ريشه نوسانات ارزي درون بانك مركزي است
چرا عليرغم رخدادهاي فراوان داخلي و خارجي، نرخ ارز در ايران همچنان به صورت نسبي روي مدار ثبات قرار دارد؟ اين ثبات نسبي در بازار ارز به خصوص پس از آغاز مناقشه اخير فلسطين و اسراييل و احتمال ايجاد يك بحران فراگير بينالمللي واجد اهميت ويژهاي است. هرچند افراد و جرياناتي تلاش ميكنند بروز برخي نوسانات محدود پس از عمليات توفانالاقصي را بولد كرده و عملكرد مديريت بانك مركزي را زير سوال ببرند، اما واقع آن است كه اين نوسانات محدود هم بلافاصله با راهبردهاي درست بانك مركزي از ميان رفتند.
چرا عليرغم رخدادهاي فراوان داخلي و خارجي، نرخ ارز در ايران همچنان به صورت نسبي روي مدار ثبات قرار دارد؟ اين ثبات نسبي در بازار ارز به خصوص پس از آغاز مناقشه اخير فلسطين و اسراييل و احتمال ايجاد يك بحران فراگير بينالمللي واجد اهميت ويژهاي است. هرچند افراد و جرياناتي تلاش ميكنند بروز برخي نوسانات محدود پس از عمليات توفانالاقصي را بولد كرده و عملكرد مديريت بانك مركزي را زير سوال ببرند، اما واقع آن است كه اين نوسانات محدود هم بلافاصله با راهبردهاي درست بانك مركزي از ميان رفتند. من همواره منتقد سياستهاي اشتباه بانك مركزي در دولتهاي مختلف بودهام، اما هر زمان كه راهبرد درست و معقولي از سوي مديران بانك مركزي اتخاذ شده هم از اين سياستها دفاع كردهام. نميتوان انكار كرد كه دوره جديد مديريت بانك مركزي در دشوارترين شرايط، سكان هدايت ساختار پولي و بانكي كشور را به دست گرفته است. حضور مديران غيرمتخصص در دوره قبلي مشكلات عديدهاي را در كشور ايجاد كرده بود. حدفاصل سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ كه مديريت قبلي در راس كار قرار داشتند، هر حركت، هر رخداد و هر اظهارنظري در صحنه داخل و خارج كشور باعث نوسان در نرخ ارز ميشد. به گونهاي كه نرخ ارز از حدود ۴هزار تومان از سال۹۷به محدوده ۵۰ هزار توماني تا سال۱۴۰۲ رسيد. بانك مركزي ايران در آن ايام، پس از هر رخداد دروني و بيروني عكسالعمل هيجاني نشان داده و نرخ ارز ارايه شدهاش را تعيير ميداد. در واقع روبهروي بازار ارزآزاد عمل ميكرد. در آن ايام چندين بازار و چند نرخ ارز در كشورمان وجود داشت. نرخ بازار هرات، نرخ بازار سليمانيه، نرخ دلار فردايي، افشاري و... در كشور جولان ميدادند. اما چرا امروز يك چنين بازارهايي در كشور وجود ندارند؟ معتقدم همه اين بازارها مجازي و سايتي بوده و وجود عيني نداشتند. در واقع برخي افراد و جريانات سوداگر با استفاده از اين بازارها، تلاش ميكردند نوساناتي به نفع خود ايجاد كرده و سودهاي كلان به جيب بزنند. به همين دليل است كه حتي در روزهاي تعطيل كه عملا فعل و انفعالي در صحنه اقتصادي و بازار ارز كشور وجود نداشت، باز هم نرخ ارز بالا ميرفت. در دوره جديد مديريت بانك مركزي اين بازارهاي مجازي برچيده شدند و نرخ ارز به نرخ بازار آزاد و نهايتا يك نرخ ارز فردايي محدود شد. نكته