مركز پژوهش‌هاي اتاق ايران منتشر كرد

تاثير گذرگاه زنگزور بر ژئواكونوميك ايران

۱۴۰۲/۰۹/۰۲ - ۰۱:۱۳:۴۱
کد خبر: ۳۰۱۶۴۲
تاثير گذرگاه زنگزور بر ژئواكونوميك ايران

كريدور زنگزور به دنبال اتصال تركيه به قفقاز و آسياي مركزي و در تصوير بزرگ‌تر، اتصال اروپا و چين است كه ضرورتاً سرنوشت آن با كريدور شمال - جنوب پيوند نخورده؛ اما موفقيت آن در گروی روابط حسنه ايران و جمهوري آذربايجان است.

كريدور زنگزور به دنبال اتصال تركيه به قفقاز و آسياي مركزي و در تصوير بزرگ‌تر، اتصال اروپا و چين است كه ضرورتاً سرنوشت آن با كريدور شمال - جنوب پيوند نخورده؛ اما موفقيت آن در گروی روابط حسنه ايران و جمهوري آذربايجان است.
مركز پژوهش‌هاي اتاق ايران با انتشار گزارش «گذرگاه زنگزور: پيامدهاي آن بر موقعيت ژئواكونوميك ايران» به بررسي پيشينه تاريخي ايجاد اين گذرگاه در سايه جنگ‌هاي ارمنستان و آذربايجان، نگاه تحليلگران داخلي و خارجي در ايران به اين گذرگاه و ژئوپليتيك و ژئواكونومي آن با توجه به حجم مبادلات كشورهاي پيراموني مي‌پردازد.
در بخشي از اين گزارش آمده است: پس از پيروزي جمهوري آذربايجان در جنگ ۴۴ روزه، براساس بند 6 بيانيه توافق سه‌جانبه آتش‌بس ميان باكو، ايروان و مسكو، «كريدور لاچين» با عرض 5 كيلومتر، تحت كنترل «نيروهاي حافظ صلح روسي»، از طريق منطقه لاچين آذربايجان، جمهوري ارمنستان را به صلح‌بانان روسيه و بخش‌هاي ارمني‌نشين قره‌باغ وصل مي‌كرد. در بند 9 بيانيه بر رفع انسداد از تمامي «اتصالات حمل‌ونقل» در منطقه تأكيد شده است. ارمنستان متعهد به ايجاد دسترسي ميان جمهوري آذربايجان و نخجوان از طريق استان سيوني، موسوم به گذرگاه زنگزور شده است و مسووليت محافظت از اين مسير ارتباطي بر عهده «مرزبانان روسيه» گذاشته شده است.
ايران كه از آغاز جنگ، ضمن تأكيد بر توقف درگيري‌ها و حل‌وفصل اختلافات از حق جمهوري آذربايجان براي اعاده حاكميتش بر تمام قلمرو خود حمايت كرده بود، در بالاترين سطوح بر عدم تغيير در مرزهاي بين‌المللي كنوني تأكيد دارد. از نظر ايران مسير ترانزيتي آستارا، پيله سوار و جلفا به پايانه مرزي پلدشت، همچون گذشته دسترسي باكو به نخجوان را فراهم مي‌كند.
جايگاه ژئواكونوميك كريدور زنگزور مستلزم سنجش جايگاه آن در ميان كريدورهاي منطقه اوراسيا است. راه‌آهن باكو-تفليس-قارص، كريدور بين‌المللي حمل‌ونقل شمال-جنوب و كريدور گرجستان مهم‌ترين كريدورهاي اوراسيايي در منطقه قفقاز محسوب مي‌شوند. در حال حاضر راه‌آهن ۸۲۶ كيلومتري باكو-تفليس-قارص مهم‌ترين مسير اتصال قفقاز به اروپا است كه ايجاد كريدور زنگزور، با دور زدن گرجستان طول آن را ۳۴۰ كيلومتر كوتاه‌تر مي‌كند.
