تاثير ريسكها روي بورس
در چند روز اخير شاخص كل هموزن شرايط بهتري داشت و اين بدان معناست كه سهام خرد بازار رشد بيشتري را تجربه كردند. مسائلي كه ميتواند باعث خروج بازار سهام از اين مشكلات شود كاهش ريسكها و بياعتماديهاي به وجود آمده است. براي نمونه نرخ خوراك پتروشيميها از ابتداي سال به بازار ريسك وارد كرد و روزهاي اخير نامهاي آمد و نرخ خوراك را تغيير داد. بهطور كلي اين ريسكها ميتواند شرايط بازار را وخيم كند.
در چند روز اخير شاخص كل هموزن شرايط بهتري داشت و اين بدان معناست كه سهام خرد بازار رشد بيشتري را تجربه كردند. مسائلي كه ميتواند باعث خروج بازار سهام از اين مشكلات شود كاهش ريسكها و بياعتماديهاي به وجود آمده است. براي نمونه نرخ خوراك پتروشيميها از ابتداي سال به بازار ريسك وارد كرد و روزهاي اخير نامهاي آمد و نرخ خوراك را تغيير داد. بهطور كلي اين ريسكها ميتواند شرايط بازار را وخيم كند.
هرچقدر ريسكها افزايش يابد بياعتمادي نيز در بازار افزايش مييابد و در نهايت مشكلات بيشتري به وجود ميآورد.
ارزش معاملات خرد پايين است و نبود نقدينگي و مسائل اينچنيني در بازار حس ميشود. اگر بخواهيم بحث نبود نقدينگي را با جزييات بيشتري نگاه كنيم در نهايت به همان ريسكهايي ميرسيم که در بازار وجود داشته تا سرمايهگذاران بتوانند عملكرد بهتري براي خود در بازار داشته باشند.
هرچقدر ريسك افزايش پيدا ميكند سرمايهگذاران با احتياط بيشتري در بازار عمل ميكنند و كمتر دست به معامله ميزنند و سعي ميكنند بيشتر نگاه كنند تا تصميمات خود را با ريسك كمتري بگيرند. هرچه ريسك بازار كمتر باشد ميتوانيم شرايط بهتري را متصور باشيم.
از سوي ديگر در حال حاضر بازارگرداني كاراست و بيشتر اوقات پول براي سهامدار عمده و بالطبع سهم هم براي سهامدار عمده است كه به بازارگردان ميدهند تا معاملات را انجام دهد. به صورت عمده بزرگترين مشكلي كه در اين مورد وجود دارد اين است كه فرآيند بازارگرداني حالت تعهدي دارد به اين صورت كه متعهد ميشود مثلا دو درصد بالا و پايين قيمت پاياني انباشت سفارش داشته باشد. حال همين موضوع به صورت كاربردي كار ميكند و حدودا دودرصد سرمايه تحت مديريت خود را به عنوان كارمزد مديريت صندوق ميدهد و ديگر اينكه معاملاتي يا تعهداتي كه انجام ميدهد نميتواند براي بازارگردان از بابت معاملات خود درآمدي ايجاد كند به همين دلايل مشكلات زيادي پيش ميآيد. ساز و كار بازارگرداني كه در خارج از ايران وجود دارد به اين صورت هستند كه بازارگردانها در بازارهاي مختلف، متفاوت هستند و چون ساز و كار آنها را نميتوان پيادهسازي كرد، مشكل ساز ميشود.
به نظر ميرسد از طرفي تغيير بازارگرداني تغيير سختي است و تغيير نكردن آن هم در حال حاضر معضلاتي را ايجاد ميكند.
به نظر ميرسد بهترين شرايط بازارگرداني از آنجايي كه سفتهبازهاي بازار بيشتر ار بازارگردانها به بازار كمك ميكنند، اين روش بهتر باشد و اين موضوع هم تاكيد ميشود كه سفتهباز حرف بدي نيست و سفتهبازي يعني اينكه از تغييرات قيمتي بتوان سود كرد و خريد و فروشهاي متعدد داشت و در نهايت هم براي بازار ميتوانند مفيد باشند هم اينكه نقدشوندگي بازار را افزايش ميدهند. بازارگردانهايي كه وجود دارند ميتوانند با همين تعدادي كه هستند مقدار زيادي از سهمها را مديريت كنند ولي هر قدر تعداد آنها بيشتر باشد قاعدتا مفيدتر خواهد بود.