وضعيت امروز بازنشستگان آينه فرداي جوانان است
با اينكه هنوز وضعيت دستمزد كارگران و ميزان افزايش حقوق بازنشستگان در سال آتي هنوز بهطور كامل مشخص نشده و اخبار جسته و گريختهاي در اينباره به گوش ميرسد و از افزايش ۲۰ درصدي خبر ميدهد.
گلي ماندگار|
با اينكه هنوز وضعيت دستمزد كارگران و ميزان افزايش حقوق بازنشستگان در سال آتي هنوز بهطور كامل مشخص نشده و اخبار جسته و گريختهاي در اينباره به گوش ميرسد و از افزايش ۲۰ درصدي خبر ميدهد. طي يك ماه گذشته بازنشستگان در شهرهاي مختلف به دليل مشكلات معيشتي دست به تجمعهاي اعتراضي زدهاند. خواسته آنها مشخص است ميخواهند دريافتي شان با ميزان خط فقر تعيين شود چرا كه معتقدند با حقوقي كه الان دريافت ميكنند حتي نميتوانند ۱۰ روز از ماه را سپري كنند چه برسد به اينكه بخواهند يك ماه تمام با اين مستمري زندگي كنند. از طرفي بسياري از اين بازنشستگان مجبورند براي تامين هزينههاي زندگي خود دوباره سر كار بروند و برخي از آنها با اينكه بالاي ۷۰ سال سن دارند اما همچنان كار ميكنند چرا كه مستمري دريافتي شان با هزينههاي زندگي هيچ همخواني ندارد. اينكه دولت براي رفع مشكل كنوني قرار است از سال ۱۴۰۵ سن بازنشستگي را افزايش دهد دردي را از بازنشستگان امروزي درمان نميكند. واقعي نبودن دريافتي اين افراد نسبت به تورم موجود در جامعه باعث شده تا بسياري از آنها زير خط فقر زندگي كنند. بسياري از اين بازنشستگان حتي با مستمري دريافتي خود نميتوانند هزينههاي مسكن را بپردازند و مجبورند به حاشيه شهرها رفته و در آنجا زندگي كنند. جايي كه از نظر امكانات شهري هم براي زندگي اين سالمندان مناسب نيست. از طرف ديگر هزينههاي درماني كارگران بازنشسته تامين اجتماعي است كه بارها و بارها باعث شده تا نسبت به بيمه تكميلي خود شكايت داشته باشند. اما هر بار هم مسوولان سازمان تامين اجتماعي با همان بيمه تكميلي قرارداد امضا ميكنند كه بازنشستگان از امكانات ارايه شده توسط آن ابراز رضايت نميكنند و معتقدند بايد بيمه ديگري جايگزين آن شود. به هر حال همانطور كه مشكلات معيشتي براي بسياري از افراد وجود دارد در اين بين اما بازنشستگان بيش از همه در معرض آسيب قرار دارند. هر چند كه مسوولان در مناسبتهاي مختلف و سخنرانيها سعي ميكنند با انتشار اخبار اميد بخش آنها را اميدوار نگه دارند اما تنها انتشار اخبار نميتواند براي جامعهاي كه با مشكلات معيشتي بسيار دست و پنجه نرم ميكند كافي باشد. دولت در كنترل تورم موفق عمل نكرده است از سوي ديگر افزايش دستمزدها و مستمريها هميشه در هالهاي از ابهام قرار دارد و هيچ وقت براي تعيين آنها خط فقر در نظر گرفته نميشود. در حال حاضر ايران پايينترين نرخ دريافتي در بين كشورهاي همسايه و حوزه خليج فارس را دارد در حالي كه تورم از مرز ۴۵درصد گذشته و هر روز بر تعداد افرادي كه فقير ميشوند افزوده ميشود. واقعي نبودن دستمزدها، تورم روز افزون و ... همه و همه باعث شده تا قشر متوسط جامعه از بين برود و جامعه به دو دسته ضعيف و غني تقسيم شود. اما بر أساس آمار تعداد افراد ضعيف و آسيب پذير جامعه چندين و چند برابر تعداد اندك افراد غني است كه از امكانات رفاهي بهطور كامل برخوردارند.
