فقر علت بسياري از معلولها ست
بايد باور كنيم كه مشكلات اقتصادي و معيشتي به يكي از عوامل خودكشي در كشور تبديل شده است. اينكه خبر خودكشي ۶ كارگر در يك كارخانه منتشر ميشود نشان از وضعيت وخيمي دارد كه اين قشر به آن گرفتار شدهاند.
بايد باور كنيم كه مشكلات اقتصادي و معيشتي به يكي از عوامل خودكشي در كشور تبديل شده است. اينكه خبر خودكشي ۶ كارگر در يك كارخانه منتشر ميشود نشان از وضعيت وخيمي دارد كه اين قشر به آن گرفتار شدهاند. متاسفانه آن چيزي كه بيشتر از هميشه از سوي مسوولان شنيده ميشود وعدههايي است كه اجرايي نميشوند. وقتي افراد چنين با فقر دست و پنجه نرم ميكنند در نهايت تصميم ميگيرند به زندگي خود و در واقع به عذابي كه در آن گرفتار شدهاند پايان بدهند. مساله اينجاست كه فقر ريشههاي اعتقادي افراد را نيز نشانه ميرود. همانطور كه حضرت علي(ع) فرمودند: «وقتي فقر از يك در وارد شود ايمان از در ديگري خارج ميشود.» ما الان در چنين وضعيتي هستيم. در اين شرايط اقتصادي كارگران حتي به موقع حقوق خود را دريافت نميكنند. بسياري از آنها چندين ماه حقوق طلب دارند و كارفرما با بهانههاي واهي از پرداخت حقوق آنها شانه خالي ميكند. در اين شرايط كارگر هم براي تامين معاش مشكل دارد هم براي تامين هزينههاي مسكن و اگر در اين بين همسر يا فرزندش هم بيمار شوند كه ديگر واقعا نقطه اوج بيچارگي يك فرد به حساب ميآيد. در اين شرايط فرد خود را در پايان راه ميبيند. شايد براي ما كه اين اخبار را ميخوانيم افرادي كه دست به خودكشي ميزنند تنها اعدادي باشند كه در تيتر اخبار ميآيند اما هر كدام آنها خانوادهاي دارند كه بعد از اين با بدترين شرايط روحي و رواني مواجه خواهند شد. متاسفانه وقتي هيچ شرايطي براي ايجاد شادي در جامعه وجود ندارد و حتي اگر مردم هم براي خود شرايطي را ايجاد كنند مورد نكوهش قرار ميگيرند نااميد شدن از زندگي دست به خودكشي زدن ميشود يك اتفاق هر روزه. ميگويند از خودكشي حرف نزنيد. آمار اعلام نكنيد. اما در حال حاضر كه همه دنيا با همين فضاي مجازي به هم متصل هستند مگر ميشود آمارها را مخفي كرد؟ مگر ميشود سبك زندگي افراد را مخفي كرد؟ كارگري كه ميبيند اينجا از صبح تا شب كار ميكند و حقوقش به ۴ دلار هم نميرسد اما يكي مانند او در يك كشور اروپايي روزانه حداقل ۱۵ دلار درآمد دارد و ميتواند به راحتي معيشت خانوادهاش را تامين كند معلوم است كه نااميد ميشود. براي كارگر مثل پرستار و دكتر و... امكان مهاجرت وجود ندارد پس همين مقايسهها فرد را از پا در ميآورد. فقر علت بسياري از معلولها ست. از فحشا و آسيبهاي اجتماعي گرفته تا دزدي و خودكشي و .... اين حقيقت را نميتوانيم منكر شويم.
در حال حاضر هم هر روز شرايط اقتصادي بدتر ميشود و مردم بيشتر تحت فشار قرار ميگيرند اگر راه چارهاي انديشيده نشود اگر مسوولان به فكر راهكاري براي بهبود وضعيت اقتصادي نباشند و كاري نكنند از اين دست اخبار بيشتر و بيشتر خواهيم شنيد. اينجاست كه باز هم مساله شايسته سالاري مطرح ميشود. اگر افرادي كه در مسووليتهاي تعيينكننده قرار دارند شايستگي داشته باشند و دانش چگونگي اجراي مسووليتي را كه به عهده گرفتهاند بلد باشند ميزان زيادي از اين مشكلات و نابسامانيها حل و فصل خواهد شد. مساله اينجاست كه امروز به جاي اينكه نمايندگان مجلس و دولتمردان به فكر اقشار ضعيف باشند قوانيني را وضع ميكنند كه بيشتر به نفع افراد غني و سرمايهدار است. از ميزان ماليات گرفته تا حقوق كارگر و.... اين روند بايد هر چه سريعتر تغيير كند و اين تغيير بايد در زندگي مردم مشهود باشد وگرنه با حرف و شعار نميتوان شرايط را بهبود بخشيد.