جنگ اوكراين، زنگ بيداري كاهش وابستگي به سوختهاي فسيلي
آيا سوخت نسبتا پاكي همچون گاز عليرغم ايجاد گازهاي گلخانهاي ميتواند در نيمه اول قرن21 مانند پلي بين انتقال از سوختهاي فسيلي به انرژيهاي تجديدپذير عمل كند؟ آيا جنگ روسيه و اوكراين ميتواند نقطه عطفي براي تغيير اساسي ريل انرژي فسيلي به تجديدپذير باشد و انقلاب سبز را رقم بزند و امنيت انرژي در جهان را نيزحفظ كند؟
آيا سوخت نسبتا پاكي همچون گاز عليرغم ايجاد گازهاي گلخانهاي ميتواند در نيمه اول قرن21 مانند پلي بين انتقال از سوختهاي فسيلي به انرژيهاي تجديدپذير عمل كند؟ آيا جنگ روسيه و اوكراين ميتواند نقطه عطفي براي تغيير اساسي ريل انرژي فسيلي به تجديدپذير باشد و انقلاب سبز را رقم بزند و امنيت انرژي در جهان را نيزحفظ كند؟ سايه سنگين اين جنگ بر روند مبارزه با تغييرات اقليمي چگونه خواهد بود؟ برندگان و بازندگان جنگ از نقطه نظر اقتصاد انرژي كدام كشورها هستند؟ جنگ اوكراين چه تاثيراتي ميتواند بر بازار انرژي براي هميشه ايجاد كند و آيا اين تاثير هميشگي و پايدار است يا اينكه پس از پايان جنگ روال انرژي به حالت قبل از جنگ بازميگردد؟ آيا جنگ روسيه و اوكراين فقط تعادل و تنوع بين خريداران و فروشندگان را دستخوش تغيير كرده است يا اينكه مسير و ريلگذاري انرژي فسيلي را هم دچار تغيير جدي ميكند؟آيا بحران جنگ اوكراين ميتواند تاثير مثبتي بر مبارزه با تغييرات اقليمي داشته باشد؟ آلودگي هوا ناشي از سوختهاي فسيلي عملا نوعي سلاح ناخواسته كشتار جمعي است كه نتيجه خودخواهي، ناآگاهي و نيز منفعتطلبي بشريت است. (گاز اگرچه سوخت فسيلي است ولي نسبت به ساير سوختهاي فسيلي همچون نفت و زغالسنگ سوخت پاكتري بهحساب ميآيد) البته اگرچه سقف زماني مشخصي براي كربنزدايي تعيين شده است ولي اگر اينكار در زمان مناسب بهطور كامل انجام گيرد ميتوان از فروپاشي اقليمي در دنيا جلوگيري كرد. شايد در دهههاي آينده بيتفاوتي، عدم اقدام مناسب و حتي سكوت دولتها در برابر تغييرات اقليمي ناشي از مصرف سوختهاي فسيليدر دنيا، بتواند بهنوعي مصداق «جنايت عليه بشريت» تلقي شود.
در آينده نزديك بهطور حتم مصرف سوختهايي همچون بنزين و گازوييل كه از مشتقات نفت خام هستند رو به كاهش خواهد گذاشت و انرژيهاي تجديدپذير رو به افزايش ميگذارند. كربنزدايي از مصرف انرژي يكي از اهداف اصلي بشر در قرن حاضر است. اهميت امنيت انرژي نيزدر جهان بر كسي پوشيده نيست. اما اگر بخواهيم هركدام از اين تغييرات و كاهش مصارف را بهصورت پلهاي فرض كنيم بدون وجود يك پل نميتواند اين اتفاق رخ دهد بهعبارت ديگر براي عبور از نفت خام در دهه آينده، دنيا نياز به پلي آرام و با اطمينان براي عبور از آن دارد.البته يكي از چالشهاي بشر براي كربنزدايي در كوتاهمدت مربوط به صنايع هوايي است. در حال حاضر كربنزدايي از هواپيماهاي تجاري بهسادگي ممكن نيست.
اگر ما (ايران) در آينده بخواهيم در حوزه انرژي قدرتي داشته باشيم لازم است ابتدا سبد مصرفي انرژي در كشور خود را اصلاح كنيم تا شايد بتوانيم به مرحلهاي برسيم كه بتوانيم با ايجاد ساز و كاري از فروش نفت و درآمدهاي نفتي به فروش فرآوردههاي گازي با درآمد پايدار (يا فرآوردههاي جايگزين)، تغيير مسير ملايمي بدهيم.
