ایران و امریکا توانستند بر سر موضوع زندانیان دو تابعیتی به جمعبندی برسند، حالا خبرهایی از رسانهها و تحلیلگران مختلف منتشر میشود نشان از آن دارد که شاید دو طرف بیش از چیزی که تاکنون نهایی شده، بتوانند به دست بیاورند و اینبار شاید، مدلی از همکاری بیرون از ساختار برجام نهایی شود.
«امروز برای مردم نتیجه مهم است و اینکه اکنون در چه نقطهای هستیم؟ اولاً گفتوگوهای ما به مقدار زیادی با طرفهای مقابل برجامی انجام شده و روی کاغذ آمده است و سندی معروف به «سند سپتامبر» بین ما و طرفهای مقابل آماده است. صرف نظر از اینکه تحولاتی تأثیر گذاشت و توافق ما را به تعویق انداختند. بخشی از این تحولات اغتشاشات سال گذشته بود و بخش دیگر جنگ اوکراین بود.
طرفهای مقابل هم به دنبال این بودند که از این فرصتها استفاده تا شروطی را به ما تحمیل کنند، اما واقعا به هیچوجه از خطوط قرمز عبور نکردیم.»این بخشی از صحبتهایی است که چند روز قبل در مصاحبه وزیر امورخارجه ایران با روزنامه اطلاعات منتشر شد. هرچند امیرعبداللهیان در این صحبتها، نشانهای از جزییات بیشتر ارایه نکرد اما این صحبتها نشان میدهد که بحثها میان دو طرف، لااقل در فضایی غیر رسمی ادامه دارد و شاید در نهایت به یک توافق تازه منجر شود.
این صحبتها در حالی است که تنها حدود یک سال از عمر دولت بایدن باقی مانده و با وجود آنکه دو طرف در سه سال گذشته، مذاکرات غیر مستقیم مختلفی را نهایی کردهاند اما هیچ یک از آنها به امضای سند جدیدی که به احیای برجام منجر شود نزدیک نشده و با توجه به تغییر و تحولات رخ داده، معلوم نیست که اساسا چه قدر شانس نهایی شدن مذاکرات در چارچوب گذشته وجود دارد. از سویی دولت بایدن در صورت رسیدن به توافقی جدید، کاری سخت برای تصویب آن در کنگره و سنای امریکا خواهد داشت و از سوی دیگر باید دید که در نهایت واکنش اروپا به مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا چه خواهد بود.
هرچند همچنان دو طرف تاکید دارند که مذاکره مستقیمی ندارند و صحبتها با واسطه انجام میشود اما تحلیل چند روز قبل موسسه کارنگی نشان میدهد که احتمال آن وجود دارد که ایران و امریکا اروپا را دور بزنند. در تحلیل این موسسه آمده: در حال حاضر، مذاکرات در مورد اینکه آیا و چگونه این توافق میتواند احیا شود توسط واشنگتن و تهران هدایت میشود و این در حالی است که عملا هیچکدام از دو طرف به مفاد برجام پایبند نیستند.
ایران و امریکا در قالب یک تفاهم درگیر پیشبرد مسائل دو جانبهای مانند تبادل زندانیان و البته رفع انسداد از اموال ایران در کره جنوبی و چند کشور دیگر در قالب این توافق هستند. در نتیجه میتوان گفت که هم تهران و هم واشنگتن نقش اتحادیه اروپا را به عنوان ضامن اجرای برجام – آنطور که در متن توافق هسته ای آمده – نادیده میگیرند. با توجه به اینکه تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران در اکتبر به پایان میرسد، تنها کاری که اروپاییها میتوانند انجام دهند این است که تحریمهای سازمان ملل را با توجه به عدم پایبندی ایران به برجام در لیست تحریمهای خود علیه تهران همچنان حفظ کنند.
