5 سیاست تضمینی برای افزایش صادرات نفت ایران در تحریم
برجام به عنوان یک توافق ذاتا ناپایدار نمیتواند نسخه اصیلی در مواجهه با تحریم نفتی باشد، به خصوص اینکه در دوره اجرای برجام، لو رفتن شبکه فروش نفت ایران در شرایط تحریم منجر به افت غیرمتعارف رقم صادرات بعد از خروج امریکا شد.
ایران به عنوان یک کشور نفتی که اقتصاد آن وابستگی زیادی به درآمدهای صادرات نفت و محصولات نفتی و توسعه صنعت نفت به عنوان لکوموتیو اقتصادی کشور دارد، از سال 90 با تحریمهای نفتی امریکا و اتحادیه اروپا مواجه شده است و سالانه از مسیر توسعه فاصله میگیرد. اینکه آیا ایران میتواند با مدل توسعه قطری و عربستانی به معنای خامفروشی محصولات هیدروکربوری و سرمایهگذاری درآمد حاصله در بخشهای مختلف به توسعه دست یابد، موضوع مجزایی است اما آنچه مبرهن بوده، این است که تداوم جریان صادرات نفت و درآمدهای نفتی حداقل برای اداره کشور و تامین بودجه دولت ایران لازم و ضروری است.
راهکار اصیل مواجهه با تحریم نفتی چیست؟ شاید در ابتدای کار این پاسخ به ذهن متبادر شود که مذاکره با امریکا و رفع تحریمها راهکار صحیح برای افزایش صادرات نفت و درآمد نفتی ایران است. کما اینکه تجربه 2 الی 3 ساله اجرای برجام نیز نشان داد که رقم فروش نفت ایران به حدود 2 میلیون بشکه در روز رسید. به این موضوع باید توجه داشت که «تحریم» تنها تکانه خارجی بر جریان صادرات نفت یک کشور نیست و در بازار نفت اتفاقات متعددی منجر به افت صادرات نفت کشورها میشود.
از جمله این اتفاقات میتوان به جنگ روسیه و اوکراین و حضور تهاجمی نفت روسیه به بازار هند و چین اشاره کرد که سهم سایر کشورها از بازار نفت این دو کشور را تهدید کرد. یا از دیگر تکانههای خارجی میتوان به شیوه کرونا و تهدید بازار نفت همه کشورها اشاره کرد. البته باید توجه داشت که طبق آمار ورتکسا و کپلر افت شدید صادرات نفت ایران در دوره بعد از خروج امریکا قبل از شیوع همهگیری کرونا رخ داده است.
در نتیجه اگر «تحریم» را به عنوان یک تهدید و تکانه خارجی بر جریان صادرات نفت ایران ببینیم، بدینترتیب این سوال پیش میآید که کشورهای دیگر صادرکننده نفت چگونه جریان فروش نفت خود را در برابر تکانههای خارجی همچون «تحریم»، «جنگ روسیه و اوکراین»، «کرونا» و سایر عوامل ایمنسازی میکنند؟ با مطالعه و الگوبرداری از سیاست سایر صادرکنندگان میتوان مدلی برای مواجهه با تحریم نفتی علیه ایران تعریف کرد و اینجاست که ادبیات بازارسازی نفت به عنوان راهکاری اصیل برای ایمنسازی جریان صادرات نفت مطرح میشود.
البته هدف از این نوشته نقد و بررسی برجام نیست، بلکه نکته این است که اگر در فضای برجامی نیز تمرکز ایران بر بازارسازی نفت شکل میگرفت، روند افزایشی فروش نفت ایران به صورت پایدار و نه ناپایدار رخ میداد و تحریم ترامپ به عنوان یک تکانه خارجی اثر مخرب کمتری بر فروش نفت ایران میگذاشت.
بازارسازی نفت مجموعهای از سیاستهاست که جریان صادرات نفت یک کشور را در مقابل تکانههای خارجی تاثیرگذار بر بازار نفت ایمنسازی میکند. در واقع با اجرای این سیاستها دیگر حفظ جریان صادرات نفت، فقط دغدغه کشور صادرکننده نفت نیست بلکه کشور واردکننده نفت نیز به دنبال حفظ این جریان و جلوگیری از آسیبرسانی به آن در برابر تکانههای خارجی است.
بدینترتیب وقتی سیاستهای بازارسازی نفت توسط ایران اجرایی شود، دیگر فروش نفت دغدغه صرف ایران نیست بلکه خریدار نفت نیز به دنبال دور زدن تحریم، بیاثرسازی آن یا اخذ معافیت از امریکاست. این موضوع سبب میشود که آسیبپذیری جریان صادرات نفت در برابر تحریم کمتر شود. طبیعی است که هر چه مولفههای قدرت یک کشور بیشتر باشد، امکان اجرای سیاستهای بازارسازی نفت و انعطافپذیری آن در برابر تحریم بیشتر است. به عنوان مثال کشور روسیه نسبت به ایران و کشور ایران نسبت به ونزوئلا میتوانند بازارسازی نفت را به صورت موثرتری اجرایی کنند.
همچنین زمان واکنش به تحریم نیز بر اثرگذاری بازارسازی نفت موثر است و این واکنش هر چه سریعتر یا پیشگیرانهتر باشد، موثرتر خواهد بود. سیاستهای متعددی ذیل بازارسازی نفت تعریف میشوند که در موارد بسیاری به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار میگیرد.