حرکت‌های عمومی با عینک‌های اقتصادی

۱۴۰۲/۰۶/۲۶ - ۰۱:۴۳:۴۵
کد خبر: ۲۱۵۳۵۹
حرکت‌های عمومی با عینک‌های اقتصادی

رهیافت‌های اقتصادی ایران از تحولات اخیر کشور چه بوده است؟ این پرسشی است که بسیاری از تحلیلگران به دنبال واکاوی آن هستند. آنچه نویسنده این سطور بر آن است تا به آن بپردازد. مروری بر ریشه‌های اقتصادی رخدادهای اخیر با رویکردی است که شاید در تحلیل‌های اقتصادی کمتر بدان توجه شد. 

1- دنیای فناورانه: پیش از هر چیز و در تحلیل دقیق‌تر موضوع، مروری بر فضای زندگی در دنیای امروز حایز اهمیت است. دنیای امروز دنیایی سرگردان در پیشرفت تکنولوژی و فضای اطلاعات است. دنیایی که سرعت رشد فناوری در آن پدیدآورندگان فناوری را نیز مغلوب می‌کند. در چنین دنیایی تفاوت‌های نسلی بیش از پیش به چشم می‌خورد.

جوانان در دنیای امروز کسانی هستند که به تعبیری در دنیای فناوری و اطلاعات به دنیا آمده‌اند و نگاه ایشان به زندگی به مراتب متفاوت از نسلی است که ظهور فناوری را مشاهده کرده یا حتی آن را ایجاد کرده است. شاید بتوان گفت که ما در حال انتقال به یک نسل اجتماعی دیجیتال جدید هستیم. بنابراین انتظار می‌رود که با نسل جدیدی از مطالبات اجتماعی و حتی ناآرامی‌های اجتماعی نیز مواجه باشیم. توجه به این مساله در تحلیل ناآرامی‌های اخیر بسیار حایز اهمیت است. 

2- ایران کشوری چند بعدی: نکته بعدی در خصوص ویژگی‌های ایران است. ایران کشوری با موقعیت ژئوپلیتیکی خاص، بیش از 87 میلیون نفر جمعیت چند قومیتی، پنجره جمعیتی‌ای که رو به بسته شدن و دامنه وسیع فرهنگی، سنتی، مذهبی و تاریخ غنی است. علاوه بر این ایران جزود کشورهایی با منابع غنی و در عین حال بسیار متاثر از تغییرات اقلیمی است. بنابراین ایران در عین حال که دارای سرمایه‌های انسانی و منابع بسیار غنی در بخش‌های مختلف اقتصادی است، با چالش‌های مربوط به تفاوت‌های فرهنگی، مذهبی، قومی و قبیله‌ای از یک سو و چالش‌های مرتبط با تغییرات اقلیمی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی از سوی دیگر نیز مواجه است. 

3- دهه‌ای پر چالش برای ایران: در دهه گذشته، کشور و به‌ویژه گروه‌های ضعیف جامعه به‌ طور جدی تحت تأثیر تحریم‌ها قرار گرفته‌اند. بلایای طبیعی و کووید-19 از دیگر عوامل و شوک‌هایی بوده‌اند که در دهه اخیر کشور و به ویژه دهک‌های کم‌درآمد را تحت تأثیر قرار داده‌اند. دهه گذشته به ویژه از نظر اقتصادی به عنوان چالش برانگیزترین دهه گذشته شناخته شده است. بیشتر شاخص‌های اجتماعی- اقتصادی، مانند شاخص توسعه انسانی، GINI  و فقر، کشور را در رتبه‌بندی‌های کمتر از ایده‌آل قرار داده است. 

با در نظر گرفتن سه نکته فوق و در تحلیل رخدادهای سال 1401، باید گریزی به دهه پرچالش اقتصادی ایران از منظر ناآرامی‌ها زد. در دهه گذشته، ایران در دهه اخیر با سه دور ناآرامی اجتماعی روبرو بوده است. ناآرامی‌های سال 96 و نا آرامی‌های سال 98 که با ریشه‌های مشخص‌تر اقتصادی از جمله تورم، بیکاری و افزایش قیمت سوخت و در دوره‌ای شکل گرفت که ایران به ‌شدت تحت تاثیر تحریم‌های اقتصادی ناشی از خروج ترامپ از برجام بود.

