علت مسابقه جهانی برای سفر به تهران، قدرت ایران است
گروه ایران محمدرضا ستاری
چندی پیش نشستی علمی در خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری انجمن علوم سیاسی ایران با عنوان تاثیر توافق هستهیی و نقش آن بر عمق استراتژیک ایران در خاورمیانه برگزار شد. میهمانان این نشست دکترمحمدکاظم سجادپور دیپلمات پیشین، رییس انجمن علوم سیاسی ایران و استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه، دکترمحمد فرازمند مدیرکل خلیجفارس وزارت امور خارجه و دکترارسلان قربانی رییس انجمن ایرانی روابط بینالملل و استاد دانشگاه خوارزمی بودند. مشروح این نشست علمی به شرح ذیل است.
هنر ایران شکستن ساختار سخت 30 ساله بود
دکتر سجادپور در ابتدای سخنان خود عمق استراتژیک را ظرفیت یک کشور برای گرفتن تهدیدات علیه امنیت ملی دانست و گفت: سوال اساسی این است که رابطه ایران و منطقه بعد از توافق چگونه قابل بررسی است؟ ما دیر زمانی است که بنابر عادت ذهنی، خاورمیانه را عربی میبینیم، در حالی که دنیای عرب بخش محدودی از این دنیای وسیع است. این منطقه دارای سه عنصر ایرانی، ترکی و عربی است که مبنای این منطقه را تشکیل داده و بسیار کلیدی هم هستند. خاورمیانه چند قرن است که بینالمللیترین منطقه دنیاست و به لحاظ کثرت بازیگران به نوعی آیینه روابط بینالملل محسوب میشود. وی گفت: اکنون منطقه بازتاب جریان نظام بینالملل است و امروز مشاهده میکنیم که قدرتهای منطقهیی مانند ایران، ترکیه و عربستان نقش و فضای عمل بیشتری پیدا کردهاند.
سجادپور تصریح کرد: ایران از لحاظ سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی جزو لایتجزای منطقه است و در طول 30سال گذشته تلاشی سیستماتیک در جریان بوده که ایران را از روند منطقه حذف کرده و در هیچ برنامه استراتژیکی ایران به عنوان بازیگر در نظر گرفته نمیشد. نکته مهم این است که ایران امروزه در منطقه برآمده است، زیرا از لحاظ امنیتی به خود متکی است. به علاوه فروپاشی شوروی، صدام و طالبان و در سالهای اخیر فروپاشی نظم دنیای عرب به برآمدن ایران بسیار کمک کرده است.
وی افزود: عمق استراتژیک معمولا بعدی جغرافیایی دارد، اما من فکر میکنم نمیشود صرفا به صورت جغرافیایی به مساله نگاه کرد. با توجه به شرایطی که توضیح آن آمد، باید اشاره کنم که توافق هستهیی یک شوک برای منطقه بود و هنوز کلیت منطقه آن را هضم نکرده است. اتفاق کلیدی که در این راستا رخ داده، این است که برخی از کشورهای منطقه در تلاشند تا ایران را به عنوان یک تهدید امنیت بینالملل مطرح کنند و این مساله را جایگزین تهدید هستهیی نمایند. در مورد شوک توافق هستهیی باید اشاره کنم که در 30سال گذشته یک ساختار ذهنی و عینی در مورد امنیت منطقه مطرح بوده و هرکس در این ساختار از تهدید ایران صحبت میکرده، به نوعی با پاداشهای سیاسی و مادی همراه شده است. تهدید ایران فرمهای متفاوتی داشته و فقط منظور ایرانهراسی نبوده است. در 10سال گذشته با تلقین و قطعنامههای مختلف برنامه هستهیی ایران به عنوان یک برنامه نظامی مطرح بود و از این نظر قطعنامه 1929 تبدیل به یکی از اجزای سیستم بینالملل شد و هنر دیپلماسی ایران شکستن این ساختار بسیار سخت بود. همین امر باعث شد تا ثبات ذهنی و عملیاتی بازیگران منطقه بهم بریزد و این مساله در نگاه ساختار بینالملل بسیار حائز اهمیت است.
