سهام عدالت در سرگردانی مطلق
در دولت نهم و دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد سهام عدالت به گونهای یارانهوار از طریق شرکتهای تعاونی عدالت استانی به برخی مشمولان کمدرآمد و قشر ضعیف جامعه واگذار شد.
در آبان ماه سال ۱۳۸۵ احمدینژاد در یک مراسم دولتی، واگذاری سهام عدالت را با هدف «کاهش فقر» اعلام کرد. سهام عدالت مشمول شرکتهایی همانند بانک تجارت، شرکت ملی صنایع مس ایران، صنایع پتروشیمی خلیجفارس، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، پالایش نفت تهران، فولاد آلیاژی ایران، سیمان داراب، شرکت آلومینیوم دشتستان، سرمایهگذاری رنا، پالایش نفت لاوان، شرکت پالایش نفت بندرعباس، پتروشیمی شهید تندگویان، شرکت چادرملو، بانک ملت، پالایش نفت تبریز، پالایش نفت اصفهان، شرکت گل گهر، شرکت نیرو ترانس، شرکت فولاد خوزستان، مخابرات ایران، بانک صادرات ایران و شرکت پست است، که اغلب از شرکتهای بزرگ بازار سرمایه هستند.
۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور ابلاغیهای ضمن موافقت با درخواست رییسجمهور برای آزادسازی سهام عدالت و با اشاره به نقش سهام عدالت در گسترش عدالت اجتماعی و توانمندسازی خانوادههای کم درآمد، موارد سهگانهای را به عنوان امور لازمالرعایه در این واگذاریها مورد تأکید قرار دادند و خاطرنشان کردند: دولت هر چه زودتر اقدامات مقتضی را به عمل آورد تا مردم سریعتر از منافع سهام خود بهرهمند شوند.
در آن روزها آزادسازی سهام عدالت بدین معنا بود که به سهامداران و سرمایهگذاران برای مدیریت سهام حق انتخاب دارند، در دو روش مستقیم و غیرمستقیم که جای بحث بسیار زیادی دارد همین موضوع؟ در واقع اشخاص حقیقی با طرح آزادسازی سهام میتوانستند به صورت شخصی مدیریت سهام خود را به عهده بگیرند اما در عمل اینگونه نبود، چرا که از همان ابتدا شیوه آزادسازی و تقسیمبندی اشتباه بود و توزیع رانتهای عظیمی صورت پذیرفت!! اسمش روش مستقیم بود، ولی عملا شخص هیچ دخالتی در فروش نداشت و صرفا به یک سامانه آفلاین ثبت سفارش هدایت میشد و سفارشش را ثبت میکرد و عملا کارگزاریها با تجمیع سفارشهای فروش طی یک مدت زمان چوب حراج به سهام عدالت میزدند، اگر روش مسقیم بود، پس سهام شرکتها را به پرتفوی افراد تخصیص میدادید تا خود آنها اختیار تام آن را داشته باشند، نه اینکه معاملهگر کارگزاریها در هر روزی که دلش خواست با هر قیمتی بفروشد!!
پیشنهاد میکنم در پروژه سهام عدالت از ابتدای بازگشایی و حتی نحوه خرید و فروشهای آن در روشهای مستقیم و غیر مستقیم تحقیق و تفحص اساسی صورت گیرد چرا که رانتهای عظیمی کشف خواهد شد.
در طی مدتزمان اجرای سهام عدالت، تا ۱۰ سال سودی پرداخت نشد و تحت عنوان هزینههای مربوط به صدور این سهام تلقی شد. آیا واقعا اینگونه بود؟ با این وجود از نیمههای سال ۹۶ سوددهی سالانه سهام عدالت به افراد واجد شرایط صورت گرفت آن هم بدون برنامه و زمانبندی خاص.
اما عدهای دیگر که هیچ اطلاعی از بورس و بازار سرمایه نداشتند روش غیرمستقیم را انتخاب کردند و مدیریت سهام عدالت را برعهده شرکتهای سرمایهگذاری استانی قرار دادند. از میان 49میلیون نفر مشمول سهام عدالت، 19میلیون نفر روش مستقیم و مابقی روش غیرمستقیم را انتخاب کردند تا سهامدار شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت شوند. این دو گروه سرنوشت متفاوتی داشتند. به مستقیمها از همان ابتدا اجازه فروش سهام داده شد ولی بدون هیچ اختیاری و با مشکلات فراوان! این گروه در ابتدا میتوانستند 30درصد و اندکی پس از آن 30درصد دیگر از سهام خود را از طریق بانکها یا کارگزاریها به فروش برسانند.