با اين حال، در تصوير كلان‌تر، يكي از اهداف كريدور زنگزور پيوند زدن دو اقتصاد بزرگ دو سوي اوراسيا به يكديگر يعني چين و اروپا بيان‌شده است. درحالي كه ۹۰ درصد از تجارت چين و اروپا از طريق دريا انجام مي‌شود، كريدور زنگزور درنهايت مي‌تواند تنها كسر كوچكي از 10 درصد باقيمانده را به خود اختصاص دهد.
اتصال آسياي مركزي به اروپا يكي ديگر از فرضيه‌هايي است كه در مورد كريدور زنگزور بيان مي‌شود. عمده صادرات آسياي مركزي به اروپا را مواد خام و به‌ويژه سوخت‌هاي فسيلي تشكيل مي‌دهد كه عمدتاً از طريق دريا جابه‌جا مي‌شود و درنتيجه اين كريدور نمي‌تواند حجم عظيمي از مواد خام را از آسياي مركزي به اروپا انتقال دهد.
با توجه به اينكه تركيه واردكننده اصلي گاز ايران محسوب مي‌شود، عليرغم مشاركت فعال اين كشور در ايجاد كريدور زنگزور، اين فرضيه كه احداث گذرگاه زنگزور با تغيير ژئواكونومي انرژي در منطقه، بازار ايران در اين كشور را به مخاطره مي‌اندازد با چالش عمده مواجه مي‌شود. تركيه اساساً گزينه‌هاي متنوعي براي واردات گاز طبيعي دارد و واردات گاز طبيعي به‌صورت ال‌ان‌جي از كشورهاي قطر، ايالات‌متحده و الجزاير در دستور كار قرار داشته و برنامه‌هايي براي گسترش آن، به‌ويژه از ايالات‌متحده وجود دارد.
از سوي ديگر قرارداد فعلي صادرات ايران به تركيه در سال 2026 به پايان مي‌رسد و مذاكرات براي تمديد آن به‌جايي نرسيده است. از سمت آذربايجان هم بدون زنگزور، از سه مسير ديگر به بازار تركيه دسترسي دارد. بنابراين، گذرگاه زنگزور گشايش جديدي براي تركيه در حوزه صادرات گاز فراهم نكرده و مساله جديدي نيز براي ايران ايجاد نمي‌كند.
آذربايجان براي توسعه زيرساخت‌هاي انرژي خود نيازمند جذب سرمايه از خود اروپا است و اروپا، تمايل اندكي به سرمايه‌گذاري در زيرساخت‌هاي صنايع توليد انرژي فسيلي دارد كه با سياست‌گذاري كلان كشورهاي اتحاديه براي حركت به سمت انرژي‌هاي تجديدپذير همخواني ندارد. زنگزور و گذرگاه شمال جنوب تعارض يا توافقي با يكديگر ندارند، چراكه گذرگاه شمال-جنوب يك مسير ترانزيتي شمالي-جنوبي معطوف به اتصال هند به روسيه است، درحالي كه زنگزور يك گذرگاه شرقي-غربي با هدف اتصال تركيه به قفقاز و سپس آسياي مركزي و در يك تصوير بزرگ‌تر، اروپا به چين از طريق ادغام در مسير مياني كمربند و راه است. همچنين، بايد توجه شود كه هرچند ضرورتاً سرنوشت اين دو گذرگاه به يكديگر پيوند نخورده است، موفقيت دومي در گروی روابط حسنه ايران و آذربايجان است.
هرچند برخي تحليل‌گران در ايران و خارج از ايران، زنگزور را يك گذرگاه ناتويي براي دسترسي به مرزهاي شمالي ايران، جنوبي روسيه و غربي چين مي‌دانند، حداقل رفتار روسيه به عنوان بازيگري كه بيشترين دغدغه را نسبت به ناتو دارد، تصور تهديد را به نمايش نمي‌گذارد.

ارسال نظر