در انتظار بادها
پاييز كه از راه ميرسد به جاي اينكه زيبايي و باران و خشخش برگهاي زرد پاييزي زير قدمهاي عابران پياده برايمان هيجانانگيز باشد ارمغانش ميشود دود و آلاينده و تنگي نفس. اين قانون هواي پاك كه ميلياردها تومان بودجه به آن اختصاص داده شده در فراموشخانه مسوولان خاك ميخورد و همهچيز به وزش بادها بستگي دارد. اگر باد بيايد ما امكان نفس كشيدن پيدا ميكنيم و اگر نيايد نفس هايمان به شماره ميافتد.
پاييز كه از راه ميرسد به جاي اينكه زيبايي و باران و خشخش برگهاي زرد پاييزي زير قدمهاي عابران پياده برايمان هيجانانگيز باشد ارمغانش ميشود دود و آلاينده و تنگي نفس. اين قانون هواي پاك كه ميلياردها تومان بودجه به آن اختصاص داده شده در فراموشخانه مسوولان خاك ميخورد و همهچيز به وزش بادها بستگي دارد. اگر باد بيايد ما امكان نفس كشيدن پيدا ميكنيم و اگر نيايد نفس هايمان به شماره ميافتد. جالب اينجاست كه همين چند روز پيش وزير آموزش و پرورش خيلي با اطمينان گفته بود كه مدارس به خاطر آلودگي هوا تعطيل نميشوند و حالا در برخي شهرها اين اتفاق رخ داده و در تهران نيز كه اين روزها ديگر هوايي براي نفس كشيدن ندارد مدارس ابتدايي قرار است در روز چهارشنبه به صورت غير حضوري باشند. وقتي زندگي ما در اين جغرافيا به وزش بادها گره ميخورد ديگر چه انتظاري ميتوانيم از مسوولان داشته باشيم تا براي رفع معضلات موجود تلاش كنند. هميشه يا در برابر بارشها غافلگير ميشوند و زندگي مردم را به سيل ميسپارند يا هنگام هجوم ريزگردها و آلودگي هوا دست به دعا ميشوند براي وزش باد. قانون هواي پاك و اجراي آن در كشور ما بيشتر شبيه يك شوخي است. مساله اينجاست كه هر روز بيشتر از روز قبل جان انسانها در اين سرزمين بياهميت ميشود. مردم به دليل آلودگي هوا راهي بيمارستان ميشوند و البته خيلي از آنها به دليل عدم توانايي در پرداخت هزينههاي درماني جان خود را به قضا و قدر ميسپارند. در اين بين اما ميكروفنها براي سخنراني مسوولان و پخش وعدههاي آنها هميشه باز است. سنت تازهاي كه مسوولان در دولت سيزدهم به آن روي آوردهاند هم به نوبه خود جاي بحث و بررسي دارد. از قديم گفتهاند «بهترين دفاع، حمله است» اينكه مسوولان قبل از مردم از شرايط گلايه ميكنند و ميخواهند نقش اپزوسيون را بازي كنند راهكاري است كه با آن ميتوانند براي بيشتر شانه خالي كردن از بار مسووليتهايي كه بر دوش دارند زمان بخرند. وقتي مسوولان در نهادها و ارگانهاي مختلف به جاي آنكه تلاش كنند مسووليتهاي محول شده را به درستي انجام دهند به دنبال كارهاي متفرقه و اجراي شوآفهاي تبليغاتي هستند ديگر نميتوان انتظار داشت قوانين به درستي اجرا شوند. اينكه شهرداري از در و ديوار شهر تهران بيلبورد آويزان ميكنند و حتي به درختان هم رحم نميكند واجبتر است يا اگر بودجه اين كار را به اجرايي شدن قانون هواي پاك اختصاص دهد. اينكه شهردار در مورد هر موضوعي اظهارنظر ميكند جز مسائل مربوط به حوزه كارياش نشان از همين فرافكنيها و بيتوجهيها دارد. اينكه تا حرف از قانون هواي پاك ميشود تمام نهادها و سازمانهاي مربوطه اعلام ميكنند كه بودجه لازم براي اجرا شدن اين قانون را ندارند نشان ميدهد هيچ ارادهاي براي رفع مشكلات موجود در جامعه وجود ندارد. همانطور كه مردم دست به گريبان تورم رها شدهاند حالا هم بايد با آلودگي هوا دست به گريبان باشند و دعا كنند شايد بادي بوزد و باراني ببارد و كمي از اين سربهاي معلق در هوا كه هر روز تنفسش ميكنند كاسته شود. تنها كاري كه مسوولان ميكنند انكار مازوت سوزي است. تنها كاري كه مسوولان ميكنند انكار استفاده از بنزين غير استاندارد براي سوخت وسايل نقليه است. مسوولان فقط انكار ميكنند و اين مردم هستند كه در سايه همين انكارها جان و سلامتي خود را از دست ميدهند.