نویسنده این یادداشت در ادامه با اشاره به اینکه اعتراضهای داخلی در ایران فروکش کرده ادعا میکند که ناآرامیها به دلیل شرایط اقتصادی و سیاسی در ایران ادامه پیدا خواهد کرد و پیشنهاد میکند که اتحادیه اروپا روابط نزدیک خود را با جامعه مدنی و سازمانهای حقوق بشر برای نظارت بر وضعیت ایران حفظ کند. بهطور کلیتر، اتحادیه اروپا باید رویکردی در قبال ایران به عنوان بخشی از یک صورت فلکی جدید ژئوپلیتیکی طراحی کند. جمهوری اسلامی دیگر نمیخواهد با اروپا کار کند، بلکه ترجیح میدهد کار را با امریکا پیش ببرد. اتحادیه اروپا در حالی که شاهد وخیمتر شدن رابطه خود با ایران است باید سعی کند به زمینههایی برای همکاری بالقوه، به عنوان مثال در مورد آب و هوا، مهاجرت، و سلامت عمومی فکر کند: نه از روی ساده لوحی، بلکه از روی درایت و تلاش برای گشودن راهی برای ایجاد گشایش در جامعه ایران. چنین رویکردی در برخی مواقع اروپا را در تضاد با ایالات متحده قرار میدهد.
با این حال، ابداع راهبردهای مختلف برای مقابله با برخی مسائل الزاما به معنی تضعیف اتحاد اروپا و امریکا نیست. دقیقاً به این دلیل که نظم جهانی آینده اکنون در حال شکلگیری است، اگر قرار است مشارکت فراآتلانتیکی – میان اروپا و امریکا - رشد کند، به نظرات ملموس اروپاییها نیاز است. سیاست به روز شده در قبال ایران نقطه خوبی برای شروع این مشارکت پویا فراآتلانتیکی است.
حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایران نیز در یادداشتی که اخیر در نشریه میدل ایست منتشر کرده بر این موضوع تاکید کرده که حاشیه اجلاس سازمان ملل، فرصت خوبی برای مذاکره دو طرف خواهد بود. در بخشی از این یادداشت آمده: فضای مثبتی که در اثر توافق کوتاهمدت اخیر حاصل شده، ایجاب میکند که بایدن سیاست ـ«نه برجام، نه بحران» را به «برجام، نه بحران» تبدیل کند. احیای برجام و اجرای درست آن، زمینه را برای گفتوگوهای ایران و امریکا در مورد سایر موضوعات را فراهم خواهد کرد. مجمع عمومی سازمان ملل تا چند روز دیگر آغاز میشود. این نشست فرصت خوبی برای آغاز گفتوگوهای مذاکرات مستقیم ایران و امریکا و متعاقب آن برگزاری نشست کشورهای 1+5 و ایران و گفتوگو برای احیای برجام است.
دیپلماسی جهت مهار تقابلات یک الزام غیرقابل اجتناب است. در سخنرانی اخیرم درمرکز فرماندهی استراتژیک امریکا پیشنهاد کردم که گفتوگوهای جامع بین تهران و امریکا به منظور پایان بخشیدن به خصومتهای 40 ساله دو کشور و برقراری روابطی بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله، آغاز شود. در عین حال معتقدم بهتر است قبل از آغاز گفتوگوهای جامع دو دولت، گفتوگوی بین نمایندگان کنگره امریکا و مجلس ایران انجام شود زیرا در کنگره امریکا و در مجلس ایران مخالفتهای جدی با گفتوگو و بهبود روابط دو کشور وجود دارد. گفتوگوهای جامع دو دولت نیازمند صدای واحد در داخل هر دو کشور است.
با وجود خبرهای مثبتی که از بهبود نسبی اوضاع حکایت دارد، همچنان به نظر میرسد که فضا شکننده است و یک نشریه امریکایی در جدیدترین تحلیل خود به این موضوع اشاره کرده است. در بخشهایی از گزارش ان بیسی امریکا آمده است: تفاهم نانوشته میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده امریکا به سوژه روز بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی تبدیل شده است. ان بیسی نیوز در گزارشی در این باره نوشته است: نشانههای بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه هم ایران و هم ایالات متحده در هفتهها و ماههای اخیر گامهایی برای کاهش تنش برداشتهاند، اگرچه این پروسه را میتوان آزمایشی خواند و شاکله توافق برای این تنش زدایی میتواند به راحتی فرو بریزد.
