تضاد منافع مردم و مسوولان

۱۴۰۲/۱۱/۰۹ - ۰۲:۰۸:۴۶
کد خبر: ۳۰۵۵۷۳

وقتي پاي افزايش حقوق كارگران و اجراي قوانيني مانند تعرفه‌گذاري خدمات پرستاري و... به ميان مي‌آيد مسوولان بهانه‌اي جز كمبود اعتبار براي شانه خالي كردن از بار مسووليت ندارند.

مریم شاهسمندی

وقتي پاي افزايش حقوق كارگران و اجراي قوانيني مانند تعرفه‌گذاري خدمات پرستاري و... به ميان مي‌آيد مسوولان بهانه‌اي جز كمبود اعتبار براي شانه خالي كردن از بار مسووليت ندارند. حتي وقتي در اكثر روزهاي سال به واسطه هواي آلوده نفس كشيدن براي مردم سخت مي‌شود و سراغ اجراي قانون هواي پاك را مي‌گيرند باز هم كمبود اعتبار مي‌شود اولين بهانه براي اجرايي نشدن قوانين اما وقتي پاي بودجه‌بندي به ميان مي‌آيد براي افزايش بودجه سرانه بهداشت و درمان هميشه اين دولت است كه پايين‌ترين ميزان را در نظر مي‌گيرد، وقتي قرار است بودجه سالانه وزارت آموزش و پرورش بسته شود باز هم كمبودها و نبودها در نظر گرفته مي‌شود اما ناگهان خبر مي‌رسد كه بودجه صدا و سيما ۳ برابر شده است. سوال اينجاست اگر دولت توان تامين بودجه براي امور مهم‌تر كشور را ندارد چطور مي‌تواند بودجه سازماني كه خود سالانه ميلياردها تومان از راه تبليغات به دست مي‌آورد را سه برابر كند. اين در حالي است كه طي ۱۵ سال براي اجرا شدن قانون هواي پاك بودجه خاصي در نظر گرفته نشده و حالا وضعيت به صورتي است كه طبق آمارهاي رسمي سالانه حداقل ۲۶ هزار نفر به دليل آلودگي هوا در كشور جان خود را از دست مي‌دهند. چرا وقتي صحبت از تجهيز بيمارستان‌هاي دولتي مي‌شود هميشه از نبود اعتبار صحبت به ميان مي‌آيد و در نهايت هم دود خدمات بي‌كيفيت اين بيمارستان‌ها به چشم بيماراني مي‌رود كه اين روزها حتي براي تامين معيشت خود هم با مشكلات بسيار مواجهند چه برسد به اينكه بخواهند هزينه‌هاي ميليوني درمان در بيمارستان‌هاي خصوصي را پرداخت كنند. آيا واقعا مسوولان به اين نتيجه رسيده‌اند كه مي‌توان با افزايش بودجه صدا و سيما مخاطب از دست رفته را به اين رسانه بازگرداند. مساله فقط تامين بودجه نيست مساله اينجاست كه مسوولان صدا و سيما به جاي اينكه به فكر تامين نظرات مخاطبان و در نظر گرفتن سليقه‌هاي مختلف اقشار جامعه باشند تنها به دنبال تامين نظر عده‌اي محدود از افرادي هستند. صدا و سيما مشكلاتي كه دارد با سه برابر شدن بودجه بر طرف نمي‌شود اين سازمان مدت‌هاست كه مخاطبان خود را به هيچ انگاشته و براي جلب رضايت و نظر آنها گامي بر نمي‌دارد. از سوي ديگر سازماني كه خود مي‌تواند از محل پخش تيزرها و آگهي‌هاي تبليغاتي سالانه ميلياردها تومان كسب درآمد كند چرا بايد همچنان براي پيشبرد اهداف خود به بودجه‌هاي دولتي نيازمند باشد. آيا واقعا به جاي سه برابر كردن بودجه صدا و سيما نمي‌شد فكري به حال افزايش حقوق بازنشستگان كرد. نمي‌شد گامي در جهت بهبود وضعيت معيشتي كارگران برداشت. اين بودجه‌هاي نجومي كه به اين سازمان‌ها و نهادها تعلق مي‌گيرد از كجا تامين مي‌شود كه نمي‌توان از همان محل براي بهتر شدن كيفيت خدمات درماني استفاده كرد. از كجا تامين مي‌شود كه نمي‌توان از همان محل براي تامين هزينه‌هاي معيشتي كارگران استفاده كرد. چرا اين بودجه‌ها به آموزش تعلق نمي‌گيرد تا آمار ۳۰۰ هزار بازمانده از تحصيل طي سال گذشته به دليل فقر كاهش پيدا كند. چرا براي بهبود وضعيت معلولان چنين بودجه‌هايي در نظر گرفته نمي‌شود. مساله اينجاست كه تضاد در اولويت‌بندي مسوولان با مردم از همين جا آغاز مي‌شود. تا زماني كه مردم از نظر معيشتي مشكل داشته باشند خوراك فرهنگي نمي‌تواند آنها را براي تغيير سبك زندگي و رفتن به سوي مسيري كه مسوولان انتظار دارند رهنمون كند. اين تضاد منافع مردم و مسوولان قرار است تا كجا ادامه داشته باشد و چه زماني در يك نقطه به هم تلاقي خواهد كرد؟