تغييرات مديريتي مهمترين عامل لطمه به حيات وحش است
از نگاه بسياري از كارشناسان حوزه محيط زيست تغييرات مكرر مديريتي در اين حوزه يكي از عوامل آسيب زننده به اجراي پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي است. هنوز خيلي از ما خاطرههايي را كه با «پيروز» داشتيم فراموش نكردهايم. از روزي كه به دنيا آمد تا روزي كه مقابل دوربين عكاسها ژست گرفت و بعد ناگهان ....
از نگاه بسياري از كارشناسان حوزه محيط زيست تغييرات مكرر مديريتي در اين حوزه يكي از عوامل آسيب زننده به اجراي پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي است. هنوز خيلي از ما خاطرههايي را كه با «پيروز» داشتيم فراموش نكردهايم. از روزي كه به دنيا آمد تا روزي كه مقابل دوربين عكاسها ژست گرفت و بعد ناگهان ....
اتفاق تلخي بود. اينكه بعد از آن اتفاق خيليها مورد بازخواست افكار عمومي قرار گرفتند تا اظهار پشيماني سازمان محيط زيست از اينكه گذاشت پيروز به يك شخصيت پر مخاطب در فضاي مجازي تبديل شود همه و همه تا ماهها ادامه داشت اما مساله اينجا بود كه اين توله يوزپلنگ قرار بود براي خيلي از ما نمادي از اميد باشد در محيط زيستي كه متاسفانه هر روز خبرهاي تلخي در مورد آن ميشنويم. اما گويا پيروز هم نتوانست اين همه سوء مديريت و بيتدبيري را تاب بياورد و قرباني همان اتفاقهايي شد كه هم نوعان او و ديگر گونههاي گياهي و جانوري چنين سرنوشتي داشتند. هنوز سوالهاي بيجواب زيادي براي خيلي از ما باقي مانده آيا ايران مادر پيروز ميتواند دوباره باردار شود. آيا توله يوزهايي كه در منطقه ديگري متولد شده و در كنار مادر خود زندگي ميكند وضعيت مناسبي دارند. چرا ديگر در مورد اين توله يوزها اطلاعرساني نميشود. چرا مسوولان ما نميتوانند تعادل و ميانه را رعايت كنند يا آنقدر خبررساني ميكنند كه يك توله يوز تبديل به سوپراستار ميشود يا اصلا هيچ خبري از وضعيتي كه محيط زيست و حيات وحش ما به آن گرفتار شده به بيرون درز نميكند. ما هنوز هم
باغ وحشهاي غير استاندارد در سراسر كشور كم نداريم. ما هنوز هم علاوه بر يوز آسيايي گونههاي ديگردر معرض انقراض كم نداريم و البته در اين شرايط كه مسوولان حتي نميتوانند شرايط تنفس يك هواي سالم براي انسانها را فراهم كنند چطور ميتوانيم توقع داشته باشيم كه شرايط زيست حيات وحش را به خوبي رقم بزنند. اينجا همهچيز گرفتار يك چرخه معيوب شده كه كسي نميخواهد مسووليت آن را بر عهده بگيرد.
آيا نسل يوز ايراني احيا ميشود؟
پاسخ اين سوال را هوشنگ ضيايي، يك متخصص پيشكسوت حيات وحش ايران به خبرآنلاين ميدهد، او كه معتقد است تغييرات مديريتي مكرر در سازمان محيطزيست، به اجراي پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي لطمه زده، ميگويد: هرچقدر بتوانيم حفاظت از زيستگاههاي يوز ايراني را بيشتر تقويت كنيم و البته كريدورهاي موجود بين زيستگاهها را نيز به شكل بهتري احيا كنيم، ميتوانيم بيشتر اميدوار باشيم كه نسل يوزپلنگ آسيايي بدون دچار شدن به مشكلات ژنتيكي احيا شود.
مدير اسبق پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي و نويسنده كتاب «راهنماي صحرايي پستانداران ايران» در به مناسبت «روز جهاني يوزپلنگ» درباره تاريخچه حفاظت از گونه در بحران انقراض يوزپلنگ آسيايي ميافزايد: در سالهاي نخست تشكيل سازمان حفاظت محيطزيست در دهه ۵۰، برآورد ميشد كه حدود ۲۰۰ فرد يوزپلنگ در سراسر ايران وجود دارند و آماربرداريهاي دقيقتري كه در سالهاي مياني دهه ۸۰ انجام شد، نشان داد كه هنوز بين ۱۰۰ تا ۱۲۰ فرد يوزپلنگ در زيستگاههاي طبيعي آن در سطح كشور باقي ماندهاند، اين در حالي است كه اكنون مسوولان سازمان محيطزيست تعداد يوزهاي باقيمانده را كمتر از ۳۰ فرد اعلام ميكنند.
