سيستم درماني برتر يا بيتفاوتي نسبت به مشكلات
كافي است يك شب از سر اجبار گذرتان به يكي از بيمارستانهاي پايتخت بيفتد. آن وقت به راحتي ميتوانيد بفهميد كه اگر در كلانشهر تهران وضعيت خدمات دهي در بيمارستانها چه دولتي و چه خصوصي تا اين ميزان غير استاندارد است در ديگر استانها و شهرهاي كوچك وضعيت به چه شكل رقم ميخورد. حالا ديگر فرقي نميكند براي انجام كارهاي اورژانس به يك بيمارستان دولتي مراجعه كنيد يا بيمارستان خصوصي. ساعتها انتظار براي دريافت خدمات اولين اتفاقي است كه تجربه خواهيد كرد.
كافي است يك شب از سر اجبار گذرتان به يكي از بيمارستانهاي پايتخت بيفتد. آن وقت به راحتي ميتوانيد بفهميد كه اگر در كلانشهر تهران وضعيت خدمات دهي در بيمارستانها چه دولتي و چه خصوصي تا اين ميزان غير استاندارد است در ديگر استانها و شهرهاي كوچك وضعيت به چه شكل رقم ميخورد. حالا ديگر فرقي نميكند براي انجام كارهاي اورژانس به يك بيمارستان دولتي مراجعه كنيد يا بيمارستان خصوصي. ساعتها انتظار براي دريافت خدمات اولين اتفاقي است كه تجربه خواهيد كرد. در واقع وقتي بيماري به بخش اورژانس مراجعه ميكند قطعا با مشكل حادي مواجه است؛ اگر هم چنين نباشد نياز است كه يك فرد آگاه بيماران را با توجه به وخامت حالشان مورد بررسي قرار داده و براي ارايه خدمات به بخش اورژانس ارايه دهد. اما در بيمارستانهاي تهران مساله به شكل ديگري رقم ميخورد فرقي نميكند شما يك تصادفي باشيد كه با حالي نزار به بيمارستان آمدهايد يا فردي كه درد زيادي را تحمل ميكند يا براي درمان سرماخوردگي راهي بيمارستان شده باشيد. همه با هم بايد در نوبت قرار بگيرند مگر اينكه شما با آمبولانس به بيمارستان انتقال داده شويد در آن صورت شايد بتوانيد خارج از نوبت مورد معاينه قرار گرفته و خدماتي را دريافت كنيد.
تا همين چند سال پيش چنين مشكلاتي فقط در بيمارستانهاي دولتي رخ ميداد و بيمارستانهاي خصوصي حداقل براي افرادي كه امكان استفاده از امكانات اين بيمارستانها را داشتند خدمات بهتري ارايه ميدادند اما در حال حاضر ديگر چنين اتفاقي در بيمارستانهاي خصوصي و حتي بيمارستانهايي كه به دليل ارايه خدمات خوب شهره بودهاند هم رخ نميدهد. شما بايد ساعتها در انتظار بمانيد تا شايد بتوانيد به دكتر دسترسي پيدا كنيد چرا كه در اغلب بيمارستانها تنها يك دكتر اورژانس حضور دارد و وقتي تعداد بيماران زياد ميشود رسيدگي به آنها هم كندتر صورت ميپذيرد. شايد اين اتفاقات از نظر وزير بهداشت نشان از سيستم درماني برتر كشور ما نسبت به ديگر كشورها باشد اما رنجي كه بيماران متحمل ميشوند اصلا برايشان چنين معنايي را همراه ندارد.
۱۲ تخت در اتاق اورژانس با يك پرستار
بيمارستان بقيهالله، ساعت ۱۰ شب، بيماري با درد شديد شكمي به اورژانس مراجعه كرده است. بعد از آنكه نيم ساعت در صف انتظار ميماند دكتر او را به بخش زنان ارجاع ميدهد. در آن بخش هم با اينكه خبري از بيماران به صف شده نيست اما تا دكتر شيفت شب به سراغ بيمار بيايد زمان قابل توجهي ميگذرد و در تمام اين مدت بيمار از شدت درد فقط فرياد ميزند. دكتر زنان براي التيام درد بيمار براي او سرم به همراه مسكن تجويز ميكند.