در دور اول و دوم، کمتر شاهد حضور نسلی بودیم که به نسل  z شناخته می‌شوند. اما در ناآرامی‌های سال 1401، حضور این نسل و به ویژه دختران را بیشتر شاهد بودیم. با وجود تعبیر عموم به اجتماعی بودن جنبش اخیر، می‌خواهد بر ریشه‌های اقتصادی این ناآرامی‌ها تاکید کند. 

به این منظور و برای برقراری ارتباط بین دلایل اقتصادی و اجتماعی، می‌خواهد بر وجود پدیده‌ای در ایران تاکید نماید که می‌توان آن را خانوار «فقیر- غنی»  (POORICH) نامید. خانواده «فقیر- غنی» که به گمان نویسنده این سطور می‌تواند یک پدیده اجتماعی در ایران باشد، خانواده‌ای است در آن والدین تحت فشار اقتصادی هستند، اما فرزندان در رفاه به سر می‌برند.

در فرهنگ ایرانی به‌طور معمول خانواده‌ها تا بزرگسالی فرزندان خود را تحت حمایت دارند. این پدیده به ویژه در مناطق شهری و در طبقه متوسط بسیار ملموس است به عبارتی والدین برای تامین نیازهای به‌روز فرزندان خود از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند و در خصوص طبقه متوسط فشار اقتصادی شدیدی بر دوش والدین است. از این رو، در یک دهک متوسط درآمدی، ممکن است ابعادی از فقر برای والدین و رفاه برای فرزندان را مشاهده کنیم. 

با تفسیر فوق بر آن است تا تاکید کند که رخدادهای اخیر عللی چند بعدی دارد که از دلایل اقتصادی نسل قبل در دور اول و دوم شروع شده و در دور سوم توسط نسل جدید تشدید شده است.

نسل جدید این خانواده‌ها به اندازه کافی به ابزارهای دیجیتال دسترسی دارند تا تصویری از آزادی اجتماعی در سراسر جهان و از قاب ابزارهای دیجیتال داشته باشند. این تصویر الزاما واقعیت نیست، اما برای نسلی که در عصر فناوری اطلاعات متولد شده و دنیا برایشان از این دریچه معنا می‌یابد، به واقعیت تبدیل می‌شود. واقعیتی که در بسیاری مواقع بسیار تلخ است اما برای این نسل تعبیری شیرین دارد. 

این تصویرسازی از دنیای بیرون منجر به افزایش و تغییر توقعات این نسل می‌شود و اینجاست که توجه به تغییرات نسلی و توقعات به وجود آمده در دنیای فناورانه امروز باید مورد توجه و پیش‌بینی سیاستگذاران قرار بگیرد که عدم توجه به چنین مساله‌ای می‌تواند منجر به بحران شود. 

در جمع‌بندی موارد اشاره شده و با تاکید بر اینکه مواد مطرح شده در این نوشتار، بخشی از زوایای مربوط به جنبش اخیر از دید نویسنده است، می‌توان دلایل زیر را خلاصه کرد: 

   بروز زنجیره‌ای از مطالبات اقتصادی و اجتماعی در طی سالیان متمادی و به دنبال فشارهای اقتصادی پیش آمده در دهه اخیر که پاسخ کاملی به آن داده نشده است 

   بروز نسل جدیدی از مطالبات از جمله آزادی‌های اجتماعی توسط نسل جدید جامعه. 

   گستره فضای مجازی و قدرت رسانه که منجر به بروز اثر پروانه‌ای در اتفاقات اخیر شد. 

   حضور زنان که به دلیل محور بودن مساله زن در تمام جهان و به کمک گستره وسیع فضای مجازی در دنیای فناورانه امروز مورد توجه بسیار قرار گرفت. 

و سخن پایانی اینکه در مواجهه با نارخدادهایی از این دست که - اتفاقا در سال‌های اخیر در بسیار از کشورهای دنیا شدت یافته - ادغام سیاست‌های اجتماعی - اقتصادی در فضای فرهنگی - اجتماعی کشور برای همه اقشار جامعه اعم از نسل‌های قبل و جدید و ضمن مشارکت دادن تمامی گروه‌های جامعه در تدوین برنامه‌ها و سیاست‌ها یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.