اين اعتراضها در حالي رخ ميدهد كه طبق آخرين آمار اعلام شده از مركز آمار ايران أقلام خوراكي طي يك ماه گذشته افزايش چشمگيري داشتهاند. از گوشت قرمز و سفيد گرفته تا فرآوردههاي گوشتي و انواع ميوه. سوال اينجاست كه در چنين شرايطي آيا به حقوق و مستمري افراد هم اضافه شده است. اينكه مردم هر ماه بايد تورم بيشتري نسبت به ماه گذشته را تجربه كنند نشان از بيتدبيري دولت در زمينه مهار تورم دارد. در واقع برخلاف آن چيزي كه مسوولان مدعي ميشوند نه تنها روند رو به رشد تورم متوقف نشده است كه همچنان در حال افزايش است.
خواستهاي بازنشستگان مشخص است
از يزد تا كرمانشاه و از كرمان تا خوزستان اين روزها شاهد تجمع بازنشستگاني است كه ديگر نميتوانند با ميزان دريافتي خود چرخ زندگي شان را بچرخانند. حالا ديگر خرج و دخل آنها هيچ همخواني با هم ندارد و بسياري از آنها مجبورند به شغلهاي كاذب روي بياورند تا بتوانند هزينههاي زندگي شان را تامين كنند.
محمد ايزدي، يكي از اين بازنشستگان به تعادل ميگويد: دريافتي من به سختي ۹ ميليون تومان ميشود. ۴ ميليون تومان آن را بابت اجارهبهای مسكن ميپردازم و يك ماه را بايد با ۵ميليون تومان زندگي كنم. تازه اگر اتفاق خاصي رخ ندهد و من يا همسرم بيمار نشويم در اين صورت كه هزينههاي درمان را هم بايد به آن اضافه كنيم. البته همسرم به بيماري ديابت مبتلاست و هزينههاي او با توجه به بيمه مبلغ چندان زيادي نميشود اما بعضي وقتها حتي براي خريد داروهاي همسرم هم با مشكل مالي مواجه ميشوم.
او كه ساكن يزد است ميافزايد: قديم اين پدر و مادرها بودند كه به فرزندان تازه ازدواج كرده خود براي تامين معيشت كمك ميكردند و حالا با اين شرايط ما بايد چشممان به دست فرزندانمان باشد تا شايد بتوانند گوشت و مرغي براي ما بخرند و بياورند. اين همه سال كار و تلاش بايد ثمرهاش شرمندگي در مقابل عروس و داماد باشد. ما خواسته زيادي نداريم فقط ميگوييم دولت براي تعيين مستمريها خط فقر را در نظر بگيرد.
وضعيت امروز بازنشستگان
آيينه فرداي جوانان
احمدرضا مهدوي، جامعه شناس در اينباره به تعادل ميگويد: متاسفانه مشكلات معيشتي و اقتصادي باعث شده تا بسياري از سالمندان به فرزندان خود نيازمند شده و از سوي آنها مورد بيمهري يا حتي توهين قرار بگيرند. حفظ شان اين افراد كه سالها براي جامعه زحمت كشيده و كار كردهاند بر عهده دولت است. چرا بايد يك فرد بعد از ۳۰ سال خدمت صادقانه مجبور باشد براي تامين هزينههاي زندگي دست فروشي كند يا منتظر باشد تا فرزندانش در تامين هزينهها به او كمك كنند.
او ميافزايد: فراهم كردن حداقل رفاه نسبي براي بازنشستگان و مستمري بگيران در جامعه بر عهده دولت است. اين افراد بايد در جايگاه خود مورد تكريم قرار بگيرند. اينكه دولت با حرف و شعار بخواهد آنها را تكريم كند هيچ فايدهاي ندارد. موقعيت اجتماعي اين افراد بسيار متزلزل است. خيلي از آنها در شرايط بسيار بدي زندگي ميكنند. بسياري از اين افراد به تكديگري روي آوردهاند. برخي از آنها رانده شده از خانواده هستند و كسي مسووليتشان را به عهده نميگيرد.
