بررسي معضل كمبارشي
يك كارشناس هواشناسي با تاكيد براينكه كمبارشيهاي كشور از تغييرات اقليمي و گرمايش زمين سرچشمه ميگيرد و بايد براي مديريت اين شرايط مسير سازگاري در پيش گرفته شود، گفت: طرح شايعاتي همچون «هارپ» ممكن است موجب شود تا مردم و مسوولان توجه كمتري به واقعيت امر و اتخاذ راهكارها و انجام اقدامات درست داشته باشند.
يك كارشناس هواشناسي با تاكيد براينكه كمبارشيهاي كشور از تغييرات اقليمي و گرمايش زمين سرچشمه ميگيرد و بايد براي مديريت اين شرايط مسير سازگاري در پيش گرفته شود، گفت: طرح شايعاتي همچون «هارپ» ممكن است موجب شود تا مردم و مسوولان توجه كمتري به واقعيت امر و اتخاذ راهكارها و انجام اقدامات درست داشته باشند. به گزارش ايسنا، ايران به چهارمين سال خشك وكمبارش وارد شده است و بارشهاي كمتر از نرمال و دماي هواي بيش از نرمالي را تجربه كرد كه به گفته مسوولان و كارشناسان از گرمايش هوا و تغييرات اقليمي سرچشمه ميگيرد. در اين ميان برخي اخبار نيز مبني بر تاثير منفي «هارپ» يا تغيير مسير ابرهاي بارانزاي ايران منتشر شد كه به اين موضوع به عنوان دليلي براي كمبارشي ايران نسبت به برخي كشورهاي همسايه تاكيد داشت اما به گفته نايبرييس انجمن علوم و فنون دريايي ايران براي ايجاد سيستمهاي بارشي انرژي بسيار زيادي نياز است كه انسان قادر به ايجاد آنها يا به وجود آوردن تغييرات در آنها نيست. عباس رنجبر در گفتوگو با ايسنا درباره كمبارشي ايران نسبت به كشورهاي همسايه اظهار كرد: بهطور كلي ايران درمحدودهاي از عرضهاي جغرافيايي قرار دارد كه شرايط جوي حاكم بر آن كمبارشي است علاوه برآن امروزه مساله گرمايش جهاني و تغيير اقليم مطرح ميشود كه يكي از پيامدهاي آن رخداد خشكساليهاي طولاني و شديد همچون سال جاري يا بارشهاي سيلآسا همچون اسفند سال ۱۳۹۷ و فروردين سال ۱۳۹۸ است. كشور ايران تحت تاثير سامانههاي جوي عرضهاي مياني و سامانههاي جوي جنب حاره قرار دارد كه اين شرايط سبب ميشود بارندگيها در اين مناطق شرايط پايداري را نداشته و پراكندگي زيادي از نظر توزيع مكاني و زماني داشته باشند. وي افزود: بسياري از انديشمندان گرايش به خشكي در مناطق شرق مديترانه تا آسياي ميانه را طي سالهاي گذشته مطرح كردهاند، هر چند كه ممكن است ترساليهاي شديد اما موقتي در اين بين داشته باشيم اما ميانگين بلندمدت بارش اين مناطق به دليل تغيير شرايط كلي جو به سمت خشكسالي است. در كنار تمام اين مسائل، شايعه تاثير پروژه «هارپ» بر بارندگيها طي دورههاي خشكسالي در ايران مطرح ميشود، در حالي كه در بسياري از كشورهاي درگير با خشكسالي بر مديريت منابع آب و صرفهجويي تمركز ميكنند. لذا طرح اينگونه شايعات ممكن است باعث شود تا مردم و مسوولان توجه كمتري به واقعيت امر و اتخاذ راهكارها و انجام اقدامات درست داشته باشند. به گفته نايبرييس انجمن علوم و فنون دريايي ايران «هارپ» يك پروژه مطالعاتي است كه طي سالهاي ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۴ بهطور مستقيم توسط امريكا و برخي كشورها همچون ژاپن و كشورهاي اروپايي در منطقهاي در آلاسكا انجام شد و موضوع آن مطالعه اثرات توفانهاي مغناطيسي بر ارتباطات راديويي و سامانههاي مخابراتي، ارتباطات راداري و ماهوارهاي بود كه در اثر نفوذ ذرات باردار پر انرژي به «يونسفر» جو زمين دچار اختلالاتي ميشوند. بادهاي خورشيدي و پرتوهاي كيهاني به سمت زمين، ذرات پر انرژي گسيل ميكنند كه پس از برخورد با ميدان مغناطيسي زمين، اين ذرات باردار حول خطوط اين ميدان حركت ميكنند و «كمربند وان آلن» را تشكيل ميدهند. اين كمربند تشعشعي از تراكم غليظ الكترونها و پروتونهاي با انرژي زياد تشكيل ميشود و در دو منطقه هلالي شكل يكي رو به خورشيد و در فاصلهاي حدود ۳۲۰۰ كيلومتر و ديگر در در طرف پشت به خورشيد در فاصلهاي حدود ۱۶۰۰۰ كيلومتري از سطح زمين واقع شدهاند كه توسط ميدان مغناطيسي زمين، كره زمين را احاطه كرده است. اين كمربند ارتفاع زيادي از فضا تا زمين دارد. پديدهاي با عنوان شفق قطبي به دليل برخورد اين ذرات باردار پرانرژي با ميدان مغناطيسي زمين در مناطق نزديك به قطب رخ ميدهد. وي ادامه داد: شفق قطبي