شکاف سرنوشتساز در جبهه غربی در میانه جنگ غزه
رهبران اتحادیه اروپا در کنار حمایت از فلسطین، به همسبتگی با اسرائیل نیز پرداختهاند و حتی برخی مقامات کمیسیون اروپا که سخنانی یکجانبه علیه فلسطین مطرح کرده بودند، با انتقاد از سوی مقامات ارشد اتحادیه اروپا روبهرو شدند.
از زمان آغاز درگیریها میان حماس و اسرائیل در ۷ اکتبر، پاسخ فوری کمیسیون اروپا به عنوان نهاد اجرایی اتحادیه اروپا، نشان از سردرگمی دارد. «اولیور وارهِلی» یکی از اعضای کمیسیون اتحادیه اروپا، پس از آغاز این درگیریها اعلام کرد کمیسیون اروپا تمام کمکها به فلسطین را به حالت تعلیق درمیآورد. با این حال او مجبور شد به سرعت از اظهارنظر خود عقبنشینی کند، چراکه در این رابطه با کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشورت نکرده بود.
رئیس کیست؟
به گزارش اکوایران، به نوشته نیل فرگوسن، مورخ مشهور و متخصص تاریخ اقتصادی دانشگاه هاروارد در بلومبرگ، در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، ۹ عضو این اتحادیه به طور رسمی فلسطین را به عنوان یک کشور در نظر میگیرند. همچنین گزارش شده که سه کشور شامل ایرلند، لوکزامبورگ و دانمارک به دنبال اشاره به «کاهش تنش» در بیانیه رسمی اتحادیه اروپا در واکنش به این حملات بودهاند. کاهش تنش یکی از عباراتی است که اینگونه معنی میشود: «ما با هرگونه اقدام تلافیجویانه توسط اسرائیل مخالفیم».
این وضعیت البته وخیمتر هم شد. اورزولا فن درلاین، رئیس کمیسیون اروپا، با انجام یک سفر برنامهریزی شده و عجولانه به اسرائیل، با کشتهشدگان حملات حماس به اسرائیل ابراز همدردی کرد. این اقدام خانم فن درلاین با انتقاد از سوی جوزپ بورل -مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا- همراه شد.
بورل در واکنش به این سفر اظهار داشت: «سیاست خارجی اتحادیه اروپا توسط رهبران ۲۷ کشور عضو و وزرای خارجه این کشورها در جلساتی به ریاست من تعیین میشود».
اشتباه بزرگ
اما این سیاست در رابطه با بحران خاورمیانه چیست؟ انتقاد از اسرائیل و حماس به طور همزمان. بورل اظهار داشته: «برخی اقدامات اسرائیل مانند قطع کردن آب و برق به روی جمعیت زیادی از غیرنظامیان و جلوگیری دسترسی آنها به مواد غذایی، ناقض قوانین بینالمللی است. این یک اشتباه بزرگ است اگر در این زمان حساس، حمایت خود از فلسطین را متوقف کنیم. در این زمان، تلفات انسانی غزه در حال افزایش است و مردم فلسطین در وضعیت وخیمی به سر میبرند. ما باید بیشتر از آنها حمایت کنیم، نه کمتر.» جمله آخر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، واکنشی به اظهارات اولیور وارهِلی، عضو کمیسیون این اتحادیه بوده است.
روز سهشنبه گذشته، رهبران اتحادیه اروپا یک کنفرانس ویدیویی در رابطه با حمله حماس به اسرائیل برگزار کردند. آنها در بیانیهای اعلام کردند: «ما به شدت بر حق اسرائیل برای دفاع از خود منطبق با قوانین بینالمللی تأکید داریم»، اما پس از آن اخطار نیز آمد: «جلوگیری از افزایش تنش در منطقه بسیار ضروری است».
اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، پیش از سفر روز چهارشنبه به اسرائیل و مصر، ادعا کرد که میخواهد بر حق اسرائیل مبنی بر حفاظت از خود بدون هیچ شرطی، تأکید کند. صدراعظم آلمان اضافه کرد: «هدف اصلی من جلوگیری از افزایش تنشها در این جنگ است».
نظرسنجیهای متفاوت
اما نظرسنجیها نشان میدهد، ۵۸ درصد مردم آلمان معتقدند پاسخ اسرائیل به حملات حماس مناسب بوده است. همچنین میزان آلمانیهایی که فکر میکنند کشورشان یک «مسئولیت ویژه» در قبال اسرائیل دارد، از ۳۳ درصد در سال ۲۰۱۲ به ۴۴ درصد در سال جاری میلادی رسیده است.
نتایج نظرسنجیها در اتریش نشان میدهد بیش از نیمی از حاضران در این نظرسنجی با این جمله که «اسرائیل لایق همدردی کامل ما است» موافق بودند
در ایتالیا، میزان حمایت از اسرائیل با رشد ۱۴ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱ همراه شده است. با این حال، ۳۰ درصد از مردم ایتالیا هم با اسرائیل و هم فلسطین همدردی میکنند. طبق نظرسنجیها، ۲۵ درصد مردم ایتالیا تنها با اسرائیل همدردی میکنند و میزان ایتالیاییهایی که فقط حامی فلسطین هستند، ۱۰ درصد است.
