تامين نيروي كار ارزان به بهانه آموزش
باز هم خبر تلخ خودكشي ۳ رزيدنت پزشكي طي هفته گذشته باعث شد يك بار ديگر مشكلات و مسائلي كه اين قشر با آن دست به گريبان هستند به سرخط خبرها بازگردد. هر چند كه با گذشت چند روز ديگر اين خبر هم مانند ديگر اخبار خودكشي رزيدنتها به دست فراموشي سپرده ميشود و هيچ كدام از اين اطلاعرسانيها باعث نميشود تا مسوولان امر فكري به حال وضعيت بغرنج اين قشر كنند.
باز هم خبر تلخ خودكشي ۳ رزيدنت پزشكي طي هفته گذشته باعث شد يك بار ديگر مشكلات و مسائلي كه اين قشر با آن دست به گريبان هستند به سرخط خبرها بازگردد. هر چند كه با گذشت چند روز ديگر اين خبر هم مانند ديگر اخبار خودكشي رزيدنتها به دست فراموشي سپرده ميشود و هيچ كدام از اين اطلاعرسانيها باعث نميشود تا مسوولان امر فكري به حال وضعيت بغرنج اين قشر كنند. قشري كه اين روزها ديگر كمتر كسي را ميتوان پيدا كرد كه سوداي پيوستن به آنها را در سر داشته باشد. از زماني كه آموزش پزشكي از وزارت علوم جدا شد و با سيستم بهداشت و درمان ادغام شد بيمارستانهاي دولتي تبديل به محيطهاي آموزشي شدند. در سالهاي اول اين طرح همهچيز به خوبي پيش ميرفت تا اينكه گردانندگان بيمارستانها به اين نتيجه رسيدند كه به جاي استفاده از پزشكان متخصص باسابقه كه حقوقهاي بالايي دريافت ميكردند ميتوانند از رزيدنتها استفاده كنند و با پرداخت حداقل حقوق به آنها در هزينههاي خود صرفهجويي كنند. اين مساله اما حالا آنقدر وضعيت را بغرنج كرده است كه حالا هر از گاهي خبر خودكشي رزيدنتهاي پزشكي نشان از وضعيت بد روحي و رواني اين افراد زير فشار كار و عدم تامين مالي آنها دارد. در حالي كه تورم در كشور بيداد ميكند و معيشت مردم از هر قشر و گروهي در وضعيت بدي قرار دارد رزيدنتهاي پزشكي هم جزو آن دسته از افرادي به شمار ميروند كه اصلا خرج و دخلشان با هم تناسبي ندارد. بسياري از رزيدنتهايي كه از شهرستان به تهران ميآيند به دليل اينكه جايي براي زندگي ندارند شبها را هم در بيمارستان به سر ميبرند چرا كه با دريافتي آنها اجاره كردن مسكن در تهران تقريبا غيرممكن است و آنها نميتوانند حتي براي خود سرپناهي فراهم كنند. از سوي ديگر فشار كار و شيفتهاي طولانيمدت و استرسي كه به لحاظ سر و كار داشتن با جان بيماران به آنها وارد ميشود اين افراد را از نظر روحي و رواني در وضعيت متزلزلي قرار داده و گاهي باعث ميشود تا دست به كارهايي بزنند كه ديگر راه برگشتي براي آن نيست.
سالانه ۱۳ خودكشي منجر به مرگ
رزيدنتها اتفاق ميافتد
علي بيكزاده، متخصصان طب اورژانس در اين باره به «تعادل» ميگويد: حجم بالاي كار، مسووليتهاي فراوان، عدم دريافت حقوق مكفي و نداشتن امنيت شغلي مجموعه عواملي است كه يك رزيدنت را از ادامه فعاليت بازميدارد و او را دلسرد ميكند. خودكشي رزيدنتها امروزه بيشتر جنبه «بحران» پيدا كرده؛ بهطوري كه در كل جمعيت دستياري (رزيدنتي) كشور، كه معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه بهطور متوسط ۱۳ خودكشي منجر به مرگ داريم.