در حقيقت ناشي از برخورد ذرات گسيل شده توسط بادهاي خورشيدي و پرتوهاي كيهاني با خطوط ميدان مغناطيسي زمين در مناطق نزديك قطبها است. گاهي شدت اين توفانهاي مغناطيسي بهحدي است كه بخشي از ذرات باردار از كمربند وان آلن عبور ميكنند و به جو زمين ميرسند كه اين امر اغتشاشاتي را در يونسفر به وجود ميآورد و سامانههاي مخابراتي سطح زمين را نيز تحت تاثير قرار ميدهد بنابراين بهطور كلي پروژه «هارپ» به منظور بررسي اختلات ايجاد شده در زمان فعاليت توفانهاي مغناطيسي و اثرات آنها بر لايه يونسفر جو انجام شده است. در اين پروژه پس از گسيل امواج راديويي با انرژي و فركانس بالا به لايه يونسفر جو زمين نتيجه گرفتند كه گسيل اين امواج پر انرژي ميتواند بهصورت موضعي در آن بخش از لايه يونسفر گرمايش ايجاد كند كه اين موضوع نقش مهمي در ارسال امواج راديويي و ارتباطات راداري و ماهوارهاي ميتواند داشته باشد. نايبرييس انجمن علوم و فنون دريايي ايران افزود: نكته قابل توجه اين است كه سيستمهاي جوي بهقدري قوي هستند كه براي شكلگيري آنها انرژي بسيار زيادي لازم است و انسان تاكنون نتوانسته در اين زمينه نقش و دخالتي در اين ابعاد بزرگ مقياس داشته باشد و حتي در حال حاضر كشورهاي صاحب فناوريهايي از قبيل هارپ نيز با مشكل خشكسالي و گرمايش شديد مواجه هستند. درواقع شرايط جوي همچون يك آزمايشگاه فيزيك است و طيف وسيعي از پديدهها در آن رخ ميدهد كه خارج از كنترل بشر است و اگر بشر بتواند تغييري هم ايجاد كند ديگر بهراحتي قادر به مديريت و كنترل آن نخواهد بود، هرچند كه در ابعاد خردمقياس از سالهاي بسيار دور تعديل مصنوعي وضع هوا در مقولههايي همچون باورسازي ابرها، تگرگزدايي، حذف مه از فرودگاهها و مواردي از اين قبيل انجام شده و قابل پذيرش است بنابراين بعيد به نظر ميرسد كه پروژههايي همچون هارپ با توجه به انرژيهاي گستردهاي كه براي پديدههاي جوي و سيستمهاي بارشي نياز است بتواند در مقوله افزايش يا كاهش بارش نقش موثري داشته باشد و تاكنون هيچ مستند علمي نيز در اين خصوص ارايه نشده است.
در زمينه مديريت تغييرات اقليمي
برنامه و سياست منسجمي نداريم
وي تاكيد كرد: تغيير اقليم پديدهاي است كه بر بسياري از بخشها از جمله منابع آبي، سكونتگاهها، مهاجرت، امنيت غذايي، كشاورزي و ... تاثير ميگذارد اما مساله مهم اين است كه ما در زمينه مديريت تغييرات اقليمي برنامه و سياست منسجمي نداريم و متاسفانه تاكنون شرايط جوي ما را مديريت كرده است. طبق مطالعات انجام شده بر اساس مدلهاي اقليمي، بسياري از مناطق از جمله غرب آسيا، خاورميانه بخشهايي از استراليا، امريكاي جنوبي و ... طي دورههاي اقليمي آينده گرايش به كمبارشي و خشكي همراه با افزايش دما دارند و احتمال ميرود كه رخداد بارشهاي برف و دورههاي سرد را در آينده كمتر تجربه كنند. ايران نيز بايد تدوين و اجراي برنامههاي مناسب، اتخاذ تدابير و راهكارهاي بهينه، خود را براي تعديل اثرات و سازگاري با شرايط اقليم آينده آماده كند. رنجبر در پايان گفت: هر چند كه تغييرات اقليمي و به تبع آن رخداد بخشي از خشكساليها و ديگر پديدههاي حدي جو ميتواند ناشي از فعاليتهاي جاهطلبانه بشر طي دوره بعد از انقلاب صنعتي و منشأ انسان ساز داشته باشد اما خوشبختانه انسان نميتواند آن حجم از انرژي كه براي تغيير سيستمهاي بارشي نياز است را توليد كند و سبب خشكسالي عمدي در برخي از مناطق شود. لذا ايجاد تغييرات در اين سطح از توانايي انسان خارج است اما انجام اقداماتي كه منجر به مسائلي همچون گرمايش جهاني، افزايش گازهاي گلخانهاي، تغيير كاربري زمين، توسعه شهرسازي و از بين بردن جنگلها و مراتع، مانع شدن از شرايط تهويههاي طبيعي هوا در كلانشهرها (مانند توسعه شهري در تهران كه افزايش آلودگي هوا را در پي داشته است)، ميتواند به معناي جنگ اقليمي مطرح شود كه در اين ارتباط تغييرات ايجاد شده توسط بشر به حدي است كه اقليم توان بازسازي و برگشت به شرايط قبلي خود را نخواهد داشت. در اين شرايط سبك زندگي همراه با تغييرات شرايط جوي و اقليمي نميتواند مانند دورههاي گذشته تداوم يابد و نياز به تغييرات اساسي و سازگار با شرايط جديد را خواهد داشت.