سجادپور با اشاره به اینکه هضم این مساله برای بازیگرانی که براساس این سیستم عمل کرده و پیوسته ساختارهای امنیتی و دفاعی خود را براساس تهدید ایران شکل میدادند مشکل است، گفت: امروزه در رفتارهای رژیم صهیونیستی و عربستان مشخصا این مساله مشهود است. اگر تحولات مربوط به ماههای گذشته را نگاه کنیم، در رفتارهای عملیاتی کشورهای مختلف تلاش بر این است که مساله برآمدن قدرت و نفوذ ایران به عنوان یک تهدید بینالمللی معرفی شود. در این زمینه تحرکاتی هم وجود دارد و روزنامه هاآرتص رژیم صهیونیستی طراحی یک تنش منطقهیی را توسط دولت این کشور شرح داده است.
سجادپور گفت: من فکر میکنم چون در اثر توافق هستهیی موضوع ایران به عنوان یک تهدید بینالمللی از بین رفته است، از سوی دیگر تلاش برای فشارهای منطقهیی روی ایران افزایش یافته و اگرچه درست است که این مساله برساخته است و اثراتی هم خواهد داشت، ولی چون با واقعیت مربوط نیست، با برساختههای جدید دگرگون شده و از بین خواهد رفت. وی در مورد آینده پس از توافق افزود: یک واقعیت مهم مطرح است و آن این است که توافق صورتگرفته هنوز کامل نیست، اما یک متغیر جدید در منطقه وجود دارد که میتواند مناسبات را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد. در این زمینه نمیتوان گفت که دنیای پس از توافق به یک شکل خاص است. چیزی که در این میان مهم است دینامیسم و بحثهای جدیدی است که مطرح شده و بسیاری از تحولات به این بستگی دارد که در این دینامیسم چه اتفاقی میافتد. در هر حال به نظر من بازگشت به گذشته که پرونده هستهیی ایران را نظامی معرفی میکرد به این سادگیها عملی نخواهد شد.
تهدیدانگاری ایران چتری روی معضلات منطقه
دکترمحمد فرازمند مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه در این نشست با اشاره به اینکه اکثر جلسههای مربوط به توافق هستهیی به متن اشاره داشته ولی در این جلسه هدف بر آن است که به فرامتن توجه شود، گفت: یکی از جنبههای فرامتن توافق هستهیی تاثیرات آن بر منطقه است. برای اینکه به این نتیجه برسیم که توافق چه تاثیری بر منطقه دارد، باید دید که این توافق در چه مختصاتی از منطقه صورت گرفته است. یک مختصات مهم این است که تعداد پروندههای داغ و منازعات فعال در خاورمیانه بسیار زیاد است و نمونه آن را نیز میتوان در عراق، سوریه، یمن و لیبی مشاهده کرد.
وی افزود: در این میان نقش بازیگران غیردولتی در این منازعات بسیار پررنگ است، مانند داعش، جبهه النصره و القاعده. فراموش نکنیم که تحولات مربوط به بهار عربی که از سال 2011 شروع شد، کانون اصلی آن شبکههای اجتماعی و جوانان بودهاند. در اهمیت این موضوع باید بگویم که نقش داعش در استفاده از فضای مجازی بسیار با همتایان خود فرق داشته است و خیلی از عملیاتهای تروریستی در منطقه توسط کسانی بوده است که هیچ وابستگی تشکیلاتی به داعش ندارند و از طریق شبکههای مجازی از آنها دستورالعمل دریافت میکردند.
