چه مي‌كنه اين رسانه ملي؟!

۱۴۰۲/۱۰/۰۳ - ۰۰:۲۵:۵۴
کد خبر: ۳۰۳۲۲۵

در حالي كه شبكه‌هاي اجتماعي از جمله اينستاگرام در كشور فيلتر است اما حالا صدا و سيما براي جذب مخاطب بيشتر به اينفلوئنسرهاي ايستاگرامي روي آورده است.

مریم شاهسمندی

در حالي كه شبكه‌هاي اجتماعي از جمله اينستاگرام در كشور فيلتر است اما حالا صدا و سيما براي جذب مخاطب بيشتر به اينفلوئنسرهاي ايستاگرامي روي آورده است. كساني كه در يك شب با يك جمله يا حركت راه هزار ساله را رفته‌اند و البته از طرف مديران صدا و سيما خيلي بهتر از افرادي هستند كه سواد رسانه‌اي دارند و اسم آنها را در مصاحبه‌هايشان نمي‌آورند كه به آنها وزن ندهند. مقايسه كنيد افرادي مانند فردوسي پور را با آن مجري صدا و سيما كه بارها و بارها به دليل توهين به هنرمندان و ادبياتي سخيفي كه به كار مي‌برد مورد اعتراض مخاطبان قرار گرفت. حتي آن مخاطباني كه هنوز هم براي گذران دقايقي از اوقات فراغت خود به برنامه‌هاي صدا و سيما سري مي‌زنند. اين مجموعه عريض و طويل با اين همه بودجه و امكانات چنان در شرايط بغرنجي قرار گرفته كه ناگهان ميهمان ويژه شب يلدايش مي‌شود پسر نوجواني كه با گفتن يك جمله «واگعيه يا كيكه» در فضاي مجازي معروف شده است. مثل همان پسري كه با لحجه شيرين شمالي مي‌گفت «من ياد مي‌گيرم اما فلاموش مي‌كنم» يا همان پسر بچه اصفهاني كه با لهجه دوست داشتني‌اش از همشاگردي‌هاي خود شكايت مي‌كرد. اما سوال اينجاست در حال حاضر اين افراد كجا هستند و قرار است اين برگ برنده تا رو شده صدا و سيما به كجا برسد. چرا بايد رسانه‌اي كه نشان از ادب و فرهنگ و سنت‌هاي يك سرزمين دارد به چنين وضعيتي گرفتار شود كه براي جذب مخاطب از همان فضاي مجازي كه فيلتر شده بخواهد براي مردم 
سوپر استار بسازد. در سال‌هاي نه چندان دور برنامه‌هاي شب يلدا و ديگر شب‌هايي كه پيوند با ملي گرايي ما داشت با وسواس بيشتري ساخته مي‌شد. برنامه حافظ خواني، حرف زدن در مورد سنت‌ها و چگونگي برگزاري اين شب براي رسيدن به طلوع صبح در شهرها و استان‌هاي مختلف همه و همه باعث مي‌شد تا مردم ساعاتي خوش و البته پر بار را در كنار رسانه ملي خود سپري كنند. اما حالا همه‌چيز در سايه بي‌توجهي به آداب و سنت‌ها رنگ باخته است. حالا ديگر خبري از اساتيدي كه مي‌آمدند و حافظ مي‌خواندند نيست. حالا در يك شبكه پسري در مورد واگعي يا كيك بودن تصاوير حرف مي‌زند و در شبكه ديگر مهمانان برنامه در حال خواندن آئوآئوآئو هستند. اين است برنامه‌هاي رسانه ملي در شبي كه به آن عنوان تازه «روز ترويج فرهنگ ميهماني و پيوند با خويشان» داده است. بماند كه شرايط اقتصادي و معيشتي حاكم بر جامعه هم اجازه ترويج اين فرهنگ را ديگر نمي‌دهد. فرهنگي كه هميشه در بين خانواده‌هاي ايراني جريان داشت و به مدد تورم و بي‌تدبيري‌هاي موجود كم كم دارد رنگ مي‌بازد. حالا ديگر ايراني‌ها را نمي‌توان مهمان نواز‌ترين آدم‌هاي روي زمين دانست چرا كه اكثر آنها حتي براي تامين معيشت خود هم با مشكل مواجه‌اند و بالاي ۷۰ درصد جامعه دست به گريبان فقر مانده‌اند. نكته آخر اينكه كاش بي‌توجهي به آداب و فرهنگ مردم، بي‌توجهي به سواد رسانه‌اي مردم و البته ناديده گرفتن شعور مخاطب اينقدر در رسانه ملي ريشه نداشت كه حتي برخي از ديدن چنين برنامه‌هايي عرق شرم بر پيشاني شان بنشيند و با خود فكر كنند تا اين حد شعور مخاطب را دست كم گرفته‌اند كه با اين همه بودجه و اعتباري كه هر ساله صدا و سيما دريافت مي‌كند به خود زحمت نمي‌دهد چند برنامه با محتوا توليد كند.‌اي كاش يك بار براي هميشه اين بدعت نادرست كه هر غيرمتخصص و هر فرد كم‌سوادي كه تاب‌آوري را بر مطالبه‌گري ترجيح مي‌دهد در رسانه ملي تريبون نداشته باشد و براي مردم برنامه‌هاي سخيف اجرا نكند.