داروخانه اورژانس ميگويد كه با بيمه بيمار مورد نظر قرار داد ندارد در حالي كه بيمارستان با آن بيمه قرار داد دارد پس داروها بايد از بيرون بيمارستان تهيه شود. بيمار در اورژانس به درد كشيدن ادامه ميدهد ۴۵ دقيقه بعد همراه بيمار با داروهاي تجويز شده سر ميرسد. بيمار به اتاقي كه ۱۲ تخت در آن است و تمام تختها جز يكي پر از بيمار است هدايت ميشود. پرستار ميگويد بايد منتظر بماند تا به بيماران قبل از او رسيدگي شود. نزديك به يك ساعت ديگر هم ميگذرد و از پرستار خبري نيست. وقتي قرار باشد يك نفر مسوول رسيدگي به ۱۲ بيماري باشد كه هر كدام نيازمند دريافت سرم و آمپول هستند يك ساعت منتظر ماندن زمان زيادي نيست.
نكته جالب اينجاست تعداد افرادي كه مسوول تحويل چادر به بيماران براي وارد شدن به بيمارستان هستند تعدادشان از پرستاران بخش اورژانس بيمارستان بيشتر است.
كمبود پرستار بيش از هر زمان ديگري مشهود است
بالاخره بعد از يك ساعت نوبت به بيمار بدحال ميرسد و اين در حالي است كه پرستار هم از اينكه نتوانسته زودتر به او رسيدگي كند شرمسار است اما ميگويد: متاسفانه آنقدر كمبود پرستار داريم كه نميدانيم چه كار كنيم. خيليها استعفا داده و رفتهاند. بيمارستان هم براي جبران كمبود پرستار هنوز اقدامي صورت نميدهد و به همين خاطر است كه مخصوصا در شيفت شب تعداد پرستاران بسيار كمتر است.
حالا ديگر بيمارستان خصوصي و دولتي خيلي فرق ندارد
آرزو ميرمحمدي، يكي از مراجعان به بيمارستان ميگويد: يك ماه پيش پدرم را با درد در قفسه سينه به يكي از بيمارستانهاي خصوصي تهران برديم. گفتند در اورژانس منتظر بمانيد تا دكتر بيايد. هر چه گفتم حال پدرم خوب نيست كسي توجهي نكرد نزديك به ۲۰ دقيقه منتظر بوديم تا دكتر او را معاينه كند و در نهايت پدرم حين معاينه جان خود را از دست داد.
او ميافزايد: البته كه هيچ كس قبول نميكرد اگر زودتر رسيدگي ميكردند ممكن بود جان پدرم نجات پيدا كند. از آنجايي كه ما هم ميدانستيم راه به جايي نميبريم شكايت نكرديم و حالا يك ماه است كه از مرگ پدرم ميگذرد اما واقعا اين همان سيستم برتر درماني است كه وزير بهداشت از آن دم ميزند. به همين راحتي انسانها جانشان را از دست ميدهند چون بيمارستان با كمبود پزشك و پرستار مواجه است.
اين دختر داغديده ميگويد: ما پدرمان را به بيمارستان خصوصي برديم تا بتوانيم بهترين خدمات را دريافت كنيم و زندگياش را نجات دهيم اما در نهايت او را از دست داديم. حالا ديگر فرقي نميكند بيمارستان دولتي و خصوصي هر دو با كمبود كادر درمان و تيم پزشكي مواجهند و مسوولان اصلا به اين مساله توجهي ندارند.
ارزش پول از جان انسانها
در سيستم درماني ما بيشتر است
مجتبي نعمتي، يكي ديگر از مراجعان به بيمارستان ميگويد: انگار ديگر جان انسانها اهميتي ندارد. اينكه ما براي درمان عزيزانمان به بيمارستان ميرويم اما با كمبود امكانات و كادر درمان مواجه ميشويم مساله است كه هيچ كس مسووليت آن را به عهده نميگيرد. همسرم را با درد شديد شكم به بيمارستان بردم دكتر سونوگرافي تجويز كرد اما مسوولان بخش اورژانس گفتند كه دستگاه سونوگرافي بيمارستان خراب است و بايد براي انجام سونوگرافي به مراكزي كه خارج از بيمارستان است مراجعه كنيم.