فرازمند ادامه داد: باید تاکید کنم که در طول تاریخ خاورمیانه اینچنین پیچیدگی وجود نداشته و درک تیم دیپلماسی ما از اینکه هیچ بازیگری نمیتواند هیچ بازیای را از ابتدا تا انتها شکل داده و هدایت کند، بسیار مهم است. آنچه در یمن میگذرد یک مثال نقض در مورد این مساله است. متاسفانه در منطقه موضوعاتی غیرامنیتی مانند محیطزیست، آموزش نیروی انسانی و غیره فراموش شده و همین فراموشی میتواند یک فاجعه بزرگ را در خاورمیانه رقم بزند. در چنین شرایطی یک کشور توانسته از طریق تعامل بینالمللی پیچیدهترین منازعه جهان را حل کند. آنچه حائزاهمیت است بعد از توافق هستهیی مهمترین چالش منطقه تروریسم است و خوشبختانه ایران در این بحث طرف خوبی ایستاده است و هیچکس نمیتواند منکر عملکرد سازنده ایران در قبال مبارزه با تروریسم باشد.
وی تاکید کرد: رویکرد امروز ایران قابل نادیده انگاشتن نیست و رمز مسابقه جهانی برای سفر به تهران درک این مساله است که ایران قابل نادیده گرفته شدن نیست. فرازمند در بخش دیگری از سخنان خود، نگاه خاورمیانه عربی به بحث هستهیی را 2نگاه خوشبینانه و بدبینانه توصیف کرد و گفت: نگاه بدبینانه از سوی کسانی است که با حل مسالمتآمیز مساله هستهیی مخالف بودهاند که شامل رژیم صهیونیستی، عربستان و مخالفان توافق در امریکا است. آنها اذعان دارند که توازن منطقهیی به نفع ایران بهم خورده و همین امر میتواند باعث بروز جنگ شود. عمده استدلال آنها این است که ایرانی که در شرایط تحریم توانسته در منطقه نفوذ داشته باشد، میتواند پس از برداشته شدن تحریمها و آزادی منابع مالیاش، این منابع را در سیاستهای توسعهطلبانه خود بهکار برد. غافل از اینکه آزاد شدن این داراییها بخشی از غیرامنیتی شدن ایران است و سوالی که اینجا مطرح میشود این است که چرا برخی از کشورهای مسلمان باید از عادی شدن شرایط ایران هراس داشته باشند؟
وی ادامه داد: یکی از دلایل میتواند این مساله باشد که عادی شدن شرایط تهدیدانگاری ایران خنثی خواهد شد و وقتی که ایران تهدید نباشد، باید سراغ مسائل دیگر بروند. در واقع همین امر تا به حال چتری بوده روی بسیاری از معظلات منطقه خاورمیانه. از سوی دیگر نگاه خوشبینانه اعتقاد دارد که پرونده هستهیی ایران میتواند درسی بزرگ باشد و دلیلی هم وجود ندارد که سایر پروندهها نیز از طریق گفتوگو قابل حل نباشد. آنها از خلال پرونده هستهیی به این نتیجه رسیدهاند که قدرت ایران نظامی نیست و این قدرت از طریق صلح محقق شده است و دلیلی هم وجود ندارد که ایران از این سیر منحرف شود.
فرازمند در مورد زمان کنار گذاشتن رویکردهای تقابلی با ایران گفت: تحلیل اول این است که توازن قوا به نفع ایران است و طرف مقابل در شرایط ضعف وارد گفتوگو نخواهد شد. تحلیل دوم قائل به این است که تا زمانی که کوچکترین امیدی برای برهم زدن توافق وجود دارد، طرف مقابل دست از تقابل برنخواهد داشت. تحلیل سوم که بدبینانهتر از دوتای دیگر است، این است که طرف مقابل دست از رویکرد تقابلی بر نخواهد داشت، چراکه این گزینه برای آنها چارهناپذیر است و سعی خواهند کرد همچنان از گزینه تهدیدانگاری ایران سود برده و بر مشکلات خودشان سرپوش بگذارند.