حتی در فرانسه که جمعیت مسلمان قابل توجهی دارد، ۴۵ درصد از مردم این کشور معتقدند حماس مقصر بحران کنونی است و تنها ۱۲ درصد فکر میکنند اسرائیل باعث وقوع این بحران شده است.
ریشههای شکاف با سیاستمداران
اما علت تفاوت نظر مردم اروپا با سیاستمداران و افراد نخبه این کشورها در حمایت از فلسطین چیست؟
نخست، رهبران اتحادیه اروپا از این موضوع نگران هستند که یک جنگ منطقهای میتواند به آغاز موج جدیدی از پناهجویان به سوی اروپا منجر شود، آن هم در زمانی که ورود غیرقانونی به اتحادیه اروپا به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۱۵ رسیده است.
دومین دلیل این است که اعضای اتحادیه اروپا بهویژه کشورهایی که جمعیت بزرگی از مسلمانان را در خود جای دادهاند، از این ترس دارند که پس از چندین سال آرام در این اتحادیه، عملیاتهای تروریستی بار دیگر به این کشورها بازگردد.
سوم اینکه، اروپا هنوز هم وابستگی بالایی به واردات انرژی از خاورمیانه دارد. صدراعظم آلمان هفته گذشته با «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر دیدار کرد. قطر یکی از حامیان مالی اصلی حماس بوده و در عین حال، این کشور یکی از تأمینکنندگان اصلی گاز به آلمان پس از حمله روسیه به اوکراین و قطع شدن صادرات گاز توسط مسکو به اروپا بوده است. درگیریهای اخیر باعث شده «میدان گازی تمار» متعلق به اسرائیل به طور موقت فعالیت خود را متوقف کند. رهبران اروپایی به هیچ عنوان خواهان این نیستند در زمانی که به نظر میآید تورم در حال کاهش است، بار دیگر با بحران افزایش قیمت حاملهای انرژی روبهرو شوند.
در آخر، رهبران اتحادیه اروپا نمیخواهند تمرکز آمریکا بر جنگ اوکراین با روسیه منحرف شود، خصوصا با توجه به افزایش عدم تمایل سناتورهای آمریکایی بویژه جمهوریخواهان بر ادامه کمکها به اوکراین که قصد دارند بار دیگر دونالد ترامپ را به عنوان نماینده حزب خود برای انتخابات ریاستجمهوری برگزینند. اتحادیه اروپا میداند که اگر یک جنگ جدید شکل بگیرد، منابع و کمکهای مالی و نظامی فعلی آمریکا به اوکراین، به خاورمیانه سرازیر میشود.
اول اوکراین
اما اکنون رهبران اروپایی برای قبولاندن استراتژی «اوکراین، اولویت نخست» به همتایان آمریکایی خود، راه دشوارتری پیشِرو دارند. این دو جنگ در حال حاضر بیش از پیش در هم تنیده شدهاند که بتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. روسیه به شکل غیرمستقیم و به دلیل حضورش در سوریه، پایش به بحران خاورمیانه کشیده شده است. در حال حاضر روسیه در تلاش است روابط اوکراین و اسرائیل را دچار تنش کند. همچنین دستکم نوعی رقابت میان اوکراین و اسرائیل برای به دست آوردن انواع خاصی از مهمات، بویژه بمبهای هدایتشونده و گلولههای توپخانه ۱۵۵ میلیمتری آمریکا شکل خواهد گرفت. در همین حال، همکاریهای دفاعی ایران و روسیه در ماههای اخیر توسعه پیدا کرده است.
اما این تنها مشکل سیاست خارجی مورد ترجیح جوزپ بورل نیست. چین به عنوان ابَرقدرت اقتصادی و فناوری، از روسیه و ایران حمایت میکند. یک مسئله تا حدی رقتانگیز نیز وجود دارد؛ اتحادیه اروپا خواستار این است که چین این بلوک سیاسی را جدیتر بگیرد و همین موضوع، هدف اصلی سفر بورل به چین و دیدار با وزیر خارجه این کشور در زمان اوج بحران و درگیریهای حماس و اسرائیل بوده است. بورل در این دیدار به رویترز اعلام کرد: «جنگ در اوکراین نه تنها ما را به یک قدرت اقتصادی، بلکه به یک قدرت ژئوپولیتیکی تبدیل کرده است؛ ما خواهان مذاکره با چین از این رویکرد هستیم: پکن روابط خود با اتحادیه اروپا را از دید روابطش با دیگر کشورها نبیند»؛ کنایهای از سوی اتحادیه اروپا به آمریکا.