قرار بود 40درصد باقیمانده نیز در بهمنماه همان سال آزاد شود اما این اتفاق به دلیل سقوط بازار هرگز تحقق نیافت و بسیاری از افرادی که 30یا 60درصد سهام خود را برای فروش گذاشته بودند، حتی موفق به فروش سهام خود نشدند. سرنوشت غیرمستقیمها نیز از این قرار بود که سهامدار شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت شدند. برایناساس قرار شد با برگزاری مجامع هیاترییسه این شرکتها انتخاب شوند، اما این پروژه به اجرا نرسید؟ دلیلش چه بود الله اعلم!
آنقدر اخبار سهام عدالت بالا و پایین شده است در این مدت و هر روز یک خبر منتشر میشود از تخصیص سهام به جاماندگان تا آزادسازیهای مجدد و حتی فروش مجدد که شاهد افزایش اخبار جعلی و کلاهبرداریهای بسیار زیاد در این حوزه هستیم، بهطوریکه رییس پلیس فتا تهران بزرگ با اشاره به حواشی پیرامون سهام عدالت در کشور نسبت به فرصتطلبی جدید شیادان مجازی در خصوص ارسال پیامک ثبت نام سهام عدالت و کلاهبرداری از متقاضیان این موضوع، هشدار داد.
تبلیغات زیادی در بستر شبکههای اجتماعی و حتی پیامک در قالبهایی همچون «ثبتنام سهام عدالت»، «دریافت سهام عدالت»، «افزایش سهام عدالت» و... از شهروندان سوءاستفاده و کلاهبرداری میکنند، که این دست تبلیغات کاربران را به صفحات فیشینگ و برداشت غیرمجاز از حساب بانکیشان هدایت میکند، یا اطلاعات هویتی آنان را دریافت کرده و از آن سوءاستفاده میکنند. آیا سازمان بورس نباید آستینهایش را بالا بزند؟
به نظر بنده سهام عدالت و 50 میلیون سهامدار آنها در هیچ اولویتی از اولویتهای سازمان بورس قرار ندارند، بلاتکلیفی در سهام عدالت نه تنها ادامه خواهد داشت، بلکه هر چه پیش میرویم نیز مشکلات مربوط به سهام عدالت و دارندگان این سهام نیز افزایش خواهد یافت؛ چرا که هیچ استراتژی مشخصی در حال حاضر پیش روی از سرگیری معاملات سهام عدالت در کشور وجود ندارد.
از طرف دیگر پرتفوی سهام عدالت نه کاملا بورسی شده و نه تعیین تکلیف گردیده و این سبد شفاف هم نیست و به نوعی هنوز برای 13 شرکت غیربورسی حاضر در سبد سهام عدالت هیچ برنامهای تعیین نشده است که به این مشکلات باید موضوعات مربوط به متوفیان سهام عدالت و سایر مشکلات را نیز اضافه کنیم. بنابراین هر در بحث سهام عدالت تفکر کنیم بیشتر به ناکارآمدی مدیران و مسوولان سازمانهای مربوطه در این حوزه میرسیم!! نبود ارادهای برای حل این مشکلات و نداشتن استراتژی خاصی در زمینه سهام عدالت، مشکلات سهام عدالت و 50 میلیون سهامدار بیشتر و پیچیدهتر میشود.
سازمان بورس رکن اصلی بازار سرمایه است و این مشکلات طبیعتا نشات گرفته از تعلل سازمان بورس است؛ بهطوری که در 2 سال گذشته 4 رییس بر صندلی سازمان بورس تکیه زدهاند، آیا هیچکدام از آنها برنامهای نداشتهاند؟ اینکه به سمتی خاص از سهام عدالت میرویم نشان میدهد گروهی جهتدار و عامدانه به دنبال عدم شفافیت سهام عدالت و عدم قانونمندی آن هستند؛ چون به نظر میرسد منافع گروهی خاص در این حوزه است. در کل سهام عدالت به موضوعی تبدیل شده است که هیچ کسی حاضر به پاسخگویی شفاف در خصوص آن نیست.
پیشنهاد میکنم کارگروهی از متخصصین در این حوزه تشکیل شود تا مشکلات سهام عدالت هر چه سریعتر حل شود.