وی افزود: به نظر نمیرسد که گزینه تهدیدانگاری ایران شانسی داشته باشد. فراموش نکنیم که مروج این گزینه غرب بود و اگر غرب با حل پرونده هستهیی تمایلی برای ادامه این پروسه نداشته باشد، بعید است که کشورهای عربی بتوانند روی این زمینه
پافشاری کنند. اکنون به نظر میرسد که دنیا به این نتیجه رسیده که اصرار به تهدیدانگاری ایران و نادیده گرفتن سایر تهدیدات مانند داعش، ممکن است این تهدید را به مرزهای اروپا و غرب برساند. همانطور که مشاهده میکنید، امروز از استرالیا تا امریکا، عواملی از داعش وجود دارند و غرب به این باور رسیده است که استفاده ابزاری از این مسائل بسیار خطرناک خواهد بود و در این زمینه دنیا در تلاش است که از نقش سازنده ایران در پروژه مبارزه با داعش استفاده کند.
وی ادامه داد: درگذشته درکانون بسیاری از مناقشات منطقهیی بحث تهدیدانگاری ایران مطرح بود و اگر این تهدیدانگاری شکست بخورد، دیگر دلیلی برای منازعه درخاورمیانه وجود نخواهد داشت و حتی بدبینانهترین نظریات جریان عرب هم تاکید دارند که توافق هستهیی یک درس بزرگ برای ما بوده است. فرازمند در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من با این گفته که ما خود را باید قدرت برتر منطقه بدانیم مخالفم و معتقدم که باید به جای این ادبیات، از قدرت مسوول و لنگر ثبات استفاده کنیم. ایران کشوری مستقل است که حرفی منطقی برای گفتن داشت و بحرانی مصنوعی را با گفتوگو حل کرد. وی خاطرنشان کرد: برای رهبری کردن باید راهبرد وجود داشته باشد و ایران میتواند مدعی و مروج استقلال، مردمسالاری و توسعه اقتصادی و انسانی در خاورمیانه باشد. حال سوال من این است که طرف مقابل میخواهد مروج چه چیزی باشد؟
وی در ادامه گفت: آنها یا باید مدعی ناسیونالیسم عربی باشند که به نظر من عربستان و دیگر کشورها نمیتوانند مدعی این امر باشند. اتفاقا خلافت اسلامی داعش جاذبه بیشتری را درجهان عرب ایجاد کرده است. اگر طرف مقابل میخواهد هر درسی از توافق هستهیی بگیرد، فقط کافی نیست به اصرار و لجاجت پافشاری کند، بلکه باید به منابع قدرت دیگر هم توجه داشته باشد و من اعتقاد دارم که زمینه برای حل بحرانهای دیگر پس از توافق هستهیی برقرار خواهد بود.
فرازمند در بخش دیگری از سخنان خود در مورد سیاستهای امریکا در منطقه پس از توافق هستهیی گفت: در چنین شرایطگذاری نمیتوان رویکرد امریکا را به صورت ثابت بررسی کرد. امریکا با وجود چرخش به سوی شرق به نظر نمیرسد که در آینده نزدیک قصد ترک خاورمیانه را داشته باشد. البته برخی نشانههای تغییر سیاست در منطقه را میتوان مشاهده کرد و به نظر میرسد که دیگر امریکاییها قصد ندارند هزینههایی را که در خاورمیانه متحمل شده و بیش از هزارمیلیارد دلار هزینه مالی و بیش از چهارهزارنفر کشته را دوباره متقبل شوند. در زمینه سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه باید بگویم که معروف است خانم هیلاری کلینتون در سال2011 در بحبوحه تحولات مصر سه بار موضع خود را عوض کرد و این نشان میدهد که رویکرد امریکاییها ثابت نیست. وی گفت: به نظر میرسد رویکرد امریکا توجه به مشکلات داخلی همپیمانانش است و باور من این است که آنها متعهد به امنیت متحدان منطقهیی خود هستند و این روزها سروصداهای عربستان شبیه به یک کودک نازپرورده میماند. به نظر من اینگونه نخواهد بود که ایران پس از توافق هستهیی تبدیل به ژاندارم منطقه شود و امریکاییها تا اطلاع ثانوی از مطالبات همپیمانان خود حمایت خواهند کرد که نمونه آن جنگ یمن است.