مقامات غربی و تحلیلگران منطقهای به کاهش اندک سرعت ایران در غنیسازی اورانیوم 60 درصد، کاهش حملات گروههای مورد حمایت ایران به نیروهای امریکایی در عراق و سوریه، افزایش صادرات نفت ایران و توافق مبادله زندانیان که به نظر میرسد نزدیک به اتمام است، اشاره میکنند. اریک بروئر، مقام سابق اطلاعاتی ایالات متحده که در زمینه منع اشاعه هستهای کار میکند در این باره میگوید: «به نظر میرسد تنشزدایی محدود و آزمایشی میان دو کشور در جریان است. اما دلایل و محرکهای بسیاری وجود دارد که میتواند این روند را تخریب کرده و ناتمام بگذارد. آینده این پروسه مشخص نیست.»
دو منبع آگاه به این موضوع به شرط محفوظ ماندن اسامی به ما میگویند: گرم شدن نسبی روابط هرچند محدود و شکننده است نتیجه تفاهم بین دو دولت برای اجتناب از بحران در ماههای آینده طراحی شده است، در حالی که درها را برای مذاکرات احتمالی بر سر برنامه هستهای ایران باز نگه میدارد. فایده این سیاست موقت برای ایالات متحده چیست؟ برای کاخ سفید، چنین ترتیباتی زمان میخرد و از رویارویی احتمالی تهران و واشنگتن در طول مبارزات انتخابات ریاستجمهوری 2024 جلوگیری میکند. برای تهران این توافق موقت، فرصتی برای تنفس موقت از تحریمهای گستردهتر امریکا و تمرکز بر مشکلات داخلی خود فراهم میکند.
مقامات ایالات متحده بارها تاکید کردهاند که هیچ «معامله»ای بین تهران و واشنگتن وجود ندارد. هر گونه توافق رسمی منجر به الزام اجرای قانون ایالات متحده میشود که کنگره را ملزم به تصویب هرگونه توافق جدید با ایران میکند. یکی از نشانههای کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده، کاهش تبادل آتش میان نیروهای امریکایی و نیروهای مورد حمایت ایران در عراق و سوریه است که در گذشته دولت بایدن را به انجام حملات هوایی واداشت. مایکل نایتز، تحلیلگر موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، میگوید: «نیروهای مورد حمایت ایران در کشورهایی مانند عراق و سوریه بسیار کندتر عمل میکنند. آنها این روزها اغلب مستقیماً با نیروهای امریکایی رو به رو نمیشوند.
سرلشکر متیو مک فارلین که در آن زمان بر نیروهای تحت رهبری امریکا در عراق و سوریه نظارت میکرد، ماه گذشته به خبرنگاران گفت که به مدت 110 روز هیچ حملهای از سوی شبه نظامیان مورد حمایت ایران به پایگاههای امریکا در سوریه و حملهای به نیروهای ائتلاف در پایگاههای عراق به مدت 14 ماه صورت نگرفته استو در مورد برنامه هستهای ایران، تهران تصمیم گرفته است که کار غنیسازی 60 درصد خود را اندکی کند کند، اگرچه ذخایر مواد شکافتپذیر هستهای آن همچنان در حال افزایش است.
به گفته دو منبع آگاه با گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران سرعت غنیسازی اورانیوم خود را تا خلوص 60 درصد تنها یک قدم با عیار 90 درصدی مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای فاصله دارد، کاهش داده است. کارشناسان معتقدند که این اقدام به عنوان یک سیگنال سیاسی عمل میکند، اما نشاندهنده هیچ پیشرفتی در جهت محدود کردن پتانسیل ایران برای ساخت بمب اتمی نیست. ایران اکنون اورانیوم با درجه نزدیک به تسلیحات کافی برای ساخت حداقل سه سلاح هستهای و یک انبار اورانیوم غنیشده با 20 درصد برای توسعه بیشتر توانمندی خود دارد.
با در کنار هم قرار دادن این خبرها به نظر میرسد که لااقل در پشت پرده چیزهایی تغییر کرده یا در حال تغییر کردن است و در این فضا، این امکان وجود دارد که ناگهانی توافقی جدید میان دو کشور از راه برسد، هرچند با توجه به روابط سینوسی سالهای اخیر، معلوم نیست که چه تضمینی برای اجرای این توافق احتمالی وجود دارد.