ردپاي تحريمها در زندگي مردم
اين روزها باز هم كمبود برخي داروها به مشكلي حاد براي مردم تبديل شده است. مشكلي كه البته هيچگاه از سوي مسوولان وزارت بهداشت و درمان و سازمان غذاو دارو به رسميت شناخته نميشود.
اين روزها باز هم كمبود برخي داروها به مشكلي حاد براي مردم تبديل شده است. مشكلي كه البته هيچگاه از سوي مسوولان وزارت بهداشت و درمان و سازمان غذاو دارو به رسميت شناخته نميشود. مساله اينجاست كه وقتي پاي صحبت اين مسوولان و دلايل برشمرده شده براي نبود برخي از أقلام داروها مينشينيم هميشه پاي تحريمها در ميان است. حتي براي توليد داروهاي داخلي اين در حالي است كه رييس دولت با اقتدار اعلام ميكند «تحريمها را شكست داديم» البته اين ادعاي رييس دولت به حوزه فناوري هستهاي باز ميگردد و در روز ملي فناوري هستهاي عنوان ميشود اما سوال اينجاست كه آيا تنها شكست دادن تحريمها در اين زمينه ميتواند براي مردم كافي باشد. مشكلاتي كه امروز مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند و مسوولان تمامي كم كاريهاي خود را به گردن تحريمها مياندازند چه زماني قرار است حل و فصل شود و چه موقع به شكست كامل تحريمها خواهد انجاميد. اينكه هر روز نرخ دلار بالا ميرود و ارزش پول ملي پايین ميآيد، اينكه هر روز مردم با مشكلات تازهتري براي تامين معيشت خود مواجه ميشوند اينكه كارشناسان حوزه بهداشت و درمان در مورد مشكلات موجود در اين حوزه اعلام خطر كردهاند همه اينها بايد از يك جايي سرچشمه بگيرد و مردم هنوز نميدانند اين سرچشمه به تحريمها باز ميگردد يا به بيتدبيري مسوولان. مساله مهم اين است كه رييس دولت همچنان گمان ميكند با دستور دادن ميتوان تمامي مشكلات را حل و فصل كرد همانطور كه در سال ۱۴۰۰ دستور داد تا فقر ريشه كن شود اما از آن تاريخ تاكنون نه تنها فقر ريشه كن نشده كه بيشتر از قبل در جامعه ريشه دوانده است. اين روزها قيمت اقلام اساسي سبد معيشتي به قدري افزايش پيدا كرده كه كمتر كسي قدرت خريد دارد. البته كه نميتوان با ۱۲۰ هزار تومان هديه معيشتي مشكلات مردم و حل و فصل كرد. اينكه خريد حداقلها هم براي خيلي از افراد غير ممكن شده است واقعيتي است كه گويا هنوز مسوولان آن را باور نكردهاند. اينكه دولتمردان بيتوجه به وضعيت معيشتي مردم براي پيشرفتهاي نظامي جشن ميگيرند باز هم نشان از تفاوت اولويتهاي مردم و مسوولان با هم دارد. البته كه يك كشور بايد از توان نظامي بالايي برخوردار باشد تا بتواند در مقابل دشمنان خارجي از تماميت ارضي خود دفاع كند اما مساله اينجاست كه معيشت مردم چقدر براي مسوولان اهميت دارد و چه ميزان از بهبود شرايط معيشتي مردم ابراز خوشحالي و رضايت ميكنند. اينكه بخواهيم تنها با شعار و دستور و وعده و وعيد مشكلات معيشتي را حل و فصل كه نه فقط پنهان كنيم قطعا نميتواند براي مردم قابل قبول باشد. چرا بايد ميان آن چيزي كه مسوولان مدعي هستند با آن چيزي كه در سطح جامعه در جريان است اين قدر تفاوت وجود داشته باشد. چرا بايد مسوولان از واقعيتهاي جاري جامعه غافل باشند و بيتوجه به مشكلات مردم به سياستگذاريهاي خود ادامه دهند. چرا هيچ كس استمداد خواهي بيماران براي تامين دارو را نميبيند. چرا كسي به اعتراض بازنشستگان از وضعيت معيشتي شان
توجه نميكند چرا كارگران بايد شاهد اجرايي شدن طرحها و قوانيني باشند كه نه براي دفاع از حقوق آنها كه براي تامين كسري بودجه دولت به تصويب ميرسند. چراهاي بسياري است كه مسوولان بايد به آن پاسخ بدهند البته بدون اينكه به شعارها و وعدههاي هميشگي براي پاسخگويي بسنده كنند.