مهدوي با اشاره به اينكه وضعيت سالمندان امروز آيينه آينده جوانان اين نسل است ميگويد: ما چه انتظاري از جوانان داريم وقتي آنها شاهد چنين زندگي سختي براي سالمندان و بازنشستگان هستند. كساني كه ميگويند جوانان چرا مهاجرت ميكنند و چرا از كشور ميروند بايد به اين مسائل دقت كنند. جوان امروز آينده خود را در زندگي پدر و مادري كه سالها زحمت كشيده و حالا حتي توان تامين هزينههاي زندگي خود با حقوق بازنشستگياش را ندارد ميبيند. به نظر شما اين آيندهاي است كه يك جوان به دنبال آن باشد. اين جامعه شناس ميگويد: نميتوانيم واقعيتها را در جامعه ناديده بگيريم. اينكه سن مهاجرت حتي به دبيرستان هم رسيده نتيجه همين سياستهاي اشتباهي است كه مسوولان و دولتمردان در پيش گرفتهاند. اگر امروز سالمندان ما در جامعه از رفاه نسبي برخوردار بودند و حداقل شان و شخصيتشان حفظ ميشد و مجبور نبودند براي تامين هزينههاي زندگي در مترو و خيابانها دستفروشي و تكديگري كنند شايد هيچ جواني به فكر مهاجرت و رفتن به غربت نميافتاد. اما اين آيندهاي نيست كه جوانان انتظارش را داشته باشند پس هر كدام كه توانايي داشته باشند سعي ميكنند آيندهاي بهتر را در سرزمين ديگري براي خود بنا كنند. اين واقعيت تلخي است كه بايد آن را بپذيريم و بدانيم كه با شعار نميشود جوانان را تشويق به ازدواج و فرزند آوري و ... كرد. وقتي هر ساله آمار مهاجرت تا اين اندازه افزايش پيدا ميكند ما از نعمت فرزند آوري اين جوانان هم در كشور خود محروم ميشويم و اين يعني مشكلات بيشتر براي جامعهاي پيرتر.
دو روز مستمري خود را بابت يك خون دماغ ساده پرداختم!
يك بازنشسته كارگري از هزينههاي سنگين درمان انتقاد كرد. احمد، بازنشسته كارگري، در تماس با ايلنا از هزينههاي بالاي درمان در بيمارستانهاي دولتي انتقاد كرد؛ هزينههايي كه مستمري بازنشستگان را ميبلعد. او گفت: با خونريزي شديد بيني به تنها بيمارستان دولتي شهرمان ميروم؛ ۷۰ هزار تومان ويزيت دكتر ميدهم؛ ۷۵ هزار تومان بابت گذاشتن تامپون براي بند آوردن موقت خونريزي؛ آزمايشگاه طرف قرارداد بيمه تامين اجتماعي و آتيهسازان بود و هزينهاي نداشت؛ ۱۵۰ هزار تومان ويزيت متخصص گوش و حلق و بيني با تشخيص نازك شدن مويرگها و پارگي آنها كه بايد سوزانده ميشد. خوشبختانه جواب آزمايش مشكلي نشان نميداد و در نهايت، ۳۵۰ هزار تومان بابت سوزاندن رگهاي آسيب ديده پرداختم. اين بازنشسته اضافه كرد: سر جمع اين هزينهها شد ۶۴۵ هزار تومان، معادل دو روز مستمري بازنشستگي منِ بازنشسته تامين اجتماعي. احمد افزود: من براي يك خون دماغ ساده، دو روز مستمري خود را در مراجعه به يك بيمارستان دولتي پرداختم؛ حالا هزينههاي رفت و آمد بماند.