معضل بورس دماسنج غلط
شاخص كل ربطي به بازار ندارد و يك دماسنج غلط است؛ اما شاخص كل براي سياستگذار بسيار مهم است. درست است شاخص كل ما از رمز دو ميليون رد شد و حتي برخي از فعالان تكنيكال و بنيادي اعتقاد داشتند كه شاخص تا محدوده يك ميليون و 800 هزار واحد افت كند ولي شاخص حمايت شد و اكنون در مرز دو ميليون واحدي ايستاده. نكته مهمي كه كمتر به آن توجه ميشود بحث ارزش معاملات است.
شاخص كل ربطي به بازار ندارد و يك دماسنج غلط است؛ اما شاخص كل براي سياستگذار بسيار مهم است. درست است شاخص كل ما از رمز دو ميليون رد شد و حتي برخي از فعالان تكنيكال و بنيادي اعتقاد داشتند كه شاخص تا محدوده يك ميليون و 800 هزار واحد افت كند ولي شاخص حمايت شد و اكنون در مرز دو ميليون واحدي ايستاده. نكته مهمي كه كمتر به آن توجه ميشود بحث ارزش معاملات است. ارزش معاملات بازار سرمايه پايين بوده و در سطوح 3500 الي 4 هزار ميليارد تومان حركت ميكند. اگر قرار است شاخص از محدوده يك ميليون و 900 عبور كند و وارد كانال دو ميليون الي دو ميليون 100 هزار واحدي شود براي تثبيت، ارزش معاملات به يك كانال بيش از 3500 الي 4 هزار ميليارد تومان نياز دارد. اگر اين افزايش ارزش رخ دهد اتفاقات خوبي براي بازار ميافتد. شكستن محدود دو ميليون در يك لحظه است و ممكن است همين امروز شاهد تغيير روند باشيم؛ همانطور كه تاييد شد ارزش معاملات بازار بسيار مهم است. باتشديد تنشها و مناقشات بينالمللي از هفتههاي گذشته سايه ترس و نااطميناني سراسر بازارهاي مالي را فرا گرفته و اسكناس امريكايي كه نيمه نخست سال را در محدودههاي ۴۹ تا ۵۰هزار توماني در نوسان بود، اواخر هفته در كانال ۵۲هزار توماني مورد معامله قرار گرفت. بازار سرمايه ميداند كه دولت تمركز زيادي بر كنترل نرخ ارز دارد و از اين موضوع هم استقبال ميكند. البته ثبات نرخ ارز موجب ميشود برخي از نمادها درجا بزنند، اما بر كليت بازار سهام اثر چنداني ندارد. تنشهاي بينالمللي ميتوانند روي قيمتهاي جهاني اثر مثبت يا منفي داشته باشند و اين اثرات در بازار سهام ايران نمايان ميشود. با اين حال اثر تنشهاي بينالمللي بر شاخص موقت است. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه شايعات و اخبار اثر مخرب بر بازار ميگذارد، ولي تكذيب آن آنچنان اثرگذار نيست و به افزايش بياعتمادي سرمايهگذاران منجر ميشود. نكته قابل توجه اينجاست مادامي كه در بازار بيش واكنش (over action) وجود داشته باشد، طبيعي است كه سرمايهگذار رغبتي براي تزريق پول به اين بازار ندارد. سياستهاي غلطي كه ارادهاي براي تغيير آنها وجود ندارد باعث ميشود اقبال مردم به صندوقهاي درآمد ثابت (fixedincome) كه بازدهي بالاتري نسبت به سود بانكي دارند نيز كم و كمتر شود. همچنين در ساير بازارها شاهد ركود باشيم و قيمت دلار در همين محدودهها باقي بماند، انتظار رشد شاخصهاي بورسي خطاست. رشد درصدي قيمت دلار ميتواند نيرو محركه بازار سرمايه باشد به شرطي كه در سازمان انگيزه و ارادهاي براي كنترل بيشواكنشهاي بازار باشد. چرا كه مردم در چنين بازاري اصلا ورود نخواهند كرد كه كاملا اين رفتار طبيعي است!