او ميافزايد: بحران خودكشي در ميان رزيدنتها، نسبت به جمعيت كشور، جديتر و فراتر از تصور عموم است. اين تنها يك ادعا يا تخمين نيست، بلكه نتيجه يك بررسي جامع از سوي انجمن پزشكي دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۵ است. بر اساس اين مطالعه، در يك جامعه رزيدنتي ۲۰۴ نفره، بيش از ۹۳ درصد آنها، يعني ۱۸۸ نفر، دچار «بِرن اوت -Burnout » يا «فرسودگي شغلي» شده بودند و افكار خودكشي را در سر ميپروراندند.»
افزايش ۵ برابري نرخ خودكشي در جامعه پزشكي
بيكزاده در بخش ديگري از سخنان خود ميگويد: اخيراً كارگروهي از سوي انجمن روانپزشكي در سازمان نظامپزشكي تشكيل شد و با بررسي وضعيت سلامت روان ۲۵۳ رزيدنت روانپزشكي مشخص شد كه فشار رواني وارده بر اين جمعيت، جديتر از چيزي است كه تصور ميشود. طبق بررسيهاي انجامشده، آمار خودكشي در جامعه پزشكي ۳.۱ تا ۵ برابر افزايش پيدا كرده است. بهطوري كه در جمعيت دستياري (رزيدنتي) كشور، كه معادل ۱۴ هزار نفر است، سالانه بهطور متوسط ۱۳ خودكشي منجر به مرگ داريم. بر اساس يافتهها، آمار خودكشي در ميان پزشكان مرد ۴۰ درصد و در پزشكان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعيت عمومي، افزايش يافته كه عدد قابل توجه و نگرانكنندهاي است.
نقش سيستم آموزشي در ايجاد اين بحران
او ميافزايد: سيستم آموزشي ما بيشتر جنبه تنبيهي دارد. ساعات كاري طولاني و وحشتناكي براي رزيدنتها تعيين ميشود؛ بيتوجه به اينكه اين امر سبب كاهش بهرهوري و دقت در افراد و حتي بروز خطاهاي پزشكي ميشود. اين شرايط علاوه بر خستگي جسمي، تنشهاي رواني و بار مسووليتي بسياري را به رزيدنت تحميل ميكند. در واقع وزارت بهداشت با اين ترفندها و عملكرد فعلي، بهجاي استخدام و آموزش صحيح نيروي جوان، گويي يكسري برده بيجيره و مواجب را به خدمت گرفته تا سيستم معيوب خود را بچرخاند.
كشيكهاي طولاني مدت و فشار كار زياد
پيمان رحمتي، رزيدنت پزشكي در مورد وضعيت رزيدنتهاي پزشكي به تعادل ميگويد: زندگي ما در كيشكهاي طولاني مدت و فشار كار زياد خلاصه ميشود. اين در حالي است كه دريافتي ما حتي بر أساس قانون كار هم در نظر گرفته نميشود كه بتوانيم اميدي به بهبود وضعيت داشته باشيم. اگر رزيدنتهاي پزشكي شامل قانون كار ميشدند هم ساعت كاري آنها مشخص بود و هم دريافتي كه داشتند نسبت به ميزان ساعت كارشان محاسبه ميشد اما الان ما در شرايط بسيار بدي به سر ميبريم و هر چه تلاش ميكنيم مسوولان را متوجه اين وضعيت كنيم موفق نميشويم. او ميافزايد: هر اتفاقي كه در حوزه بهداشت و درمان رخ ميدهد فشار آن بر رزيدنتها بيش از همه وارد ميشود. پرستاران مهاجرت ميكنند، پزشكان متخصص مهاجرت ميكنند براي رزيدنتها وثيقه در نظر ميگيرند كه بعد از گذراندن دوران طرح خود مجبور به ماندن در كشور شوند. در حالي كه اگر شرايط كار را براي آنها درست كنند هيچ كس دلش نميخواهد در كشوري ديگر و به بيماران خدمات رساني كند.
دانشجويي كه هم پزشك هست
و هم نيست!
