سوگوارهاي براي جانهايي كه سوختند
۳۷ نفر، ۳۷ انسان بيگناه در آتش بيتدبيري جان باختند و حالا بعد از چند روز در حالي كه اكثر آنها اجسادشان قابل شناسايي نبود و نياز به آزمايشهاي دياناي داشت مورد شناسايي قرار گرفتند و پيكرهايشان به خانواده تحويل شد. هيچ كس دلش نميخواهد آن لحظههايي را كه اين افراد در پشت درهاي بسته اسير آتش شده بودند تصور كند. تصور زجري كه آنها كشيدند تا جان بدهند براي هيچ كس عادي نيست.
۳۷ نفر، ۳۷ انسان بيگناه در آتش بيتدبيري جان باختند و حالا بعد از چند روز در حالي كه اكثر آنها اجسادشان قابل شناسايي نبود و نياز به آزمايشهاي دياناي داشت مورد شناسايي قرار گرفتند و پيكرهايشان به خانواده تحويل شد. هيچ كس دلش نميخواهد آن لحظههايي را كه اين افراد در پشت درهاي بسته اسير آتش شده بودند تصور كند. تصور زجري كه آنها كشيدند تا جان بدهند براي هيچ كس عادي نيست. اما بيش از همه اين خانوادههاي چشم به راه آنها هستند كه هر لحظه با يادآوري آن فاجعه آتشي تازه به تن شان ميافتد. ۳۷ انسان بيگناه كه خيلي از آنها رفته بودند تا بتوانند شروعي تازه را در زندگي خود رقم بزنند. رفته بودند تا غبار اعتياد و اسارت افيون را از تن و روح خود بتكانند و با چشماني درخشان و شاد به جمع خانوادههايشان بازگردند. براي پدر و مادرهايشان فرزندي كنند. براي زنانشان همسري كنند و براي بچههاي چشم به راه خود پدري. اما آتش امان نداد. تنها آتش نبود درهاي قفل شده، ساختمان قديمي كه هيچ روزني به داخل نداشت، نبود امكانات از ماشين آتش نشاني فاقد آب گرفته تا مسوولاني كه در خواب بودند و فكر ميكردند چه كار بزرگي براي ۳۷ انسان مبتلا به اعتياد انجام دادهاند كه در جايي آنها را زنداني كردهاند تا پاك شوند و به آغوش زندگي بازگردند. كدام يك از ما ميتواند تصور چنين مرگي را براي عزيزانش داشته باشد. كدام يك از ما ميتواند تصور كند كه شعلههاي بيرحم آتش فردي را زنده زنده بسوزاند. فرد كه ۳۷ انسان كه حالا تبديل به اعدادي براي اعلام ميزان فوتيهاي حادثه لنگرود شدهاند. بيش از هر چيز براي بازماندگان اين افراد دستورهاي پيگیري است كه تازه بعد از مرگ عزيزانشان از سوي مسوولان داده شده است. تا قبل از آن كجا بودند اين مسوولاني كه براي همهچيز ميتوانند دستور پيگيري صادر كنند اما در صدور دستور پيشگيري همچنان ناتوانند. كدام سازمان و نهادي مسوول رسيدگي به وضعيت اين كمپها بوده است. كدام ناظراني براي تاييد صلاحيت اين كمپها رفتهاند و بر اساس چه استانداردهايي استفاده از چنين كمپهايي مجاز شناخته شده است. حرف از جان ۳۷ انسان است. در مورد اشياء و اجسام و ... صحبت نميكنيم در مورد انسانهايي حرف ميزنيم كه هر كدام عزيز خانوادهاي بودهاند. چرا مسوولان ما هميشه پيگيري را در اولويت قرار ميدهند اما به پيشگيري هيچ اعتنايي ندارند. تا كي قرار است اتفاقهايي از اين دست مردم را داغدار كند و مسوولان را پيگير. چرا وقتي پاي افراد معتاد و كودكان كار و... به ميان ميآيد سازمانها و نهادها تا ميتوانند توپ را به زمين ديگري مياندازند و از بار مسووليت شانه خالي ميكنند. اما در مورد مسائل كاملا پيش پا افتادهتر همه با تمام قوا پاي كار حاضر ميشوند و تلاش ميكنند. پرونده اين اتفاق هم خيلي زود با دستگيري چند نفر و توجيه برخي از مسوولان بسته خواهد شد تا اتفاق بعدي كه آقايان را ملزم به پيگیري كند. مگر وقتي كودكان در آتش ندانمكاري مسوولان وزارت آموزش و پرورش در كلاسهايي با بخاري نفتي سوختند اتفاق خاصي رخ داد هنوز هم هستند كلاسهاي درسي كه با بخاري نفتي گرم ميشوند. هنوز هم جاي زخمهاي آن آتشها را ميتوانيم در صورت دختران شينآباد ببينيم.