او بيان ميكند: از زمان تشكيل سازمان محيطزيست تا پيش از آغاز اجراي پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي در سال ۱۳۸۰، عمده تمركز سازمان بر حفاظت از زيستگاهها با هدف حفظ طعمههاي يوز بهمنظور تامين غذاي مورد نياز اينگونه جانوري بود. اما با توجه به اينكه احساس ميشد جمعيت يوز رو به كاهش است و اينگونه ارزشمند مدتها بود در فهرست قرمز كنوانسيون اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN) قرار داشت، جمعي از متخصصان حوزه حيات وحش كشور به اين نتيجه رسيدند كه نياز است برنامهاي جامع و عملياتي براي حفاظت از يوزپلنگ ايراني در زيستگاههاي طبيعي آن اجرا شود.
تدوين پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي، از سال ۱۳۷۸
اين متخصص برجسته حيات وحش ايران ميافزايد: از سال ۱۳۷۸، تدوين پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي با حمايت آقاي «محمدباقر صدوق»، معاون وقت سازمان حفاظت محيطزيست و با تشكيل تيمي از متخصصان خارجي و داخلي و با حضور ايشان آغاز شد. اين پروژه همچنين مورد حمايت مرحوم «اسكندر فيروز»، بنيانگذار سازمان حفاظت محيطزيست كه در آن زمان در خارج از كشور حضور داشت، قرار گرفت و ايشان و برخي ديگر از همكاران توانستند نظر نهادهاي وابسته به سازمان ملل را جلب كنند. در ابتدا بودجهاي تحقيقاتي و آموزشي براي اين پروژه در نظر گرفته شد، ولي چون احساس ميكرديم كه نياز به انجام فعاليتهاي ميداني در زيستگاههاي يوزپلنگ در ايران وجود دارد، رفتهرفته نظر مقامات مربوطه را جلب كرديم كه اين پروژه در ابعاد وسيع و عملياتي اجرا شود.
ورود دوربينهاي تلهاي به ايران براي نخستينبار
مدير اسبق پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي با بيان اينكه با اجراي اين پروژه، براي نخستينبار دوربينهاي تلهاي بهمنظور رصد و پايش حيات وحش وارد ايران شد، اظهار ميدارد: وارد شدن دوربينهاي تلهاي به كشور به دقيقتر شدن آماربرداري از جمعيت يوز ايراني بسيار كمك كرد. ضمن اينكه با استفاده از اين دوربينها، متوجه شديم كه يوزپلنگ آسيايي ميتواند براي يافتن غذا كيلومترها مهاجرت كند. همچنين با توجه به اينكه شكل خالهاي روي بدن يوزپلنگ، مانند اثر انگشت براي اينگونه جانوري محسوب ميشود، استفاده از دوربينهاي تلهاي به ما كمك كرد كه بتوانيم يوزهاي مختلف را شناسايي و بعضي از آنها را شناسنامهدار كنيم. ضيايي كه در فاصله زماني سالهاي ۸۲ تا ۸۶، مديريت اجراي پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي را برعهده داشت، خاطرنشان ميكند: در سالهاي اوليه اجراي پروژه، دست ما براي استخدام نيرو چه به عنوان محيطبان و چه به عنوان كارشناس تا حد قابل قبولي باز بود و به همين دليل، در آن سالها توانستيم كارشناسان داخلي و خارجي مجربي را براي اجراي پروژه يوزپلنگ بهكار بگيريم كه برخي از آنها تجربه كار ميداني مشابه داشتند. همچنين در سالهاي نخست اجراي پروژه بينالمللي يوزپلنگ، توانستيم از دانشجويان بسياري براي همكاري ميداني در پروژه دعوت كنيم كه بعضي از آنها در سالهاي بعد، خودشان به متخصصان دلسوز و برجسته حيات وحش كشور تبديل شدند. اين متخصص برجسته حيات وحش ايران ميگويد: بررسيهاي ميداني و تصاوير ثبتشده در دوربينهاي تلهاي در سالهاي مياني دهه ۸۰ نشان ميداد كه در آن زمان هنوز بين ۱۰۰ تا ۱۲۰ يوزپلنگ در طبيعت كشورمان باقي مانده است. همچنين تصاوير ثبتشده حاكي از آن بود كه در آن زمان، يوز آسيايي هنوز در زيستگاههاي جنوبي و شمالي ايران از جمله مناطقي مثل دره انجير و بافق در استان يزد، نايبندان در خراسان جنوبي، توران و خوشييلاق در استان سمنان، مياندشت در استان خراسان شمالي و راور در استان كرمان زيست ميكند و مشاهده يوزپلنگ مانند امروز صرفا به برخي زيستگاههاي شمالي آن نظير توران و مياندشت محدود نشده بود.
