متغيرهاي نفتي در مناقشه خاورميانه
قيمت نفت ديروز باز هم در بازارهاي جهاني كاهشي حدودا 70 سنتي را تجربه كرد و به محدوده حدودا 80دلاري وارد شد بلافاصله پس از اين كاهش قيمت بسياري از تحليلگران اقدام به بررسي چشماندازهاي سياسي منطقه و جهان كرده و اعلام كردند، نوسانات كاهشي در بازارهاي جهاني به معناي پايدار نبودن مناقشه در خاورميانه و در حكم قريبالوقوع بودن آتشبس در نبرد ميان اسراييل و حماس است.
قيمت نفت ديروز باز هم در بازارهاي جهاني كاهشي حدودا 70 سنتي را تجربه كرد و به محدوده حدودا 80دلاري وارد شد بلافاصله پس از اين كاهش قيمت بسياري از تحليلگران اقدام به بررسي چشماندازهاي سياسي منطقه و جهان كرده و اعلام كردند، نوسانات كاهشي در بازارهاي جهاني به معناي پايدار نبودن مناقشه در خاورميانه و در حكم قريبالوقوع بودن آتشبس در نبرد ميان اسراييل و حماس است. اما گزارههاي تحليلي در خصوص كاهشي بودن روند كلي قيمت در بازارها، سكهاي است كه يك روي ديگر هم دارد. با توجه به اينكه خاورميانه 60 درصد نفت مورد نياز چين و 20درصد كل نفت مورد نياز كشورهاي اروپايي را تامين ميكند، طبيعتا مناقشه ميان اسراييل و فلسطين ميبايست نوساناتي در قيمت نفت ايجاد كند. اما مناقشات اخير نه تنها قيمت اقلام انرژي از جمله نفت را ارتقا نداده، بلكه باعث كاهش قيمت نفت هم شده است. به نظر ميرسد يك دست پنهان كه از نظر من دست امريكاست، قيمت نفت را ثابت نگه داشته است تا بازار چندان هيجاني نشود. معتقدم بايدن در آستانه انتخابات امريكا، از هر نوع نوسان در بازار نفت ميترسد؛ چرا كه افزايش قيمت نفت باعث رشد قيمت بنزين و بسياري از اقلام توليدي و خدماتي ديگر ميشود و نهايتا اين روند محبوبيت دولت مستقر امريكا را كاهش ميدهد. بر اساس برخي گمانهزنيها، بايدن از دولت عربستان و ساير كشورهاي نفتي خواسته تا بر حجم توليد نفت بيفزايند. فراموش نكنيد براي جامعه امريكايي، قيمت نفت و بنزين و... حتي از آب هم اهميت بيشتري دارد. افزايش قيمت نفت باعث افزايش قيمت بنزين ميشود و نهايتا باعث نارضايتي در جامعه امريكايي ميشود. تجربيات قبلي در جامعه امريكا نشان ميدهد كه افزايش قيمت نفت در آستانه انتخابات مشكلات بسياري را ايجاد ميكند. البته ثبات در قيمت، تنها مختص به قيمت نفت جهاني نيست، در برهه اخير، نرخ فلزات و ساير اقلام مهم هم كمتر رشد را تجربه كرده است. بنابراين ممكن است اين ثبات معاني فراتر از انتخابات امريكا هم داشته باشد. در واقع نظم و نظامات بازارها حاكي از ادامهدار نبودن مناقشه است. اما نتانياهو ناچار است جنگ را ادامه دهد و حتما هم ادامه ميدهد. براي نخستينبار در تاريخ روابط اسراييل و امريكاست كه نخستوزير اسراييل درخواست امريكا براي آتشبس را نميپذيرد. سفر بلينكن به اسراييل با برخورد سرد نتانياهو مواجه شد. نخستوزير اسراييل به خوبي ميداند، پايان مناقشه در حال حاضر به معناي سقوط كابينهاش، محاكمه و زندان او خواهد بود. بنابراين براي به دست آوردن برگ برنده براي پوشش دادن ناكامي 7اكتبر، جنگ را ادامه ميدهد تا وضعيت نبرد را به جايي برساند كه نشانهاي از توفيق براي او به همراه داشته باشد.
البته در اين ميان موضوع گروگانهاي اسراييلي فشار زيادي را در درون جامعه اسراييل متوجه نتانياهو ميكند اما او ميان بد و بدتر ناچار به انتخاب «بد» از منظر خود است. اينبار نه فقط مخالفان نتانياهو بلكه حتي اعضا و طرفداران حزب ليكود و ساير گروههاي مذهبي تندرو هم منتقد او شده و خواستار پايان دادن به مديريت او هستند. بدون شك با پايان مناقشه اعضاي افراطي جامعه اسراييل هم خواهان محاكمه او ميشوند. بر اين اساس مناقشه اخير با پيچيدگيهاي بسيار بالايي روبهرو شده است. هم در داخل اسراييل و هم در فضاي منطقهاي و هم در اتمسفر بينالمللي، فشار زيادي متوجه دولت اسراييل است. نتانياهو در اين شرايط در برابر درخواستهاي آتشبس پاسخ منفي ميدهد تا كمي زمان براي خود بخرد. اگر نتانياهو بخواهد جنايات منطقه شمال غزه را در منطقه جنوب هم تكرار كند بحران بسيار پيچيدهتر ميشود. در منطقه جنوب غزه جمعيت 2ميليون نفري فلسطينيها قرار دارد، كشورهاي عربي هم حاضر به پذيرش اين جمعيت نشدهاند. اگر اسراييل بخواهد كاري كه در شمال غزه انجام داده را در جنوب هم تكرار كند، جهان با يك فاجعه عظيم مواجه خواهد شد. تراكم جمعيت در اين بخش بسيار بالاست و يك بمباران ساده ميتواند فجايع عظيمي را شكل دهد. آنچه كه براي نتانياهو مهم است ادامه دادن جنگ تا رسيدن به برگ برنده است.اين برگ برنده ميتواند نابودي و محو كردن نهادهاي نظامي و امنيتي غزه باشد تا تن دادن به يك جنايت بزرگ با تلفات فراوان مردم بيگناه.