مخمصه دوری از واشنگتن
تلاش اتحادیه اروپا برای دور کردن خود از واشنگتن به امید کسب احترام بیشتر از سوی پکن دارای دو مشکل است. نخستین مشکل این است که اروپا برای تأمین امنیت خود در برابر تهدید کشورهای دیگر نظیر روسیه، هنوز هم به شدت نیازمند ایالات متحده است. دومین مورد این است که چین نه تنها منبع اصلی حمایت اقتصادی از مسکو و تهران محسوب میشود، بلکه خود به مراتب تهدیدی بزرگتر برای امنیت اروپا است و به نظر میرسد بورل این موضوع را دست کم میگیرد. اگر کسی در این موضوع شکی دارد، اظهارات مطرحشده در جلسه موسوم به «پنج چشم» در دانشگاه استنفورد را که روز چهارشنبه برگزار شد، بررسی کند. این جلسه برای نخستینبار رئیسان آژانسهای اطلاعاتی استرالیا، کانادا، نیوزیلند، بریتانیا و آمریکا را در یک مکان عمومی گرد هم آورد.
در این جلسه مدیرکل اِمآی ۵ بریتانیا اظهار داشت: «اگر شما به یک تکنولوژی پیشرفته نزدیک شده باشید، ممکن است به ژئوپولیتیک علاقه نداشته باشید، اما ژئوپولیتیک به شما علاقه دارد»؛ منظور این مقام بریتانیا از "ژئوپولیتیک"، جنگ سرد جدید با چین است.
مدیر افبیآی نیز اعلام کرد: «چین جاسوسی اقتصادی انجام داده و دزدیدن کار و ایده دیگران را به بخش اصلی استراتژی ملی خود تبدیل کرده است و این جاسوسی به زیان مبتکران کشورهای ما تمام شده است. این تهدیدی است که در سالهای اخیر خطرناکتر شده است».
برگزاری جلسه رئیسان آژانسهای اطلاعاتی این پنج کشور در روزی انجام شده که شی جینپینگ، رئیس جمهور چین، از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در پکن استقبال کرد؛ یک همزمانی زیبا.
لحظه مهم بایدن
برخلاف رهبران اروپایی، جو بایدن رئیسجمهور آمریکا بازار هدف خود را به خوبی میشناسد؛ البته که سفر اخیر او به خاورمیانه آن هم در زمان اوج بحران، یک اقدام بسیار بیپروا بود. آیا ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۳ به خاورمیانه سفر کرد؟ البته که نه. او منتظر ماند تا هنری کیسینجر - وزیر خارجه شهیر ایالات متحده در دوران جنگ سرد - راه خود را برای جوش دادن توافق بین اسرائیل و مصر هموار کند. آیا رونالد ریگان در سال ۱۹۸۳ پس از تهاجم اسرائیل به لبنان و حمله مرگباری که منجر به کشته شدن ۲۴۱ نظامی آمریکایی شد، به خاورمیانه رفت؟ ابدا. در واقع، ریگان در دوران ریاست جمهوری خود هرگز از خاورمیانه بازدید نکرد، حتی یکبار.
با این حال، سخنرانی جو بایدن در بیتالمقدس برای وجهه سیاسی او در غرب بسیار سودمند بود؛ حتی سودمندتر از تمام سخنرانیهای او در سه سال اخیر. این سخنان به عنوان لحظه مهمی برای رئیسجمهور آمریکا تلقی میشود. این سخنرانی بویژه در ایالتهایی مانند پنسیلوانیا که جمعیت یهودی قابل توجهی را در خود جای دادهاند، تأثیر بالایی داشت. در مقابل، اظهارنظر اخیر دونالد ترامپ که حزبالله را «بسیار باهوش» خوانده بود، در امریکا به نفع بایدن تمام شده است.
شطرنج معیوب بایدن
اما آنچه باعث ایجاد سیاست داخلی خوب میشود، لزوماً یک استراتژی کلان خوب نیست. بایدن خیال میکند که در حال انجام بازی شطرنج میان دموکراسی و نظام خودکامگی است. اما در واقع، این بیشتر شبیه به بازی چینی «گو» یا همان «ویچی» است و ایالات متحده و متحدانش در خطر جدی در تنگنا قرار گرفتن هستند.
اگر چین تصمیم بگیرد از حواسپرتی کنونی آمریکا استفاده و تایوان را محاصره کند و نیروی دریایی آمریکا برای رفتن به تنگه تایوان تحریک و خطر وقوع یک جنگ بزرگ ایجاد شود، جو بایدن چه خواهد کرد؟ به نقل از کیسینجر، «جایی که شطرنجباز ماهر قصد دارد مهرههای حریف خود را در یک سری درگیریهای رو در رو از میان ببرد، یک بازیکن با استعداد ویچی به فضاهای «خالی» روی تخته اهمیت میدهد و به تدریج از پتانسیل استراتژیک مهرههای حریف میکاهد».
آیا آمریکا به سمت بحرانی میرود که از نظر مقیاس با بحران ۵۰ سال پیش قابل مقایسه است؟ (یا شاید بدتر از آن، زیرا اسرائیل امروز نسبتا ضعیفتر به نظر میرسد). اکنون مانند اکتبر ۱۹۷۳، یا حتی بیشتر از آن، دولتهای اروپا به خوبی با آمریکا همسو نیستند.