حيرتانگيز اينكه ريشه اين رويكردهاي سوداگرانه از درون بانك مركزي و تصميمات آن بيرون ميآمد. در واقع تصميمات بانك مركزي در مديريت قبلي به گونهاي بود كه باعث افزايش سوداگريها ميشد. مثلا اعلام ميشد ارز ورودي از بازار هرات كاهش پيدا كرده و سپس نرخ ارز را بالاتر ميبردند. يا اعلام ميشد سليمانيه حاضر به فروش ارز به كشورمان نيست، بنابراين نوسانات ارز طبيعي است!!! امروز ديگر شاهد ايجاد يك چنين ارتباطات سوداگرانهاي در مهمترين ساختار پولي و بانكي كشور نيستيم و بانك مركزي در شمايل يك طرف سوداگر وارد بازار نميشود. هر فرد، جريان يا فعال اقتصادي به هر اندازه ارز نياز داشته باشد از بانك مركزي و صرافيهاي معرفي شده، دريافت ميكند. از سوي ديگر، پس از عمليات توفانالاقصي و تكانههاي سياسي و نظامي برآمده از آن در خاورميانه، در بدو امر مسوولان سياست خارجي تلاش كردند هر نوع ارتباط ايران با رخدادهاي خاورميانه را تكذيب كنند و سپس مسوولان بانك مركزي هم با توزيع مناسب ارز بلافاصله نوسانات ابتدايي را مهار كردند. تنها تكانه اقتصادي مهم در بازار نفت جهاني بروز كرد. اين نوسان نهايتا به نفع ايران بود، چرا كه درآمدهاي ارزي ايران را وسعت ميبخشيد. اما نوسانات ادامهدار نبودند، اگر بازارهاي جهاني، بورسهاي اصلي بينالمللي و... دچار نوسانات نزولي ميشدند به معناي تداوم بحران در منطقه و سرايت مشكل به ساير كشورها بود. اما زماني كه بازار فلزات اصلي و بورسهاي مهم در سطح جهان واكنش تندي به رخدادهاي منطقهاي نشان ندادند، طبيعي است كه بازارهاي ايران هم نميبايست با تكانههاي فراگيري مواجه شوند. بانك مركزي اين واقعيتها را درك كرده و تلاش كرد از طريق اتخاذ سياستهاي معقول پولي، بازار را در وضعيت ثبات قرار دهد.
البته برخي نوسانات ابتدايي در بازار ارز رخ داد، اين نوسانات هم ناشي از اين بود كه برخي رسانههاي خارجي تلاش ميكردند، ايران را مقصر رخدادهاي منطقه معرفي كنند كه اين تلاشها هم با ديپلماسي درست ايران بينتيجه ماند. افزايش ۳ الي ۴هزار توماني در نرخ ارز تلاش بازارسازها براي افزايش نرخ ارز بود كه با تدابير بانك مركزي بينتيجه ماند. خودش نرخ ارز را بالا نبرد و اجازه نداد ساير بازيگران هم در اين زمينه منشأ اثر شوند. در واقع بازارسازها توپي را به زمين زدند و منتظر ماندند ببينند اين توپ تا كجا هوا برود؟ ولي بانك مركزي كنترل خوبي بر بازار داشت و اجازه بروز نوسان را نداد.
تامين ارز مورد نياز مركز مبادله با سرعت و حجم بيشتر دنبال شد و مردم و فعالان اقتصادي متوجه شدند مشكلي در كشور وجود ندارد. در حالي كه در گذشته با رخدادهايي بسيار كمتر از رخدادهاي اخير، نرخ ارز رشدهاي چند برابري را تجربه كرده بودند.روندي كه نشان داد مديريت بانك مركزي اگر بر اجراي سياستهاي درست، مصر باشد و موثر، بازار كنترل ميشود. پيشبينيها هم حاكي از آن است كه نرخ ارز تا پايان سال وضعيت باثباتي را تجريه كرده و فعلا از نوسان دور باشد.