تغییر فرهنگ یا فرافکنی مسوولان؟
به نظر می رسد تمامی مشکلات کشور حل و فصل شده از دستمزدهای ناچیز کارگران تا مشکلات معیشتی بازنشستگان و مهاجرت های بی امان پرستاران و سرگردانی بیماران به دنبال دارو و نبود پرستار و کادر درمان به میزان لازم در بیمارستان های دولتی تا ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و داروخانه ها همه و همه با همت عالی مسوولان بر طرف شده اند و حالا فقط تنها مشکلی که در جامعه ما باقی مانده است جایگزین کردن فرهنگ جدید و اسم های تازه به جای فرهنگی که قدمتی دیرینه در کشور دارد و به همین سادگی و با تغییر نام نمی توان آن را عوض کرد.
به نظر می رسد تمامی مشکلات کشور حل و فصل شده از دستمزدهای ناچیز کارگران تا مشکلات معیشتی بازنشستگان و مهاجرت های بی امان پرستاران و سرگردانی بیماران به دنبال دارو و نبود پرستار و کادر درمان به میزان لازم در بیمارستان های دولتی تا ورشکستگی صندوق های بازنشستگی و داروخانه ها همه و همه با همت عالی مسوولان بر طرف شده اند و حالا فقط تنها مشکلی که در جامعه ما باقی مانده است جایگزین کردن فرهنگ جدید و اسم های تازه به جای فرهنگی که قدمتی دیرینه در کشور دارد و به همین سادگی و با تغییر نام نمی توان آن را عوض کرد. اینکه مسوولان تمام کارهای خود را رها کرده اند و حالا به فکر افتاده اند تا اسم «شب یلدا» و «چهارشنبه سوری» را عوض کنند از همان فرافکنی های مسوولانه است که اغلب در نشست های خبری و گفت و گوهای تلویزیونی زیاد دیده می شود. مثلا همین که در بیمارستان ها به دلیل کمبود پرستار جان بیماران به خطر می افتد و حتی جان خود را از دست می دهند اما وزیر بهداشت از هر فرصتی استفاده می کند تا بگوید سیستم درمانی ایران یکی از بهترین هاست نوعی فرافکنی است که بهرام عین اللهی به خوبی از پس آن بر می آید. اینکه معاون وزیر و وزیر کار معتقدند کارگران برای گرفتن حق خود و افزایش دستمزد باید با کارفرما چانه بزنند و منتظر اتفاقی مانند ترمیم دستمزد نباشند وگرنه به جای آن دستمزد منطقه ای را می گذاریم که بیشتر دمار از روزگارشان در بیاید هم یکی دیگر همان فرافکنی های مسوولانه است. اینکه رییس دولت در پاسخ به بیماران سرگردان به دنبال دارو اظهار می کند «عمر دست خداست» هم می تواند مثال واضح و روشنی باشد از روش های اصیلی که مسوولان برای رفع مشکلات جامعه در پیش گرفته اند و حالا فقط وقت آن رسیده تا اسم روزهایی را که سال های سال در اذهان مردم جا گرفته است تغییر بدهند و به این فکر کنند که فرهنگ تازه ای را جایگزین فرهنگ اصیل ایرانی کنند. البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند اما سوال اینجاست که آیا نباید برای هر برنامه ای در کشور اولویت هایی در نظر گرفته شود. یعنی قطعا تغییرات فرهنگی در شرایطی که مشکلات اقتصادی امان مردم را بریده نمی تواند چندان اولویتی داشته باشد. وقتی مردم در کشور با کمبود شیرخشک و دارو دست و پنجه نرم می کنند برایشان فرقی نمی کند که شما در تقویم رسمی به شب یلدا چه می گویید و اسم چهارشنبه سوری را چه می گذارید. همانطور که سال های سال است بسیاری از خیابان ها و میادین شهر با همان اسم هایی خوانده می شوند که ۴۰ سال پیش تغییر کردند اما در حافظه مردم باقی مانده و از آن استفاده می کنند. به این خاطر که مسایل بسیار مهم تری
ذهن مردم را به خود مشغول کرده و دیگر تغییر نام ها برایشان اهمیتی ندارد. اما این بی توجهی به اولویت های مردم از سوی مسوولان می تواند به از بین رفتن اعتماد اجتماعی در جامعه دامن بزند. وقتی بازنشستگان هر روز در مقابل ساختمان های تامین اجتماعی تجمع اعتراضی برگزار می کنند و خواستار توجه مسوولان به مشکلات معیشتی خود هستند. وقتی پرستاران از اضافه کاری های اجباری و مبلغ ناچیزی که بابت آن می گیرند تنها ساعتی ۲۵ هزار تومان گلایه دارند و می بینند که مسوولان توجهی به این گلایه ها ندارند دیگر چه فرقی می کند شب یلدایشان را با چه اسمی صدا کنند و به چهارشنبه سوری چه بگویند. وقتی نزدیک ۲ ماه از سال تحصیلی گذشته و کمبود ۳۰۰ هزار معلم در کشور مشهود است و اولیا دانش آموزان از به بطالت گذشتن عمر فرزندانشان شکایت می کنند دیگر چهارشنبه سوری با روز تکریم همسایه برایشان فرقی نخواهد داشت. چون خودشان از سوی مسوولان تکریم نمی شوند. ای کاش یک بار برای همیشه مسوولان اولویت های خود را با اولویت های مردم هماهنگ می کردند و دست از این لجبازی های فرهنگی می کشیدند.