چرا کارگران قدرت چانه‌زنی ندارند؟

۱۴۰۲/۰۷/۰۱ - ۰۰:۰۹:۰۲
کد خبر: ۲۱۵۸۲۷
چرا کارگران قدرت چانه‌زنی ندارند؟

چرا کارگران قدرت چانه‌زنی مناسبی ندارند؟ این پرسش در شرایط فعلی که نرخ حقوق و دستمزدها تناسبی با واقعیت‌های اقتصادی و معیشتی خانواده‌های ایرانی و همچنین شاخص تورم ندارد، بیشتر از هر زمان دیگری مطرح شده است.

بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و حتی مخاطبان عادی آگاهند که عددی که برای دستمزدها تعیین شده، ارتباطی با واقعیت هزینه‌های خانوارهای ایرانی ندارد اما علی‌رغم مشخص بودن این گزاره امکان پیگیری مطالبات قشر کارگری وجود ندارد.

در واقع، واکنش‌های مقامات دولتی در خصوص خواسته کارگران برای بازنگری در تعیین دستمزدها، نشان داد که دولت به هیچ‌وجه حاضر نیست به مطالبات اقشار مختلف کارگری گوش فرا داده و در حقوق و دستمزدهای فعلی تجدید نظر کند. این در حالی است که بر اساس اعلام منابع موثق دولت درخواست نظامیان برای افزایش حقوق‌ها را پذیرفته و حقوق این قشر به زودی با افزایش مواجه می‌شود. در واقع نوع خاصی از سیاست یک بام و دو هوا در حال اجراست که در آن تنها مطالبات اقشار و جریاناتی که از نفوذ کافی برخوردار هستند مورد توجه دولت سیزدهم قرار می‌گیرد.

شخصا از قبل پیش‌بینی کرده بودم که خواسته کارگران راه به جایی نمی‌برد. موضوع هم دودو تا چهار تای ساده است. دولت برای دستمزدهای سال1402 برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای کرده بود تا عدد مورد نظرش برای دستمزدها محقق شود، نهایتا هم منویات خود را به هر روشی که بود اجرایی کرد. اتفاق تازه‌ای برای اینکه دولت از برنامه‌اش عقب‌نشینی کند، ایجاد نشده است. اتفاقا در ماه‌ها و روزهای اخیر هم کاملا جدی موضع‌گیری کرده که موافق بازنگری در دستمزدها نیست.

بنابراین طرح موضوع در شورای عالی کار توسط کارگران و نمایندگانشان راه به جایی نخواهد برد.اینکه کارگران تصور کنند مجاب کردن دولت برای پذیرش طرح موضوع در جلسه شورای عالی یک موفقیت محسوب می‌شود، نوعی گمراه کردن خود است.چون دولت اجازه بازنگری دستمزدها را نخواهد داد و با توجه به اقتداری که در شورای عالی کار دارد، اینکه کارگران از طریق نوع خاصی از مذاکره سه‌جانبه بتوانند، مطالبات خود را دنبال کنند، ممکن نیست.

البته طی روزهای آینده این درخواست مطرح شده و ذیل دستورکارهای جلسه شورای عالی کار قرار می‌گیرد، اما نهایتا این درخواست سرانجامی نخواهد داشت و دستمزدها تغییری نخواهند کرد. همانطور که در ابتدای یادداشت هم اشاره شد، موضوع مهم در شرایط فعلی، طرح این پرسش است که«چرا کارگران قدرت چانه‌زنی ندارند؟» ما باید این ابهام را به عنوان یک مجهول اساسی دنبال کرده و برای آن پاسخ مستدلی پیدا کنیم. پاسخ به این پرسش دورنمای پیش روی فعالیت‌های کارگری را مشخص می‌کند. فعلا شرایط اقتصادی به گونه‌ای است که نه فقط کارگران بلکه عموم مردم درگیر مصائب زندگی هستند.

علی‌رغم پالس‌های مثبتی که در برخی شاخص‌های اقتصادی متبلور شده معیشت و زندگی مردم دردناک و تاسف‌آور است. مثلا عنوان می‌شود رشد اقتصادی به نسبت سال قبل بهبود یافته، صادرات نفتی بالا رفته و برخی دیگر از شاخص‌ها رشد یافته است. اما موضوع واقعی مهم برای مردم حذف بسیاری از اقلام از سفره‌های مردم و شرمندگی سرپرستان خانواده‌ها از فرزندانشان است.چون درآمد مردم نسبت به شرایط اقتصادی هر روز بدتر شده و بسیاری از خانواده‌ها طی 2الی 3سال گذشته بیشتر پس‌انداز خود را خرج کرده‌اند، امروز نسبت به قبل ضعیف‌تر هستند. بنابراین این ادعای بانک مرکزی در این خصوص که شرایط رشد اقتصادی نوید رونق را در بازار کار می‌دهد، تاثیری بر زندگی مردم و هزینه‌های خانوارها ندارد. 

توصیه من آن است که کارگران دنبال راهکارهایی باشند که اختیار اجرای آنها در دست خود آنهاست. معتقدم کارگران قبل از هر اقدامی باید روی ظرفیت‌های اجتماعی و عمومی خود تکیه کنند. تنها در این صورت است که اقتدار کارگران در چانه‌زنی‌ها بیشتر شده و دولت مجبور به اعمال انعطاف بیشتر می‌شود. بر این اساس می‌توان از طریق خط اعتباری، بن کارگری، افزایش دستمزدها و شرایط مطلوب‌تری برای کارگران ایجاد شود. افزایش ظرفیت‌های کارگری برای رشد قدرت چانه‌زنی شاه‌کلید بهبود وضعیت کارگران است.

وقتی نمایندگان کارگری افراد وابسته بود و تشکل‌های کارگری مدیریت می‌شوند جامعه کارگری باید به سمت افزایش آگاهی و استفاده افزون‌تر از ظرفیت‌های اجتماعی باشد. تنها در این صورت است که صدای مطالبات کارگران در فضای عمومی جامعه طنین‌انداز شده و صدای آنها شنیده می‌شود.در غیر این صورت، هر اندازه که فریاد ضعف و استیصال کارگران بلندتر شود، بی‌تفاوتی دولتمردان و برخی افراد و جریانات سوداگر نسبت به مطالبات کارگران هم بیشتر می‌شود. به جز افزایش ظرفیت‌های اجتماعی کارگران راهی برای آنها قابل تصور نیست.