براي كرمان غرق در خون
خبر تلخ و گزنده بود. تضادها و تناقضها در اخبار منتشر شده همان ساعتهاي اول رخ دادن اين فاجعه موجي از سردرگمي را در مردم ايجاد كرد. اما در نهايت آن چيزي كه به واقعيتي تلخ تبديل شد تاييد اقدام تروريستي در كرمان بود. اقدامي كه در آن بيش از ۱۰۳ انسان بيگناه جان خود را از دست دادند و نزديك به ۳۰۰ نفر زخمي شدند. حادثهاي دلخراش كه در ميان قربانيانش بيش از ۲۰ دانشآموز و كودكان خردسال حضور داشتند.
خبر تلخ و گزنده بود. تضادها و تناقضها در اخبار منتشر شده همان ساعتهاي اول رخ دادن اين فاجعه موجي از سردرگمي را در مردم ايجاد كرد. اما در نهايت آن چيزي كه به واقعيتي تلخ تبديل شد تاييد اقدام تروريستي در كرمان بود. اقدامي كه در آن بيش از ۱۰۳ انسان بيگناه جان خود را از دست دادند و نزديك به ۳۰۰ نفر زخمي شدند. حادثهاي دلخراش كه در ميان قربانيانش بيش از ۲۰ دانشآموز و كودكان خردسال حضور داشتند.
شايد تلخترين عكسي كه در اين حادثه منتشر شد عكس كودك خردسالي بود كه پزشكي قانوني كرمان براي شناسايي او توسط بستگانش با عنوان كودكي با «گوشواره صورتي قلبي» به آن اشاره كرده بود. كودكي زيبا با چشماني نافذ. او قطعا از جنگ و دشمني چيزي نميدانست. قاعدتا از شهادت هم چيزي نميدانست.
او هنوز به سني نرسيده بود كه با اين مفاهيم آشنا شود. بين دوست و دشمن فرق بگذارد و بخواهد براي زندگي خود مرزهايي را تعيين كند. چند كودك ديگر هم در اين فاجعه تروريستي جان باختند.
قطعا هيچ كدام آنها حتي كلمه تروريست را هم نشنيده بودند و اگر هم از زبان بزرگترها چيزي در اين باره شنيده بودند معني آن را نميدانستند. اما حالا همانها قرباني تروريست شدهاند. همان تروريستي كه برايش فرقي نميكند كودكي را سلاخي كند يا سربازي يا....
در اين حادثه تلخ برخي خانوادهها بيش از ۸ نفر از اعضاي خود را از دست دادهاند. در يك خانواده ۴ دانشآموز قرباني شدهاند. چه كسي بايد پاسخگوي بازماندگان آنها باشد. مردي كه همسر و فرزندانش، خواهر و فرزندانش و سه عضو ديگر خانوادهاش را از دست داده قرار است از اين به بعد چطور به زندگي خود ادامه دهد. چرا مرگ در سرزمين ما به هر علتي اينقدر آسان شده است. هنوز داغ متروپل بر دل ماست. هنوز داغ پرواز ps752 بر دل بازماندگانشان و مردمي كه با بهت به اخبار گوش ميدادند تازه است. هنوز داغ حرم شاهچراغ و ديدن چهره پسر بچهاي كه در اين اقدام تروريستي مادر و پدر خود را از دست داده بود بر دلمان سنگيني ميكند. ما هنوز پلاسكو را فراموش نكردهايم. براي ما چه فرقي ميكند هموطنانمان به دليل بيتدبيري و بيتوجهي جان بدهند يا به دلايل تروريستي. مهم بار اين مرگهاست كه هر روز بيشتر از روز قبل بر گْرده مان سنگيني ميكند. البته كه اقدام تروريستي تلخي بيشتري به كاممان ميريزد. اما مگر كرونا كاممان را تلخ نكرد. مگر مرگ روزانه ۷۰۰ هموطن برايمان عادي شد. هيچوقت مرگ انسانها نبايد براي افراد عادي شود چرا كه در اين صورت از انسانيت خالي شدهاند.
حالا دلمان براي اين ۱۰۳ انسان بيگناه پر خون است. براي آن افرادي كه به علت شدت انفجار حتي جنازهاي براي دفن ندارند. براي كودكاني كه در دنياي كودكي خود يك روز آفتابي را سپري ميكردند و ناگهان سايه سياه مرگ بر سرشان سنگيني كرد. براي خانوادههايي كه هر كدام بيش از يك عزيز را از دست دادهاند و البته هيچ چيز ديگر نميتواند جاي عزيزانشان را برايشان پر كند. اين درد آنقدر بزرگ است كه انتقام هم چاره آن نخواهد بود. اي كاش به مسوولان به جاي اينكه وعده انتقام بدهند چارهاي بينديشند براي تامين امنيت هر چه بيشتر شهروندان در شرايط مختلف و در اين روزهايي كه منطقه آبستن حوادث بسياري است.