دیپلماسی فرهنگی حلقه مفقوده
عمق استراژیک ایران
سخنران دیگر این جلسه دکتر ارسلان قربانی رییس انجمن ایرانی روابط بینالملل و استاد دانشگاه خوارزمی بود. وی در ابتدای سخنان خود در مورد چرایی و خاستگاه توافق هستهیی در عمق استراتژیک ایران در خاورمیانه گفت: دیدگاههای اساتید و دانشمندان علوم سیاسی درجهان نشان از تاکید بر بازیگری ایران در منطقه خاورمیانه دارد. اساتید روابط بینالملل معتقدند که ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه مطرح است و امریکا نمیتواند این نقش را نادیده بگیرد. امروز در سایه توافق هستهیی رویکردها، خاستگاهها و سیاستگذاریهای جدیدی را میطلبد.
وی افزود: نخستین حلقه عمق استراتژیک ایران که به دنبال توافق هستهیی میتواند بازنگری شود، احیای رهیافت دین اسلام در سیاست بینالملل است و من تاکید دارم که ماهیت انقلاب اسلامی ایران در هویت سیاست خارجی ایران وجود دارد و این مساله بسیار مهم است. حلقه دوم گسترش تحول دموکراتیک درچارچوب دولت- ملتسازی در خاورمیانه با محوریت دین اسلام است. از عوامل موثر از عدم تحقق دموکراسی در خاورمیانه، همانا فرآیند نقصان در پروژه دولت- ملتسازی است و همین امر هم عامل بحران در منطقه بوده است. در اینجا ایران به اذعان بسیاری از سیاستمداران در این زمینه موفق بوده است و همین رهیافت میتواند در وضعیت جدید با شتاب بیشتری توسط مسوولان پیگیری شود.
قربانی ادامه داد: حلقه سوم که باید روی آن تاکید کرد، توافق هستهیی به عنوان الگویی برای صلح بینالملل است. همواره در این منطقه صلح، همکاری و همزیستی با چالش مواجه بوده و به اجماع نویسندگان روابط بینالملل هیچگاه مداخله نمیتواند تبدیل به صلح و همکاری شود. بنابراین ایران در رویکرد و تحول جدید در سیاست بینالملل میتواند با بهکارگیری الگوی توافق هستهیی، صلح در خاورمیانه را به عنوان بازیگری اصلی پیش ببرد.
وی افزود: در وضعیت فعلی ایران میتواند ابتکار را از امریکا و برخی از قدرتهای مداخله جو در منطقه بگیرد و میتواند تعریفی جدید از منطقه با مرکزیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک خود ارائه دهد. در این زمینه نیز سه راهکار عملی وجود دارد. نخستین آن همکاری با نیروهای مترقی و افشای اهداف واقعی قدرتهای مداخله جو در منطقه است. دوم تاکید بر مردم سالاری دینی با توجه به الگوها و پارامترهای واقعی است. سوم توسعه همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی است که متاسفانه ما در این زمینه چندان موفق نبودهایم. البته در بحث امنیتی عراق پیشرفتهای خوبی داشتهایم.
دکتر قربانی در پایان افزود: به نظر من حلقه آخر تاکید بر دیپلماسی فرهنگی و علمی است. با توجه به قدرت فرهنگی و علمی ایران، اگر بخواهیم در مقام مقایسه برآییم، باید بگویم که پیشرفتهای علمی و قابلیتهای فرهنگی ایران با کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست و این مساله میتواند حلقه مفقوده ایران برای عمق استراتژیک در خاورمیانه باشد.