او ميافزايد: من يك كارگر روز مزد هستم همسرم هم در منزل كار ميكند اما درآمد ما آنقدري نيست كه براي يك اتفاق اورژانسي بتوانيم يك ميليون تومان خرج كنيم اين وضعيت تا كي قرار است ادامه پيدا كند. كارفرما تا زماني كه بتواند از بيمه كردن كارگر سر باز ميزند و از طرف ديگر هم بيمارستانها اگر بيمه نداشته باشي همهچيز را با نرخ آزاد محاسبه ميكنند و فرقي ندارد به بيمارستان دولتي مراجعه كني يا خصوصي. تازه برخي خدمات را هم بايد از مراكز خصوصي دريافت كني كه هزينهها را افزايش ميدهد. مساله اينجاست كه ارزش پول از جان انسانها در سيستم درماني ما بيشتر شده است.
پزشكان از رزيدنتها بيگاري ميكشند
هانيه رستمي، به تعادل ميگويد: چند شب پيش به دليل درد ناگهاني در ناحيه شكم به بيمارستان مراجعه كردم. گفتند بايد به دكتر زنان مراجعه كني. در همان بيمارستان به سراغ دكتر زنان رفتم جالب اينجا بود كه دكتر پشت ميز كارش نشسته بود و رزيدنت او مرا معاينه ميكرد و به دكتر توضيح ميداد و در نهايت هم وقتي موقع نوشتن دارو شد باز هم رزيدنت داروها را در دفترچه نوشت و بعد هم مهر دكتر را زد.
او ميافزايد: خانم دكتر با رزيدنت دعوا كرد كه چرا هنوز امضاي او را ياد نگرفته تا بتواند درست زير نسخه را امضا كند. تمام مدت هم خانم دكتر با گوشي موبايل خود مشغول بود. سوال اينجاست كه آيا واقعا اين رفتار يك پزشك متخصص در برخورد با بيمار و رزيدنت است. مگر رزيدنت خدمتكار دكتر است كه بايد همه كارها را انجام دهد. چرا يك پزشك متخصص حتي به خودش زحمت نميدهد تا از پشت ميز بلند شود و براي معاينه بيمار بيايد. شايد رزيدنت يك جاي كار را اشتباه كند و همين باعث تشخيص غلط و تجويز داروي اشتباه شود. اما متاسفانه وقتي هم بيماران به اين روند اعتراض ميكنند با پرخاشگري پزشك مواجه ميشوند و ميشنوند كه در مسائلي كه مربوط به شما نيست دخالت نكنيد.
رستمي ميگويد: مساله اينجاست كه دقيقا اين مورد به بيمار ربط دارد. او براي اينكه توسط پزشك متخصص معاينه شود به بيمارستان آمده. رزيدنت تبحر دكتر را ندارد و اصلا چرا دكتر بايد تمام مسووليت كاري خود را به دوش رزيدنتي بيندازد كه تمام مدت معاينه حتي اعتماد به نفس كامل را ندارد. پزشكان با اين روش از رزيدنتها بيگاري ميكشند.
سيستم درماني سلامت نيست
به هر حال اين روزها شكايتهاي زيادي از بيمارستانها و نحوه خدمات دهي آنها از سوي بيماران مطرح ميشود. اين سيستم درماني كه در كشور ما جريان دارد نياز به رسيدگي فوري دارد. سيستم درماني ما سلامت نيست و بر خلاف ادعاي وزير بهداشت و درمان اصلا ماجراي برتر بودن در كار نيست. مساله اينجاست كه مشكلات سيستم درماني آنقدر زياد است كه حتي كادر درمان هم ديگر توان تحمل آن را ندارند. كمبود پزشك و پرستار در بيمارستانها بيداد ميكند و همين امر كيفيت خدمات درماني را به شكل قابل توجهي كاهش داده است. حال سوال اينجاست بنا بر ادعاي مسوولان سيستم درماني كشور ما برتر است يا بيتوجهي مسوولان به مشكلات آن باعث شده تا از نظر آنها اين سيستم پر از ايراد برتر به نظر برسد.