قتل‌های ناموسی و نفرت پراکنی اجتماعی

۱۴۰۲/۰۷/۱۸ - ۰۱:۱۶:۵۰
کد خبر: ۲۱۷۰۶۷
قتل‌های ناموسی و نفرت پراکنی اجتماعی

بر أساس اخبار طی دوهفته گذشته نزدیک به ۸ زن قربانی قتل‌های ناموسی شده‌اند. زنان و دخترانی کم‌سن و سال که تنها به دلیل شک‌های بیمارگونه مردان خانواده حق حیات از آنها گرفته شده است. همان داستان همیشگی و نخ نما شده احساس مالکیت مردان خانواده بر جسم و روح زنان. همان داستان نخ نما شده غیرت و آبروداری. یکی را پدر می‌کشد دیگری را دایی به قتل می‌رساند.

مریم شاهسمندی

بر أساس اخبار طی دوهفته گذشته نزدیک به ۸ زن قربانی قتل‌های ناموسی شده‌اند. زنان و دخترانی کم‌سن و سال که تنها به دلیل شک‌های بیمارگونه مردان خانواده حق حیات از آنها گرفته شده است. همان داستان همیشگی و  نخ نما شده احساس مالکیت مردان خانواده بر جسم و روح زنان. همان داستان نخ نما شده غیرت و آبروداری. یکی را پدر می‌کشد دیگری را دایی به قتل می‌رساند.

آن یکی را همسر سر می‌برد و دیگر را هم برادر مجازات می‌کند. انگار که هیچ قانونی در این جامعه جاری و ساری نیست و هر کسی می‌تواند به محض اینکه احساس کرد آبرویش به خطر افتاده جان زن یا دختری را بگیرد و آبروی رفته را بازگرداند. قانون هم که همیشه در جاهایی چنان لنگ می‌زند که دیگر کاری از دست کسی بر نمی‌آید. وقتی پدری برای کشتن دختر خود تحقیق می‌کند و می‌داند نهایت مجازاتی که برای او در نظر می‌گیرند ۱۰ سال حبس است. وقتی شوهری سر همسرش را قطع می‌کند و در کوچه‌های شهر می‌گرداند و در نهایت به ۸ سال و دو ماه حبس محکوم می‌شود قطعا نمی‌توان امیدوار بود که قوانین می‌توانند عامل بازدارنده این قتل‌های ناموسی باشند.

ما در حالی با چنین معضلاتی در جامعه دست و پنجه نرم می‌کنیم که مساله نفرت پراکنی در جامعه هم خود عامل دیگری بر بروز چنین جرم‌هایی است. وقتی ما مرگ انسان‌ها را جشن می‌گیریم وقتی به خود اجازه می‌دهیم به اتباع کشورهای دیگر که به ما پناه آورده‌اند هجوم ببریم و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهیم دیگر نمی‌توانیم بگوییم که ما در جامعه‌ای متمدن زندگی می‌کنیم. سال‌های سال است که روانشناسان، جامعه‌شناسان، حقوق‌دانان در مورد دلایل وقوع قتل‌های ناموسی در کشور سخن می‌گویند. سال‌هاست که نبود یک قانون بازدارند بارها و بارها از سوی متخصصان فن به عنوان عامل اصلی بروز چنین جنایاتی در کشور شناخته شده است. اما در نهایت آن کسانی که تصمیم‌گیرنده هستند و باید قانونی را به تصویب برسانند همیشه در جایی که نباید فتیله مجازات‌ها را پایین می‌کشند. چطور می‌شود که فردی سر زن خود را ببرد و در خیابان بگرداند و تنها به این دلیل که پدر دختر رضایت داده به ۸ سال زندان متهم شود. چطور ممکن است یک انسان این اجازه را به خود بدهد که حق حیات را از انسان دیگری به بهانه‌های واهی بگیرد و در نهایت بداند که قانون مجازاتی در خور برای او ندارد و همین مساله باعث شود تا دیگران هم به خود اجازه دهند دست به چنین اعمال خشونت باری بزنند. مساله اینجاست که متاسفانه آن فرهنگ چند هزارسال‌های که یاد گرفته‌ایم در مواقع ضروری از آن دم بزنیم و به آن ببالیم به ما نیاموخته که هر انسانی حق حیات دارد و انسان دیگر نمی‌تواند به بهانه‌های واهی این حق را از او بستاند.

به ما یاد نداده که زنان ملک شخصی هیچ کسی به شمار نمی‌روند و آنها هم به عنوان یک انسان از حقوق اجتماعی برابر با مردان باید بهره مند باشند. تا وقتی که ما این بدیهیات را فرا نگیریم و در زندگی اجتماعی خود به کار نبندیم نمی‌توانیم مدعی باشیم که قومی هستیم با هزاران سال پشتوانه فرهنگی. اگر چنین پشتوانه فرهنگی در ما وجود داشت به محض درگیر شدن با فردی در خیابان سعی نمی‌کردیم با به کار بردن الفاظ سخیف در مورد زنان خانواده‌اش او را تخریب کنیم. به هر حال راه زیادی تا رسیدن به آن فرهنگ غنی در پیش داریم.