نقد شاخص کل بورس تهران

۱۴۰۲/۰۷/۲۰ - ۰۰:۴۲:۱۰
کد خبر: ۲۱۷۲۳۶

بیان وضعیت و ارائه گزارش از بازار سرمایه در جلسات رسمی و تصمیم‌گیر و همچنین برای استحضار عامه با ارایه عددی تحت عنوان شاخص کل و میزان تغییرات آن در یک مقطع زمانی مشخص به منظور مقایسه و محاسبه بازدهی کسب شده صورت می‌گیرد.

حسن حسین‌نیا

بیان وضعیت و ارائه گزارش از بازار سرمایه در جلسات رسمی و تصمیم‌گیر و همچنین برای استحضار عامه با ارایه عددی تحت عنوان شاخص کل و میزان تغییرات آن در یک مقطع زمانی مشخص به منظور مقایسه و محاسبه بازدهی کسب شده صورت می‌گیرد. در واقع نگاه تصمیم‌گیران به بازدهی شاخص کل بیش از توجه به شرایط موجود در صنایع مختلف بازار سرمایه است که این مساله همواره مورد انتقاد فعالان و آگاهان حوزه سرمایه‌گذاری بوده است.

برای درک بیشتر چرایی انتقادها ضرورت دارد تا بیشتر با مفهوم و نحوه مصاحبه شاخص کل آشنا شویم. شاخص کل با نماد TEDPIX نشان داده می‌شود که در واقع شاخص قیمت و بازده نقدی است و سال ۱۳۶۹ به عنوان سال پایه یا مبنا در محاسبه آن اعمال می‌شود. عدد و تغییرات این شاخص بیان‌کننده بازده کل بورس است و از بازدهی و تغییرات قیمتی تمامی نمادهای سهام موجود در بورس تاثیر می‌پذیرد. به زبان ساده شاخص کل بورس در هر روز کاری برابر است با نسبت ارزش جاری بازار سهام در همان روز به ارزش جاری بازار سهام در روز مبدا که در سال ۱۳۶۹ بوده و در عدد ۱۰۰ ضرب می‌شود.

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که بزرگی و کوچکی شرکت‌ها به واسطه میانگین وزنی بودن شاخص کل تاثیرگذار است، یعنی احتمال دارد ۲۰ درصد شرکت‌های بورس مثبت و ۸۰ درصد شرکت‌ها منفی معامله شوند اما چون آن ۲۰ درصد شامل شرکت‌های بزرگ است در نتیجه شاخص کل مثبت باشد و بالعکس. از آنجایی‌ که شاخص کل به عنوان جامع‌ترین و مهم‌ترین المان در توصیف وضعیت بورس بیان می‌شود و در گزارش‌های دولتی و وزارت اقتصاد و سازمان بورس نیز به آن استناد می‌شود همواره مورد نقد سهامداران خرد است چرا که نگاه به سابقه عملکرد مسوولان سازمان بورس و وزرای اقتصادی، بهره‌برداری به عنوان عملکرد شخصی و سازمانی از شاخص کل را یادآور می‌سازد.

پس نوعی ذهنیت در فعالان بورسی شکل گرفته که شاخص کل ذی‌نفعی به نام دولت و سازمان بورس دارد که برای ارائه رزومه خوب از خود احتمال دارد به مهندسی آن روی بیاورد! عدم تطابق بازدهی شاخص کل با پرتفوی سهامداران و وضعیت کلی بازار سرمایه به ویژه در زمان‌های ریزش به میزان انتقادات می‌افزاید و خریدهای مقطعی در برخی نمادهای تاثیرگذار بازار که در دقایق خاصی از جلسه معاملاتی انجام می‌شود بلافاصله به عاملی جهت انتشار شایعه و شائبه شاخص‌سازی تبدیل می‌شود که در ماه و سال‌های اخیر نماد هولدینگ خلیج فارس همواره زیر نظر و مورد توجه فعالان در این زمینه بوده است. اگر بخواهیم علت حساسیت‌های اخیر را بررسی کنیم نگاهی موشکافانه به شرایط واقعی بورس اهمیت پیدا می‌کند. 

شناوری پایین سهام شرکت‌ها و درصد پایین مالکیت سهامداران خرد در مقایسه با سهامداران عمده از جمله عوامل تاثیرگذار و ایجاد‌کننده دوقطبی و تضاد منافع بین بازدهی سهامداران خرد و عمده است وقتی از مالکیت تقریبا ۸۰ درصدی چند شرکت و نهاد خاص در بازار سرمایه صحبت می‌شود قطعا تعریف کیفیت بازدهی برای این قشر با سهامداران حقیقی و خرد متفاوت خواهد بود و زمانی که ارزش معاملات پایین باشد که توان رشد قیمتی در کلیت بازار را فراهم نمی‌کند شائبه شاخص‌سازی بر بستر حمایت از چند شرکت بزرگ بیشتر به اذهان متبادر می‌شود.

از سال ۹۹ و پس از طرح سناریوی معرفی کردن بورس به عنوان عامل تورم، بحث کنترل بورس بیشتر در فضای بازار سرمایه و بین فعالان مطرح شد که وجود و ماهیت شاخص کل که در سایت tsetmc  نیز با اولویت ذکر می‌شود به بسط و تعمیق این ذهنیت افزوده است هر چند بارها از سوی مسوولان سازمان انکار شده اما فرمولاسیون آن همواره باعث تشکیک می‌باشد.

فارغ از شرایط داخلی بازار سرمایه، وجود تورم در اقتصاد کشور و رشدهای شارپ در مقاطع زمانی مختلف در بازارهای رقیب و مقایسه آن با شاخص کل که از نظر سهامداران منطبق بر وضعیت واقعی بورس نیست و بازدهی سهام را پایین‌تر از شاخص کل می‌دانند به انتقادات و هجمه‌ها با کلیدواژه مهندسی شاخص افزوده و ناکارآمدی بازار سرمایه در تامین منافع سهامداران را مرهون دخالت و کنترل بازار می‌داند که شاخص کل ظاهری زیبا از آن به نمایش گذاشته اما در درون از بیماری‌های متعدد رنج می‌برد.

 

 

ارسال نظر