عاطفه رحيمي، رزيدنت نيز در اين باره ميگويد: يكي ديگر از مشكلاتي كه رزيدنتها با آن روبه رو هستند، مربوط به قوانين اخير در رشتههاي پزشكي است كه مطابق آن، يك دستيار پزشك يا يك متخصص طرحي، اجازه ندارد خارج از محلي كه براي او مشخص شده، به فعاليت بپردازد. درواقع در اين مرحله، او به عنوان يك «دانشجو» تلقي ميشود، اما وظايف سنگيني بر عهده دارد و حقوق آنچناني هم به او تعلق نميگيرد. او ميافزايد: اگر اجازه فعاليت و طبابت در خارج از حيطه موظف، به رزيدنت داده نميشود، حداقل بايد حقوق اقناعكنندهاي براي او لحاظ شود كه معاش او را تأمين كند. در هيچكجاي جهان با رزيدنتها بدين نحو برخورد نميشود و چنين قانوني پذيرفته نيست؛ كه شخص نه ميتواند در جاي ديگري مشغول به كار شود، نه در جاي فعلي «شاغل» تلقي ميشود؛ با حجم سرسامآور فشار كاري و مسووليتهاي فراواني هم كه دارد، صرفاً عنوان «دانشجو» را يدك ميكشد.
منزلت اجتماعي ازدسترفته
شرايط اجتماعي نامطلوب، يكي ديگر از اهرمهاي فشار بر جامعه رزيدنتي است. نازنين رحيمنژاد، متخصص چشمپزشكي در اين باره به خبرآنلاين ميگويد: همه ما وقتي وارد اين رشته شديم، به دنبال يك منزلت اجتماعي بوديم؛ اما امروزه اين منزلت اجتماعي هم در معرض خدشه و آسيب است. معمولاً در بيمارستانهايي كه قرار است دوره طرح در آن سپري شود، پرسنل كمترين احترامي براي پزشكان تازهوارد قائل نيستند. اغلب در پاسخ به اعتراضها ميشنويم «خودت اين مسير را انتخاب كردي و بايد سختيهاي آن را تحمل كني!» بله، اين انتخاب من بوده، اما با اين ديدگاه اين رشته را انتخاب نكردم كه مورد تحقير و بياحترامي قرار بگيرم. او با اشاره به اهميت روابط اجتماعي در بيمارستان و به خصوص نحوه برخورد با رزيدنتها ميگويد: در يكي از بيمارستانهاي آموزشي اصفهان، رزيدنتي به علت بگو و مگوهاي رايج، روابط نامناسب با گروه، اساتيد و پرسنل بيمارستان، يك روز از تحصيل و كار انصراف ميدهد و در همان روز خودكشي ميكند. اين اتفاق كمي نيست و بايد دانست كه افزون بر فشارهاي مالي و نداشتن آرامش رواني تحت شرايطِ سخت كاري و شيفتهاي طولاني، روابط و شرايط اجتماعي هم در برخي موارد منجر به پرخاشگري و واكنشهاي هيجاني جبرانناپذير ميشود.
چه كسي بايد پاسخگو باشد
وقتي حرف از شرايط بحراني رزيدنتهاي پزشكي به ميان ميآيد، وقتي مشكلات و مصائبي كه اين قشر با آن دست و پنجه نرم ميكنند عنوان ميشود اين وزارت بهداشت و درمان است كه بايد مسووليت آنها را بر عهده گرفته و كاري براي بهبود بخشيدن به شرايط اين افراد پيدا كند. تاكنون بارها و بارها رزيدنتها در بيمارستانهاي مختلف دست به اعتراض زدهاند تا خواستههاي خود را به گوش مسوولان برسانند اما در نهايت هيچ اتفاقي در راستاي بهبود شرايط آنها رخ نداده است. اين فشار كاري كه بر رزيدنتهاي پزشكي وارد ميشود از طرف ديگر ميتواند جان بيماران را نيز به خطر بياندازد. چرا كه فرد بر اثر ساعات طولاني كار و خستگي تمركز كافي و لازم براي انجام كارهاي محول شده به خود را ندارد و هر لحظه ممكن است اشتباهي از او سر بزند كه به قيمت جان يك بيمار تمام شود. با در نظر گرفتن تمامي اين مسائل آيا باز هم هيچ مسوولي خود را موظف به پاسخگويي در اين باره نميداند.