مردی که دختر ۶ ساله زن مورد علاقهاش را با شکنجه کشت قصاص میشود
مردی که دختربچه زن مورد علاقهاش را شکنجه کرده و کشته به قصاص محکوم شد. مادر این کودک نیز به سه سال حبس محکوم شد.
دادگاه یک مرد را که دختر ۶ ساله زن مورد علاقهاش را شکنجه کرده و کشته است به قصاص و مادر کودک را هم به حبس محکوم کرد. این مرد دختر ۶ سالهای به نام بهار را آنقدر شکنجه کرده بود که جانش را از دست داد.
به گزارش اعتمادآنلاین، یک سال قبل زنی به پلیس گزارش داد دختر ۶ سالهاش بهار کشته شده است. او گفت: من بهار را به پدرش داده بودم اما جسد فرزندم را کنار سطل زباله پیدا کردم.
وقتی پدر بهار احضار شد از مرگ دخترش بهشدت شوکه شد. او گفت: من و مادر بهار چند سال قبل ازدواج کردیم اما با هم سازگاری نداشتیم تا اینکه تصمیم گرفتیم جدا شویم. مادر بهار گفت خودش از بچه مراقبت میکند. من هم قبول کردم. هنوز در کش و قوس طلاق بودیم که متوجه شدم او با مردی به نام سعید آشنا شده است. چند بار با آن مرد صحبت کردم. گفت قصد ازدواج دارد و البته به من گفت بهار را پیش خودم نگه دارم، اگر بهار پیش مادرش باشد او را به بهزیستی میسپارد. من هم به مرد گفتم در رابطه خانوادگی ما دخالت نکند.
او گفت: مادر بهار دروغ میگوید، اصلاً بچه را به من نداد. با اینکه قرار بود بهار آن روز پیش من باشد، من گفتم کار دارم چند ساعتی صبر کند بعد میآیم و بهار را میبرم. بعد از آن از دخترم خبر ندارم.
ماموران پلیس با تحقیق از همسایههای مادر بهار متوجه شدند آنها صدای درگیری را شنیدهاند. به این ترتیب، مادر بهار و مرد مورد علاقهاش بازداشت شدند. آنها بعد از چند روز بازجویی به قتل اعتراف کردند.
مادر بهار گفت: من و سعید هر دو خیلی کار میکردیم. برای اینکه بتوانیم خرج خانه را بدهیم مجبور بودیم کار کنیم. بهار بیشتر ساعات روز را در خانه تنها بود و به خیابان میرفت. همیشه دعوایش میکردم که چرا بیرون میرود و در کوچه میماند. روز حادثه سعید خانه بود. بهار بیرون رفته و سعید او را دعوا کرده بود. وقتی من به خانه رسیدم دیدم از دماغ دخترم خون آمده است. از سعید پرسیدم چه شده گفت با او دعوا کرده است. متوجه شدم سعید آنقدر بچه را زده که سرش به دیوار برخورد کرده است. از ترسم دخترم را به بیمارستان بردم که بچه فوت کرد.
سعید اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من از دست بهار خیلی عصبانی میشدم. او خیلی شیطنت میکرد. من و مادرش او را تنبیه میکردیم. آن روز به خیابان رفته بود وقتی آمد من او را زدم اما قصدم کشتن بچه نبود.
به این ترتیب، پدر بهار شکایت کرد و خواستار مجازات متهمان شد. با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، متهمان پای میز محاکمه رفتند.
پدر بهار برای همسر سابقش و مردی که با او زندگی میکرد درخواست قصاص کرد.
وقتی نوبت به سعید رسید، او گفت: من کاری به بچه نداشتم، مادرش همیشه او را کتک میزد و آن روز هم مادرش او را کتک زد.
در ادامه مادر بهار در جایگاه قرار گرفت. او گفت: سعید همیشه بهار را کتک میزد. او هم من را کتک میزد و هم بهار را. روز حادثه وقتی به خانه آمدم بهار نیمهبیهوش بود. سعید آنقدر او را زده بود که بچه از حال رفته بود. من هم از سعید شکایت دارم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و سعید را به قصاص و مادر بهار را به سه سال حبس محکوم کردند.