از سال گذشته جنگ روسيه و اوكراين عملا باعث ايجاد چالشهاي اقتصادي، غذايي و انرژي در جهان شده است.
روسيه يكي از صادركنندگان اصلي انرژي به اروپاست (يا بهتر است بگوييم بود زيرا بهنظر ميرسد ديگر اروپا حاضر به داشتن وابستگي به انرژي روسيه نيست) كه تا قبل از شروع جنگ، نفت و گاز روسيه، تامينكننده بخش قابل توجهي از سبد انرژي اروپا محسوب ميشد. با شروع جنگ وضعيت انرژي در اروپا دچار تغييرات كلي شد. مطابق آمار 2021 حدود 40 درصد از گاز مصرفي اروپا، حدود 27 درصد از نفت مصرفي و حدود 46 درصد از زغالسنگ خود را از روسيه وارد ميكرد. بهطوريكه در مجموع حدود 62 درصد از كل واردات اروپا از روسيه را انرژي تشكيل ميداد .اين رقم در سال 2011 حدودا 77 درصد بوده است، كه معادل 148 ميليارد يورو ميشد. تا قبل از جنگ اوكراين شايد هيچكس تصور نميكرد كه زماني فرا خواهد رسيد كه اروپا بتواند بهراحتي نياز به انرژي خود را از مسير روسيه به مناطق ديگر دنيا ازجمله الانجي امريكا يا قطر تغيير دهد. شايد تصور غلط اكثر كارشناسان در اوايل جنگ مبني برغير ممكن بودن امكان تغيير تكيهگاه اروپا به انرژي روسيه و تبديل آن به كشورهاي ديگر گازي مطابق اين دو اصل بود كه زمان براي انجام كار بهدليل نبودن سرمايه كافي و همچنين تكنولوژي لازم براي اين تغييرات در اروپا وجود ندارد و اين برداشت غلط ناشي از مقايسه با كشورهايي بود كه آنها را متكي به فناوري و نيز سرمايه لازم از كشورهاي ديگر ميديدند ولي غافل از اينكه اروپا هم صاحب دانش، تكنولوژيهاي لازم و همچنين داراي سرمايههاي كافي براي هرگونه تغيير در اين خصوص بوده و از لحاظ تعامل و تجارت با كشورهاي ديگرنيز براي واردات ال ان جي مشكلي نداشتند. بههمين دليل اروپاييها توانستند در مدت زمان كوتاهي پس از شروع جنگ اوكراين، نسبت به احداث و ايجاد ترمينالهاي الانجي اقدامات زيادي انجام دهند. كه اين سرعت عمل به خاطر وجود دو مولفه اشاره شده بالا يعني داشتن سرمايه كافي و نيز تكنولوژي مورد نياز در اروپا بوده است. جنگ روسيه و اوكراين به نوعي زنگ بيداري كشورهاي توسعهيافته در خصوص لزوم كاهش وابستگي به سوختهاي فسيلي و گذار از سوختهاي فسيلي را براي بشر به صدا در آورد. در گذشته فروشندگان انرژي و خصوصا نفت خام، تعيينكننده قيمت در بازار بودند اما امروزه كاملا شرايط تغيير كرده است و اين خريداران هستند كه وضعيت بازار را رقم ميزنند و اين مورد را در جنگ روسيه و اوكراين كاملا ديديم بهطوريكه سقف قيمتي توسط اروپا براي نفت روسيه تعيين شد. در نهايت ميتوان گفت برندگان اصلي اين جنگ علاوه بر امريكا، كشورهاي اروپايي هستند كه استقلال خود در زمينه انرژي از روسيه را كسب كرده و همچنين كشورهاي صادركننده الانجي به اروپا هستند كه ميتوانند يك شريك تجاري جديد براي خود داشته باشند.
بههمين دليل هم اهميت كارتلهاي نفتي بزرگي همچون اوپك، كاملا در حال كم رنگ شدن و حتي محو شدن است. شايد دردو يا سه دهه آينده نام اوپك را بهجاي اينكه در ادبيات اقتصاد سياسي بشنويم فقط در تاريخ سياسي نامي از آن باقي بماند.
(بهطور حتم در دهههاي آينده كشورهايي كه داراي اقتصاد بر پايه صادرات نفت هستند، نميتوانند روي نفت به عنوان موتور محركه اقتصادي خود حساب باز كنند و عملا از چرخه تامين انرژي دنيا كنار گذاشته ميشوند.)