از نصب گردنبندهاي ردياب تا آموزش جوامع محلي
ضيايي با بيان اينكه يكي از برنامههاي تعريفشده در پروژه بينالمللي يوزپلنگ آسيايي، مشخص شدن مسيرهاي مهاجرت يوزها بود، عنوان ميكند: ما نياز داشتيم كه بدانيم يوزپلنگها بهجز زيستگاههاي طبيعي خود در چه مسيرهاي ديگري تردد ميكنند تا بتوانيم كريدورهاي عبور آنها را نيز شناسايي كنيم و تحت رصد قرار دهيم. به همين دليل، با همكاري متخصصان خارجي، گردنبندهايي را روي دو فرد يوزپلنگ و دو فرد پلنگ در منطقه بافق استان يزد نصب كرديم. اين گردنبندها مجهز به دو فرستنده ماهوارهاي و راديويي بود كه به ما كمك ميكرد كه هم مسيرهاي مهاجرت يوزها را از طريق ماهواره مشخص كنيم و همگيرندههاي امواج راديويي را در دست بگيريم و روي زمين اين حيوانات را دنبال كنيم.
كاهش اعتبارات داخلي و خارجي پروژهبينالمللي يوزپلنگ آسيايي در دهه ۹۰
ضيايي درباره نحوه اجراي پروژه بينالمللي يوزپلنگ آسيايي در دولت يازدهم (سالهاي ۹۲ تا ۹۶) نيز ميگويد: در دولت يازدهم با وجود اينكه مديريت پروژه بينالمللي يوزپلنگ به افراد متخصص و دلسوزي سپرده شده بود، ولي بازهم اجراي اين پروژه با محدوديتهاي زيادي مواجه بود؛ به نحوي كه در سالهاي ابتدايي اين پروژه، ما تصويبنامه ويژهاي را از سازمان ملل براي حمايتهاي مادي و معنوي از پروژه يوزپلنگ دريافت كرده بوديم، ولي در سالهاي بعد، پيگيريهاي لازم براي دريافت مجدد حمايتهاي گسترده بينالمللي انجام نشد و با وجود اينكه تا قبل از توقف كامل اجراي پروژه يوزپلنگ، همچنان برخي نهادهاي وابسته به سازمان ملل به اين پروژه كمك ميكردند، ولي هم اعتبارات داخلي و هم بودجههاي بينالمللي لازم براي اجراي پروژه يوزپلنگ نسبت به سالهاي نخست آن به شكل محسوسي كمتر شده بود.
امكان مشاهده مجدد يوزپلنگ در زيستگاههاي جنوبي
ضيايي در پاسخ به اين سوال كه در شرايط كنوني، آيا ميتوان گفت كه جمعيت يوزپلنگ آسيايي تنها در زيستگاههاي شمالي آن نظير توران و مياندشت باقي مانده است و ديگر امكان مشاهده يوز ايراني در زيستگاههاي جنوبي آن وجود ندارد، توضيح ميدهد: هنوز نميتوانيم با صراحت بگوييم كه ديگر هيچگاه امكان مشاهده يوزپلنگ در زيستگاههاي جنوبي يعني در استانهاي يزد، كرمان، خراسان جنوبي و حتي اصفهان وجود ندارد و فقط توران و مياندشت براي زيست يوز ايراني باقي مانده است. البته در حال حاضر دوربينگذاري عمدتا به همين دو زيستگاه محدود شده است، ولي در سالهاي نخست اجراي پروژه، دوربينهاي تلهاي زيادي در زيستگاههاي جنوبي يوز كار گذاشته شدند و اتفاقا همين دوربينگذاريها در آن زمان به ما كمك كرد كه مثلا متوجه شويم جمعيت پويايي از يوز ايراني در منطقه راور كرمان زيست ميكند.