قيمتها همهچيزند
نوسانات نرخ دلار در بازار ارز چه معنايي براي اقتصاد ايران ميتواند داشته باشد؟ اساسا قيمتها در گستره اقتصادي كشورها حاوي چه معنايي هستند؟ چرا مهم است كه فلان كالا با رشد قيمتي مواجه شود يا نشود؟ اين پرسشها و پرسشهاي ديگري از اين دست، اين روزها به كرات در اتمسفر اقتصادي كشورمان تكرار ميشوند.
نوسانات نرخ دلار در بازار ارز چه معنايي براي اقتصاد ايران ميتواند داشته باشد؟ اساسا قيمتها در گستره اقتصادي كشورها حاوي چه معنايي هستند؟ چرا مهم است كه فلان كالا با رشد قيمتي مواجه شود يا نشود؟ اين پرسشها و پرسشهاي ديگري از اين دست، اين روزها به كرات در اتمسفر اقتصادي كشورمان تكرار ميشوند. از سوي ديگر بسياري از فعالان اقتصادي، سرمايهگذاران و تحليلگران، هر روز تلاش ميكنند تصويري از واقعيت قيمتها در بازارهاي مختلف به دست بياورند. اما چرا به دست آوردن قيمتها و تحليل و تفسير آنها مهم است؟ فردريك هايك در سخنراني دريافت جايزه نوبل خود به اسم «تظاهر به دانش » حرفهاي بسيار مهمي ميزند كه بررسي برخي از آنها شرايط امروز ايران را شرح ميدهد.هايك در اين سخنراني مهم با اشاره به ريشههاي اقتصادي به اين نكته اشاره ميكند: «ما هيچ نظام اطلاعاتي ديگري راجع به اقتصاد نداريم جز نظام قيمتها.» در واقع به اين واقعيت روشن تاكيد دارد كه حرف اول و آخر در نظم و نظامات بازارها و كليت اقتصاد را ظهور و بروز قيمتها ميزند و نه گزاره ديگري. براي مردم موضوع مهم اين است كه گوشت كيلويي چند است؟ مرغ چقدر گران شده؟ آيا بنزين قرار است گران شود؟ چه بر سر قيمت سهام در بورس ميآيد؟ كرايه تاكسيها چه دورنماي قيمتي دارد و.... ساير موارد و موضوعات مثل اينكه رشد تورم چقدر مهار شده يا نشده؟ رشد اقتصادي با نفت و بدون نفت چقدر است؟ چند بشكه نفت فروش ميرود يا نميرود، مهم نيستند؟ موضوع مهم آن است كه مجموعه اين تحولات چه تاثيري در قيمتها داشته است؟ مساله اساسي درك اين موضوع است كه هيچ نظام اطلاعاتي ديگري كه ظهور و بروز جدي در اقتصاد داشته باشد و از كاركرد مناسب هم بهرهمند باشد، وجود ندارد به جز نظم و نظاماتي كه قيمتها شكل ميدهند.
از سوي ديگر بايد توجه داشت، قيمتها صرفاً اعدادي نيستند كه كارشناسان و تحليلگران و متوليان از خودشان در بياورند تا دنياي بهتري براي مخاطبان و شهروندان و اقشار مختلف بسازند. قيمتها حاوي اطلاعات حياتي يك نظام اقتصادي هستند. فقط يك قيمت وجود دارد كه عرضه و تقاضا آن را مشخص ميكند. نكته مورد نظر هايك همين مساله است. «ما هيچ نظام اطلاعاتي ديگري راجع به اقتصاد نداريم، جز قيمتها.» از طريق استخراج قيمتهاست كه ميتوان تصميمات درست و سياستگذاريهاي معقول را برنامهريزي كرد و در نقطه مقابل بدون بهرهمندي از اين اعداد و ارقام و قيمتهاست كه كشورها از كرانههاي توسعه دور شده و مشكلات افزونتر ميشوند. در عالم تئوريك، يك دستگاه دولتي هيچوقت اطلاعات كافي براي انجام يك چنين محاسباتي را در اختيار ندارد. اساسا كاركرد نظامهاي اقتصادي دولتي استخراج شفاف اين نوع آمارها نيست، چرا كه اعداد شفاف اقتصادي با مقتضيات سياسي دولتها همخواني ندارد. اين رويكردهاي غلط دولتي طي چندين دهه و به روشهاي گوناگون در نظام ماركسيستي شوروي آزمايش شدهاند آن هم به قيمت برباد رفتن زندگي و معاش ميليونها نفر از مردم شوروي. بدتر و دردناكتر هم اينكه از خرج همان ميليونها نفر، اين تصميمات اشتباه اتخاذ ميشدند و آزمون و خطا هر بار به روشهاي اشتباه از سر گرفته ميشدند. در نقطه مقابل در يك نظام اقتصاد بازار آزاد، اين واقعيتهاي اقتصادي بازار است كه اقدام به كشف قيمتهاي متعادل ميكند. در اين صورت است كه در اين نوع نظامات اقتصادي، دستيابي به بهبود، رشد و توسعه ممكن ميشود. در ايران اما در حالي كه بازار بورس كشور هنوز در نوسانات مستمر قيمتي قرار دارد، نرخ دلار در ايران آرامآرام 55هزار تومان را پشتسر گذاشته و خيز خود را به سمت دستيابي به دالان 60هزار توماني آغاز كرده است. عدد و رقم و قيمتي كه در بطن خود حرفهاي بسياري براي گفتن دارد. در واقع اين قيمتها حاكي از آن است كه معاملهگري اين روزها در اقتصاد ايران به يك آزمون بيرحمانه بدل شده است. مانند نبرد گلادياتورها كه در آن نهايتا يك طرف بقا را تجربه ميكند. بنابراين دستيابي به درك درستي از چگونگي وقوع قيمتها، تحليل آنها و دستيابي به يك نظم و ريتم براي بهرهمندي از آنها حياتي است. بسياري از سرمايهگذاران در ايران، چون قادر به تفسير و تحليل درست از فلسفه قيمتها نيستند، نميتوانند ارزش افزوده مورد نظر را خلق كرده و روبه جلو حركت كنند.