براي تربيت فرزندانتان به توافق برسيد
يكي از بزرگترين دغدغههايي كه والدين به محض فرزنددار شدن با آن مواجه ميشوند روشهاي تربيتي است. اينكه چگونه بايد فرزند خود را تربيت كنند. چه آموزشهايي لازم است كه از همان سنين كودكي به آنها داده شود. براي بالا بردن اعتماد به نفس فرزندان بايد چه كاري انجام دهند. براي اينكه فرزنداني شاداب و پويا داشته باشند چه روشهايي را در پيش بگيرند و هزاران دغدغه آموزشي ديگر كه گاهي باعث سردرگمي والدين ميشود. يكي از مسائلي كه بايد به آن توجه داشت ارايه راهكار و پيشنهاد از طرف ديگر اعضاي خانواده است.
يكي از بزرگترين دغدغههايي كه والدين به محض فرزنددار شدن با آن مواجه ميشوند روشهاي تربيتي است. اينكه چگونه بايد فرزند خود را تربيت كنند. چه آموزشهايي لازم است كه از همان سنين كودكي به آنها داده شود. براي بالا بردن اعتماد به نفس فرزندان بايد چه كاري انجام دهند. براي اينكه فرزنداني شاداب و پويا داشته باشند چه روشهايي را در پيش بگيرند و هزاران دغدغه آموزشي ديگر كه گاهي باعث سردرگمي والدين ميشود. يكي از مسائلي كه بايد به آن توجه داشت ارايه راهكار و پيشنهاد از طرف ديگر اعضاي خانواده است. معمولا پدر بزرگها و مادربزرگها با اين توجيه كه تجربه بيشتري دارند سعي در نظارت بر تربيت نوههايشان دارند. در شرايط كنوني هم كه اكثر والدين هر دو شاغل هستند فرزندانشان را به خانوادههاي خود ميسپارند تا بتوانند سر كار بروند. تمام اينها ممكن است باعث به وجود آمدن نوعي تناقض و دوگانگي در فرزندان شود. بهطور كلي پدر بزرگ و مادربزرگ متهم اصلي لوس كردن نوهها به شمار ميروند. شايد اصلا در عمل هم قصد چنين كاري را نداشته باشند اما وقتي توان نه گفتن در مقابل خواستههاي غير معقول كودكان را ندارند و به زبان خودماني دلشان نميآيد كه نوه شان را از خود برنجانند باعث ميشود تا بچهها در چنين مواقعي با تربيت دوگانه مواجه شوند. البته نميتوان براي اين موارد راهكاري كاملا مناسب ارايه داد. به دليل شرايط حاكم بر زندگي و مشكلات اقتصادي موجود والدين راهي جز سپردن فرزندان به والدين خود ندارند اما مساله اينجاست كه بايد قبل از اين كار به توافقي دوجانبه براي تربيت فرزندان برسند. شما نميتوانيد انتظار داشته باشيد كه فرزند شما در كنار پدر و مادرتان يك رفتار را داشته باشد و زماني كه در كنار شماست رفتار ديگري در پيش بگيرد. كودكان عموما به سمت افرادي كشيده ميشوند كه به خواستههايشان پاسخ مثبت ميدهند. آنها وقتي در خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ ياد ميگيرند كه تمام خواستههايشان بدون چون و چرا پذيرفته شود ديگر ياد دادن اين موضوع به آنها كه بايد از خواستههاي غير معقول چشم پوشي كنند سخت ميشود. پس رسيدن به يك راهكار مشترك و توافق مناسب بين والدين ميتواند اين مسير را هموار كند. در واقع پدر و مادر بايد بتوانند والدين خود را مجاب كنند كه از روشهاي تربيتي آنها پيروي كنند. در اين صورت ميتوان انتظار داشت كه كودك تا درصد بالايي از روش تربيتي يكساني بهره مند شود. به هر حال بچهها وقتي به سن مهد كودك هم ميرسند باز از خانواده دور ميشوند و ممكن است تاثيراتي هم از فضاي تازه بگيرند به همين دليل است كه والدين بايد تا جايي كه ميتوانند برخي رفتارها را به صورت بنيادين در فرزند خود نهادينه كنند. در حال حاضر مهمترين چيزي كه بايد به فرزندان آموخت روش «نه» گفتن به خواستههاي افراد ناشناس و حتي خواستههاي غيرمعقول نزديكان است. اگر شما اعتماد به نفس را در فرزند خود تقويت كنيد بالطبع نه گفتن هم براي او آسان خواهد شد. از سوي ديگر نبايد به بهانه خستگي از كار روزانه و... فرصت بودن با فرزندتان را از دست بدهيد. آنها احتياج دارند كه شما ساعتي در روز را با آنها گذرانده و به حرفهايشان توجه كنيد. همين مساله باعث ميشود تا كودك بتواند مشكلات خود را با والدينش در ميان بگذارد و به اين ترتيب شما از اتفاقاتي كه زمان عدم حضورتان رخ ميدهد مطلع خواهيد شد. از قضاوت كردن كودكان خود بهشدت پرهيز كنيد و بگذاريد آزادانه در مورد ناراحتيها و مسائلي كه باعث ميشود ذهنشان درگير شود با شما صحبت كنند. به آنها بياموزيد كه شما ميتوانيد دوستان خوبي براي هم باشيد و فرزندتان بايد در تمامي مراحل زندگي به شما اطمينان كند. همين رفتارها ميتواند درصد قابل توجهي در بهتر تربيت شدن فرزندانتان تاثير داشته باشد.