رمزگشايي از پشتپرده حادثه تروريستي كرمان
سرانجام جريان راديكال و تندروي داعش، مسووليت حادثه تروريستي كرمان را پذيرفت و رسما اعلام كرد كه دو برادر اين حادثه را شكل دادهاند. اما موضوع مهمتر بررسي ريشههايي است كه يك چنين حوادث تلخي را در منطقه ايجاد كردهاند. مسائلي كه در خاورميانه رخ داده و باعث شكلگيري يك چنين مشكلاتي در منطقه شده است؛ بايد توجه داشت، زماني كه داعش خلافت خود را در موصل توسط البغدادي اعلام و نبرد را در منطقه سوريه و عراق رسما آغاز كرد، دو كشور نقش اساسي را در مقابله با داعش ايفا كردند.
سرانجام جريان راديكال و تندروي داعش، مسووليت حادثه تروريستي كرمان را پذيرفت و رسما اعلام كرد كه دو برادر اين حادثه را شكل دادهاند. اما موضوع مهمتر بررسي ريشههايي است كه يك چنين حوادث تلخي را در منطقه ايجاد كردهاند. مسائلي كه در خاورميانه رخ داده و باعث شكلگيري يك چنين مشكلاتي در منطقه شده است؛ بايد توجه داشت، زماني كه داعش خلافت خود را در موصل توسط البغدادي اعلام و نبرد را در منطقه سوريه و عراق رسما آغاز كرد، دو كشور نقش اساسي را در مقابله با داعش ايفا كردند. نخست ايران بود كه تلاش كرد، پيشروي داعش را متوقف ساخته و در ادامه زمينه شكست نهايي آنان را فراهم سازد و پس از آن روسيه بود كه در تعامل با ايران، حملات هوايي را عليه داعش صورت ميداد. اما ايران به رهبري سردار شهيد سليماني، رهبري عمليات براي مقابله با داعش را در دست داشت. شهيد سليماني در زمين و هوا داعش را به عقب راند و زمينه اعمال حاكميت آنان را مسدود کرد؛ به عبارت روشنتر در اذهان عمومي اعضاي داعش و پديدآورندگان آن، ايران نقش مهمي را در شكست داعش داشت. به همين دليل زماني كه داعش پيشرويهاي اوليه را از دست داد و در برابر ايران شكست خورد، تلاش كرد نيروهايش را به مناطق ديگر از جمله افغانستان و پاكستان و در منطقهاي كه تحت عنوان «خلافت شرقي» يا «خلافت خراسان» نام برده ميشد، منتقل كند. در اين مرحله داعش يارگيري بسياري در نيروهاي محلي داشت و اقوامی چون چچنها، ازبكها، تاجيكها، ايغورها و... را به افغانستان انتقال داد. اغلب اين نيروها در افغانستان و منطقه بدخشان و گذرگاههاي كوهستاني كه دسترسي به آنها بسيار دشوار بود مستقر شدند. برداشت روسها، آن است كه اين نقل و انتقالات با حمايت تركيه و امريكا صورت گرفته است و معتقدند امريكا از اين نقل و انتقالات، اهداف خاصي را در آينده جستوجو ميكنند كه نبايد به آنها بيتفاوت بود. راهبرد كلي اين اهداف متوجه سه كشور است، كشورهايي كه با نظم مورد نظر امريكا همراهي ندارند و هژموني اين كشور را تهديد ميكنند. نخست، آسيب زدن به چين است. اين هدف از طريق ايالت سينكيانگ برنامهريزي شده است، نيروهاي راديكال از طريق نهضت تركستان شرقي در حال انجام عملياتهايي عليه چين هستند، دومين منطقه راهبردي منطق آسياي مركزي و چچن است كه حوزه حاكميتي روسيه را در بر ميگيرد. سومين منطقه هم شرق ايران است كه منطقه كرمان هم ذيل آن قرار ميگيرد؛ جداي از كرمان، استانهايي چون سيستان و بلوچستان و خراسان جنوبي هم ذيل اين هدفگذاريها قرار دارند. داعش در واقع ابزار امريكا براي تحقق اين اهداف است.
در ديدگاه داعش، مناطق اهل سنت در ايران، بخشي از خلافت خراسان را در بر ميگيرد و چون شهيد سليماني از جمله فرماندهاني بود كه در شكست اين هدفگذاريهاي داعش نقش جدي داشت، ترور كور اخير برنامهريزي شد تا در وهله نخست اين پيام به منطقه و جهان صادر شود كه داعش هنوز نفس ميكشد و ميتواند در عمق خاك ايران عملياتي را برنامهريزي كند و از سوي ديگر زمان عمليات و جمعيت بالاي مرتبط با مراسم سالگرد سليماني اين نكته را يادآور سازد كه داعش به دنبال انتقامجويي است. در واقع داعش تلاش ميكند پس از شكستي كه از سردار سليماني داشت، اعلام كند دوباره فعاليتهاي خود را آغاز كرده است. اما بيانيهاي كه داعش داده روشن ميكند، ذهن اين گروه تا چه اندازه تاريك است و تا چه حد رويكردهاي ضدانساني دارد. داعش در اين بيانيه، كل جامعه شيعه را مرتد و كافر خطاب ميكند و مقابله با شيعه را جهاد در راه خدا قلمداد ميكند! اين تفكر امروز به هيچ عنوان پذيرفته نيست و جايي در جوامع اسلامي نخواهد داشت. در عين حال برخي رخدادهاي منطقهاي هم در وقوع اين رخداد، تاثيرگذار بوده است. اينكه داعش وارد ايران شود و در اين سطح عملياتي داشته باشد، نشانههايي در خود دارد كه نبايد از آنها غافل شد. احتمال دارد كه داعش تلاش كند رابطه ايران را با پاكستان و طالبان به هم بزند. ايران بايد با هوشياري عمل كند و نبايد وارد ميدان بازي شود كه داعش طراحي كرده است.